سرخوردگی بنی‌صدر از روحیه ولایت‌مدارانه ارتش و سپاه

بنی‌صدر که به پشتوانه رای بالای خود در برابر امام خمینی (ره) و سایر قوا قد علم می‌کرد، در جریان بازدیدهایش از مراکز نظامی مورد بی‌توجهی و تقابل نیروهای قرار می‌گرفت که شرح ماجرای آن را در مطلب زیر می‌خوانید.
کد خبر: ۳۵۷۶۶۲
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۰۶ - 16August 2019

کسانی که با رای بالا انتخاب می‌شوند نیز نمی‌توانند مصداق‌ «ضد ولایت فقیه» باشندبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، چنان که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند که جنگ برای ملت ما یک نعمت است، چرا که باعث شد سره از ناسره جدا شود. کسانی که خود را جزو بدنه نظام می‌دانستند و مدعی انقلابی‌گری بودند، خائنانی بودند که نان‌ گرم‌شان از تنور بیگانه بیرون می‌آمد. آنها با شعارهای ملی و مذهبی خود سعی داشتند چرخ انقلاب اسلامی را به نحوی از مسیر خارج کنند.

«ابوالحسن بنی‌صدر» اولین رییس جمهور انقلاب اسلامی ایران از همین سلک بود. او با خیانت به کشور اسلامی ایران سبب شد جوانان بسیاری به خاک بیافتند و صدمات سنگینی بر پیکره کشور وارد آید.

شنیدن ماهیت این عنصر وابسته و خائن از زبان فرماندهان وقت می‌تواند شرایط دشوار ابتدای جنگ تحمیلی را برای نسل جوان ترسیم کند.

در کتاب «مهتاب خَیّن» که حاصل گفت‌وگوی «حسین بهزاد» با سردار شهید «حسین همدانی» است به گوشه‌ای از خیانت‌های بنی‌صدر اشاره شده است که در ادامه می‌خوانید:

«در گرماگرم حوادث پر التهاب کشور در اردیبهشت ماه سال 1360 بود که بنی صدر برای بازدید و سخنرانی عازم همدان شد. به خاطر دارم که روزهای دوشنبه هر هفته، کل نیروها و مسئولین سپاه در محل نمازخانه سپاه همدان جمع می‌شدند و در آنجا مهمترین مسایل انقلاب در سطح استان و سپاه را مورد بحث قرار می دادند. در یکی از همین جلسات هفتگی خبر بازدید قریب‌الوقوع بنی‌صدر از استان هم مطرح شد. یادم می‌آید که بعد از عملیات بازی دراز دوم بود، چون برای آن عملیات بنده به بهانه انتقال اقلام تدارکاتی به مدت 48 ساعت از همدان رفتم به محور میانی جبهه سرپل ذهاب پیش بچه رزمنده های خودمان. وقتی برگشتم حدود یک هفته بعد، آن جلسه در سپاه همدان برگزار شد و شهبازی خبر بازدید قریب الوقوع بنی‌صدر از استان را به ما داد. بعد هم با همان لحن موکد رسمی خودش، به پاسداران حاضر در جلسه گفت: برادران من رسماً در اینجا اعلام می‌کنم؛ هیچ کدام از پاسداران سپاه همدان، در مراسم استقبال از مراسم آقای بنی صدر شرکت نخواهیم کرد. خیلی رک و بدون تعارف حرف خودش را زد.

شما عزیزان باید واقعیت‌های انکارناپذیر آن دوره و شرایط حساس زمانی و مکانی کشور در بهار سال 1360 را در نظر بگیرید. در این صورت دیگر نحوه برخورد فرماندهان متعهد سپاهی و حتی ارتشی ما با بنی‌صدر برایتان توجیه خواهد شد. حالا از همه این مسائل هم که بگذریم چنان که قبلا هم عرض کردم محمود شهبازی از عناصر اصلی مجموعه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران بود. شهبازی به همراه سایر دوستانش از قبیل محسن وزوایی، مهدی رجب بیگی، عباس ورامینی و...  در جریان بازیافت اسناد منهدم شده رابطین داخلی سازمان C.I.A در سفارت آمریکا اسنادی را هم در رابطه با بنی‌صدر به دست آوردند. آن طوری که در مقدمه جلد نهم اسناد لانه جاسوسی ـ  مربوط به بنی صدر ـ قید شده، از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تعهد گرفتند حتی یک کلمه درباره پیدا شدن سند های مربوط به بنی‌صدر در جایی مطلبی به زبان نیاورند، تا وقتی که مسئولین ارشد نظام و حضرت امام در این رابطه اذن بدهند.

البته دلایل این مطلب کاملاً واضح‌اند. از فردای پیروزی انقلاب اسلامی، در تمام محافل و اجتماعات مذهبی ـ مردمی کشور حضور فعال داشت. روحانی زاده بود و صاحب چند کتاب و رساله در باب اقتصاد توحیدی و مباحث سیاسی و جامعه‌شناسی. او همه جا خودش را مرید و وفادار حضرت امام معرفی می کرد. اولین کسی که به تفکرات مجاهدین لقب انتقادی داد، بنی صدر بود. در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی، با رأی بالایی انتخاب شد، بعد هم به عضویت شورای انقلاب درآمد و سرانجام در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در بهمن 1358 با حدود 11 میلیون رای بشود اولین رئیس جمهور نظام جمهوری اسلامی، لذا، انتشار آن سندها آن هم در فضای به شدت آلوده سیاسی حاکم بر کشور و دوره‌ای که هرگوشه مملکت دست‌خوش آشوب و جنگ‌های منطقه‌ای بود خطر ایجاد یک جنگ داخلی را در بین نیروهای خودی دامن می‌زد.

با وجود تمام این مسائل نیروهای زبده انقلاب، خصوصاً در صفوف سپاه  پاسداران انقلاب اسلامی، با دقت و حساسیت تحرکات بنی صدر را در بزنگاه های سیاسی زیر نظر داشتند. از ماجرای بمباران مشکوک هلی‌کوپترهای برجای مانده آمریکایی‌ها در صحرای طبس به دستور تیمسار بهمن باقری، نورچشمی بنی‌صدر گرفته تا برکناری شهید صیاد شیرازی در حساس ترین برهه جنگ با ضد انقلابیون مسلح کردستان در 30 شهریور 1359. از برقراری ارتباط تنگاتنگ دفتر هماهنگی های مردمی رئیس جمهور با سران سازمان مجاهدین خلق و نهضت آزادی و جبهه ملی گرفته تا شرکت بنی‌صدر در میتینگ‌های آشوب‌طلبانه گروه‌هک‌ها در 17 شهریور و 14 اسفند 1359. در همین غائله 14 اسفند، در محوطه زمین چمن دانشگاه تهران، اعضا و هواداران مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی شاخه اقلیت، حزب رنجبران، نهضت آزادی، جبهه ملی و عناصر گارد ویژه رئیس جمهور با چاقو و قمه زنجیر و تیغ موکت بُری، به بچه مسلمان های حاضر در مراسم حمله کردند، حتی جانب حرمت زن‌ها و دخترهای مردم رعایت نشد و ده‌ها تن از آنها را وحشیانه مجروح کردند. بنی‌صدر  پشت تریبون نعره می کشید: بزنیدشان این چماق‌دارهای فالانژ بهشتی را تارومار کنید. هوادارهایش هم ضمن ضرب و شتم هر کس که اندک شباهتی به تیپ مذهبی‌ها داشت، شعار می‌دادند: درود بر مصدق - سلام بر بنی‌صدر، سپهسالار ایرانی بنی‌صدر - تو پرچم‌دار شیرانی بنی‌صدر.

آقای بنی صدر شکست های فضاحت بار در آن چهار عملیات کلاسیک جنوب که طی شش ماهه اول جنگ را آمده بود سر مردم، پشت جبهه تلافی می کرد. متحدین اصلی او، اعم از سران نهضت آزادی و جبهه ملی و وکلای لیبرال دوره اول مجلس شورای اسلامی هم، هر کدام به صورت ادواری به مرکز استان ها می آمدند و با سخنرانی های تحریک آمیز و آشوب و بحران در گوشه و کنار کشور دامن می زند.

در چنین شرایطی بود که بچه‌های مظلوم سپاهی چند رشته عملیات بزرگ و موفقیت آمیز را در جبهه غرب و شمال غرب بدون کمترین پشتیبانی از جانب بنی صدر اجرا کردند. عملیات دوم بازی دراز در محور چپ جبهه سرپل ذهاب و شش رشته عملیات در نوار مرزی مریوان - پنجوین توسط نیروهای سپاه مریوان به فرماندهی احمد متوسلیان انجام گرفت. بنی صدر بلافاصله در صدد  برآمد تا از پیروزی بچه‌های جبهه، برای تثبیت موقعیت سیاسی خودش، بهره برداری تبلیغاتی به عمل بیاورد. ابتدا رفت به کرمانشاه بچه های سپاه در محور چپ جبهه‌ سرپل، از طریق شهید سرلشکر فلاحی به او پیغام دادند مسئولیت امنیت جانی شما را به هیچ وجه به عهده نخواهیم گرفت.

این شد که دست از پا درازتر برگشت به سنندج تا بلکه از نمد پیروزی‌های بچه های احمد متوسلیان برای خودش کلاهی دست و پا کند. آنجا هم چنان که بهتر از بنده می دانید آقای بنی‌صدر دچار بدبیاری شد و متوسلیان حتی اجازه نداد او وارد مریوان بشود.

در همدان هم محمود شهبازی با نهایت قاطعیت مانع از آمدن بنی‌صدر به سپاه شد. وقتی شنید بنی‌صدر در تماس با مسئولین استان اظهار تمایل کرده تا به هر ترتیب ممکن بازدید ولو کوتاهی هم از سپاه داشته باشد، محمود قاطعانه مخالفت کرد. بعد هم چند اقدام جالب انجام داد: اولاً به بچه های واحد روابط عمومی دستور داد تا سریع یک پارچه نوشته بسیار بزرگ با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه را آماده کنند و ببرند روی سر در ورودی ساختمان سپاه بزنند. بعد هم به بچه‌های واحد عملیات تکلیف کرد بروند روی برجک دیده بانی یک قبضه تیربار ژ -3 نصب کنند. خودش به همراه تعدادی از مسئولین واحدهای ستادی سپاه استان آمد جلوی در ورودی. شهبازی به برادرهای ما حمید حسام و اکبر صالحی نیک که آنها را با تیربار روی برجک فرستاد، گفته بود؛ هر وقت دیدید جلوی سپاه آمد، ما سه مرتبه محکم و بلند فریاد می‌زنیم مرگ بر ضد ولایت فقیه. اگر دیدید محافظان همراه بنی‌صدر دست به اسلحه بردند، شما موظفید شلیک کنید، مسئولیت‌اش هم به عهده خود من.

در نهایت به بنی‌صدر خبر دادند که اوضاع ناجور است و او هم از بازدید سپاه استان منصرف شد و به تهران برگشت.»

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار