چگونه پیروزی در جنگ تموز، تیشه بر ریشه اعتماد آمریکا به جنگ‌های اسرائیلی زد؟

حزب الله با پیروزی در جنگ 33 روزه موجب شد آمریکا دیگر نتواند روی جنگ‌های اسرائیل برای تحمیل هژمونی خود بر منطقه حساب باز کند.
کد خبر: ۳۵۸۱۵۸
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۴ - 17August 2019

چگونه پیروزی در جنگ تموز، تیشه به ریشه اعتماد آمریکا بر جنگ‌هایی اسرائیلی زد؟به گزارش گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، «قاسم عزالدین»، تحلیلگر وبگاه خبری شبکه «المیادین» به مناسبت سالگرد پیروزی حزب الله لبنان بر رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه تابستان 2006 یادداشتی را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:

تلاش‌های بی‌امان اسرائیل در امید به اینکه خود آمریکا جنگ با ایران را به دست بگیرد نشان می‌دهد که بعد از پیروزی ژوئیه آمریکا دیگر نمی‌تواند به اسرائیل برای ورود به جنگ‌های نیابتی تکیه کند؛ اما چه بسا آمریکا هم در برابر ایران به همین معضل عدم توانایی اسرائیل در نبرد با مقاومت رسیده باشد.

توصیفی که برخی استراتژیست‌های اسرائیلی درباره اسرائیل به‌کار می‌برند و خواهان افزایش پشتیبانی آمریکا از اسرائیل در ازای خدماتی هستند که اسرائیل در منطقه به نفع استراتژی آمریکا برای تسلط بر خاورمیانه در طول جنگ سرد و بعد آن انجام داده است.

جنگ اسرائیل برای شکست مقاومت و از بین بردن حزب الله در آوریل 1996 ناتوانی اسرائیل در دستیابی به نقش نظامی آن را نشان داد. نقشی که آمریکا، کشورهای غربی و کشورهای به اصطلاح میانه رو عربی در کنفرانس وقت شرم الشیخ به اسرائیل واگذار کرده و امیدوار بودند اسرائیل مانع ایران و جبهه مقاومت را از پیش روی توافق صلح کمپ دیوید بردارد. صلحی که به توصیف شیمون پرز که یکی از قطب‌های آن محسوب می‌شد، خاورمیانه جدید را می‌ساخت و در آن فلسطینی‌ها از خودمختاری برخوردار می‌شدند.

اما شکست میدانی اسرائیل در جنگ با مقاومت شکست سیاسی محاسبات آمریکایی‌ها و غربی‌ها برای به زانو درآوردن ایران و جبهه مقاومت را رقم زد و منجر به ایجاد موازنه بازدارندگی معروف به «تفاهم نیسان» (توافق آوریل) میان لبنان و رژیم صهیونیستی شد.

تنش‌آفرینی آمریکا در تغییر معادلات بین‌المللی به نفع جورج بوش اشتهای نومحافظه کاران برای تغییر موازنه‌های منطقه‌ای به نفع خاورمیانه جدید را باز کرد. اصطلاحی که «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه وقت آمریکا در زمان اشغال عراق توسط آمریکا بیان داشت و روی تسلیم شدن سوریه و در تنگنا قرار دادن ایران حساب باز شده بود.

در این زمینه اسرائیل به امید از بین بردن رهبری و کادرهای حزب الله، جنگ علیه مقاومت را در پیش گرفت تا به تعبیر جان بولتون، نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل طرفداران حزب الله به ایران کوچ شوند.

اما شکست اسرائیل در این جنگ در سال 2006 محاسبات آمریکا و متحدانش در کشورهای غربی و عربی حامی جنگ را هم ناکام گذاشت و از زمان پیروزی لبنان در جنگ 33 روزه توازن وحشتی شکل گرفت که ابتکار عمل را از دست اسرائیل گرفته است و از آن به بعد به قول سید حسن نصرالله، دوره شکست‌ها به پایان رسید.

آنچه پیروزی مقاومت در جنگ 33 روزه با گذشت زمان نشان می‌دهد این است که اسرائیل به عنوان پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در تلاش خود برای تحمیل هژمونی آمریکا بر مقاومت از طریق جنگ شکست خورده و هیچ اعتماد نظامی به خود ندارد و نتوانسته است با از بین بردن محور مقاومت در لبنان، سوریه، عراق، فلسطین و یمن ایران را تسلیم کند.

پاسخ باراک اوباما هنگامی که نتانیاهو از وی خواست به سوریه و ایران حمله کند بیانگر این تغییر است. او گفت: آمریکا مانع شما برای اقدام نظامی نمی‌شود، اما کاری را که شما باید انجام دهید به جایتان انجام نمی‌دهد.

علی‌رغم حمایت بی سابقه ترامپ از اسرائیل، آمریکا برای نبرد با ایران و محور مقاومت در سوریه، لبنان و عراق روی نتانیاهو حساب نمی‌کند و امیدی به جنگ اسرائیل برای حفظ هژمونی ایالات متحده در منطقه ندارد. از همین رو درحالی‌که ترامپ متحدان عربی و غربی خود را به جنگ علیه ایران دعوت می‌کند و قول کمک به آنها می‌دهد، متحدان آمریکا و اسرائیل از ترامپ می‌خواهند که برای جنگ پیش قدم شود تا او را از پشت کمک کنند.

به نظر می‌رسد بن بست اسرائیل در ناتوانی برای جنگ با حزب الله پس از ایجاد موازنه وحشت در نتیجه پیروزی جنگ 33 روزه، همان بن بست آمریکا و ناتوانی آن در جنگ علیه ایران به دلیل موازنه وحشتی است که ایران با تهدید به جنگ همه جانبه علیه پایگاه‌ها و منافع آمریکا در منطقه ایجاد کرده است.

ایران از موضع برابر معادلات تنگه در ازای تنگه و نفت در برابر نفت و امنیت در برابر امنیت را اعمال می‌کند و از موضعی برابر، ایران و محور مقاومت بر آمریکای ترامپ معادله وحشت برابر وحشت اعمال می‌کند همان گونه که حزب الله پایان محاسبات آمریکا روی جنگ‌های اسرائیل را تحمیل کرد.

انتهای پیام/ 411

نظر شما
پربیننده ها