برشی از کتاب مهتاب خین؛

شخصیتی که دنیای «سردار همدانی» را متحول ساخت

کتاب «ابوذر غفاری» که «علی شریعتی» آن را از عربی به فارسی ترجمه کرده بود، مهمترین کتابی بود که شهید «سردار همدانی» را متحول کرد. تاثیر مطالعه این کتاب در زنده‌یاد همدانی به حدی بالا بود که از همان زمان حاضر بود اسلحه به دست بگیرد و با رژیم طاغوت مبارزه کند.
کد خبر: ۳۵۴۴۳۲
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۸ - ۰۴:۲۱ - 19July 2019

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، سردار شهید «حاج حسین همدانی» از رزمندگانی بود که در طول دفاع مقدس و جبهه مقاومت خدمات ارزنده‌ای به انجام داد. این شهید بزرگوار که در سوریه به فیض شهادت نائل آمد بیش از آنکه چهره‌ای نظامی داشته باشد، فرهنگی بود که تاسیس موسسه فرهنگی هنری روایت ۲۷ از یادگارهای هنری اوست.

مؤسسه فرهنگی هنری روایت ۲۷ بعثت در سال ۱۳۹۱ با همت شهید حاج حسین همدانی، سردار کاظمینی، گلعلی بابایی، حسین بهزاد و چند تن دیگر از فعالان حوزه‌ی ادبیات دفاع مقدس تأسیس شد که در دو حوزه‌ی تولید کتاب و تولید مستند تلویزیونی فعالیت می‌کند و مأموریت اصلی آن، نشر آثار مرتبط با لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) و سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) در دوران دفاع مقدس است.

این مؤسسه‌ در زمینه ۲۷ فرمانده لشکر و ۱۵۰ فرمانده گروهان‌ها و واحدها به لطف خدا تا کنون موفق به چاپ ۷۲ جلد کتاب و ساخت ۱۲ مستند در حوزه‌ هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم شده است که این آثار شامل مجموعه‌های کارنامه‌ی عملیاتی، یگان‌نویسی، زندگی‌نامه‌ی مستند فرماندهان، تاریخ شفاهی، خاطرات خودنوشت، ‌آلبوم تصاویر و کتاب کودک قرار می‌گیرد. همچنین تعداد قابل توجهی از کتاب‌های این مرکز به زبان‌های انگلیسی و عربی ترجمه شده و در آن سوی مرزها مورد استقبال مخاطبان خود قرار گرفته است.

«تکلیف است برادر»، «مهتاب خَیّن»، «فاتحان خرمشهر» و «خداحافظ سالار» از جمله کتاب‌هایی است که به طور مستقیم به زندگی و فعالیت‌های این شهید پرداخته شده است.

«ابوذر غفاری» شخصیتی که جهان «سردار همدانی» را متحول کرد

کتاب «مهتاب خین» حاصل گفت‌وگوی «حسین بهزاد» با «سردار همدانی» است که در ۹۹۲ صفحه تنظیم و توسط نشر فاتحان منتشر شده است. در ادامه بخشی از این کتاب کتاب را می‌خوانید که به دوران مبارزات سردار همدانی در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب مربوط می‌شود. آنچه در این متن از اهمیت برخوردار است تلاش‌های سردار همدانی به مطالعه و توجه نشان دادن به فعالیت‌های فرهنگی است. همچنین نگاه منصفانه به شخصیت‌های مهم انقلاب از جمله «علی شریعتی» که سردار همدانی مدتی سخنرانی‌های وی را دنبال کرده است.

از آگاتا کریستی تا ویکتور هوگو

«اوایل که سرمان به حساب نبود بیشتر طرفدار داستان‌های پلیسی خارجی بودیم. یادم هست، آثار پلیسی نویس معروف خانم آگاتا کریستی و نوول‌های فردریک فورسایت را می‌خواندم. مخصوصاً کتاب روز شغال فورسایت، خیلی برایم جلب بود. داستان یک آدمکش مرموز با نام مستعار شغال که اجیر شده تا ژنرال شارل دوگل، رئیس جمهور فرانسه را ترور کند و تکاپوی یک پلیس نخبه وزیر برای شناسایی و دستگیری او. بعدها این فیلم معروفی هم از روی همان داستان با نام روز شغال ساختند که بعد از انقلاب چندین بار از تلویزیون پخش شده. بعد از اینکه برخوردم با مسائل اجتماعی جدی‌تر شد، رو آوردم به مطالعه آثار ادبیات کلاسیک غذب. مخصوصاً سه رمان معروف نویسنده فرانسوی ویکتور هوگو؛ یعنی گوژپشت نتردام، مردی که می‌خندد و بینوایان بیشتر به دلم نشست»

کتاب «ابوذر غفاری» آغاز راه

«اول کتابی که خواندن آن مرا به شدت تکان داد و متحول کرد، ابوذر غفاری به قلم نویسنده مصری دکتر عبدالحمید جودت‌السحار و با ترجمه شیوای مرحوم دکتر علی شریعتی بود. تاثیر مطالعه این کتاب در من به حدی بالا بود که از همان زمان حاضر بودم اسلحه به دست بگیرم و با رژیم طاغوت مبارزه کنم. جنگ حق و باطل، عدل و ظلم و مفاهیمی مثل موحد و مشرک و مستضعف و مستکبر، خیلی زیبا در آن کتاب به تصویر کشیده شده بود. با خواندن ابوذر  عصر  بی‌خبری برایم به پایان رسید و به قول مرحوم سهراب سپهری رفتم از شهر خیالات سبک بیرون»

«ابوذر غفاری» شخصیتی که جهان «سردار همدانی» را متحول کرد

مبارزه بدون بینش راهی به ناکجا

«در تهران و همدان دوستان فعالی داشتیم، عمدتاً از بین اقشار دانشگاهی. به عنوان مثال از دوستان آن ایام خودم باید با آقای دکتر هوشنگ باب‌الحوائجی اشاره کنم. ایشان همدنی است و آن روزها دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران بود. مجرد بود و اهل مطالعه. سر پرشوری داشت. با هم رفیق بودیم و معاشرت داشتیم. چند نفر از دانشجویان همدوره ایشان هم بودند که رابط بنده با آن‌ها همین آقای باب الحوائجی بود. از نفرات شاخص آن جمع، اسامی خلیل گنج‌ور و دکتر بهلری در خاطرم مانده.

محافل ما بیشتر یک جمع مطالعاتی بود تا یک گروه چریکی. کار مسلحانه برای ما جذابیت داشت اما فکر می‌کردیم بدون داشتن مبانی عقیدتی و فکری درست و حسابی، عمل مسلحانه راهی به دهی نمی‌برد. در جمع ما، خلیل گنج‌ور، جوان باسواد مطلعی بود و تسلط زیادی به کتاب نهج‌البلاغه و خطبه‌ها و فرمایشات حضرت امیرالمومنین (ع) داشت. بعدها گنج‌ور از طرف دانشگاه تهران به عنوان دانشجوی نمونه انتخاب شد و وزارت علوم آن زمان او را به سفری تشویقی به جمهوری عربی مصر فرستاد.

بعد که از مصر برگشت، یک ‌سری کتاب و نوارهای تلاوت قرآن قاری معروف مصری؛ مرحوم محمد عبدالصمد عبدالباسط را برای ما سوغاتی آورد. از جمله محافل مبارزاتی فعال در سطح استان همدان هم که به صورت جسته و گریخته با بعضی اعضای آن‌ها ارتباط داشتیم، می‌توانم به کانون فرهنگی ـ مذهبی اشاره کنم. چهره‌های شاخص این کانون عبارت بودند از آقایان: اکرمی و و علی آقامحمدی. البته هسته اصلی این کانون در اواخر سال ۵۲ توسط ساواک همدان ضربه خورد و اعضای شاخص آن دستگیر شدند؛ است از جمله آقایان: صالح، اکرمی و حسین کوشش. آقای کوشش جزوه چهره‌های مبارزه جنبش کارگری کشور بود و در کارخانجات تولید صنعتی ارج تهران خارج می‌کرد. ایشان پنج سال زندانی بود و سرانجام سال ۵۷ در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، از زندان رژیم طاغوت آزاد شد. ما بچه‌های آن قانون هم مرتبط بودیم»

حسینیه ارشاد قطب مبارزه

«قطب مبارزات فکری ـ فرهنگی جوانان مذهبی ضد رژیم در تهران، حسینیه ارشاد بود. اساتید حوزوی و دانشگاهی مبرزی داشت. از جمله آقایان شهید استاد مرتضی مطهری، شهید دکتر مفتح همدانی، دکتر علی شریعتی مزینانی، شهید دکتر محمدجواد باهنر و حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای. جوانان مبارز مذهبی نسل ما اعم از دانشگاهی و حوزوی خیلی به ارشاد امید بسته بودند. خودمان بیشتر پای ثابت جلسات سخنرانی و به اصطلاح رایج آن روزها کنفرانس‌های درسی دکتر شریعتی بودیم. البته لازم است به این واقعیت اشاره کنم که مرحوم شریعتی در مباحث اسلامی شناسی خودش دارای اشکالات هم بود اما احدی نمی‌تواند نقش مهم و استثنایی دکتر در سوق دادن جوان‌های آن دوران سیاه و سراسر فساد و تباهی به سمت مذهب و آرمان‌های الهی اسلام باشد.

«ابوذر غفاری» شخصیتی که جهان «سردار همدانی» را متحول کرد

اشخاصی از قبیل هاشم آغاجری و همفکران او که سعی می‌کنند شریعتی را به صورت یک قطب در برابر روحانیت مبارز شیعی علم کنند، واقعا دارند در حق آن مرحوم مرتکب ظلم و جفا می‌شوند. دکتر به این مملکت، نسل جوان و مکتب اسلام خیلی خدمت کرد. بله انتقاد به آثار و آراء شریعتی رواست، اما پرده‌دری و تهتک در حق شأن او، مصداق کامل بی‌تقوایی و بی‌انصافی است. چه اینکه تأیید دربست آراء و نظریات دکتر هم کار نامربوطی است و عصب بیجا نشان دادن نسبت به خطاهای نظری شریعتی، همان بلایی را بر سر افراد می‌آورد که در برهه‌ای بر سر اعضای احساساتی و بی‌منطق گروهک تروریستی آورد. شریعتی در بیداری جوانان ایران و توجه دادن آنان به مذهب اهل بیت (ع) واقعا نقش ممتازی ایفا کرد.

بعد از مطالعه کتاب ابوذر غفاری، دیگر خواننده مشتاق آثار دکتر بودم؛ فاطمه فاطمه است، پدر مادر ما متهم‌ایم، سلمان فارسی، محمد خاتم پیامبران، زیباترین روح پرستنده، هجرت و تمدن، حسین وارث آدم، علی حقیقتی بر گونه اساطیر و ...

«ابوذر غفاری» شخصیتی که جهان «سردار همدانی» را متحول کرد

علاوه بر مرحوم شریعتی علاقه زیادی به شرکت در جلسات سخنرانی مرحوم شهید دکتر محمد مفتح داشتم. ایشان یک چهره عالم دانشگاهی و فردی فوق‌العاده باسواد و مسلط به علوم عقلی و نقلی بود. جوان‌ها را خوب درک می‌کرد و آنها را تحویل می‌گرفت. از آن‌جا که آقای مفتح اصالتاً همدانی بود، هر بار که برای شرکت در جلسات سخنرانی محافل دانشگاهی همدان از ایشان دعوت به عمل می‌آمد، من هم از تهران به همدان می‌رفتم و پای ثابت جلسات سخنرانی آقای مفتح بودم. به یاد دارم هر سال در ایام ماه مبارک رمضان ایشان به مدت سه شب به مسجد جامع همدان می‌آمد و آن‌جا برای مردم سخنرانی می‌کرد. از جلسات سخنرانی ایشان خیلی بهره بردم.»

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها