به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، شهید «ابراهیم بیرانوند» در سال ۱۳۴۵ در خرمآباد به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۱ راهی مدرسه شد. در شرایطی که سال اول راهنمایی وی مصادف با سال ۱۳۵۷ و اوج مبارزات انقلابی مردم بود در راهپیماییها و تظاهرات برعلیه رژیم ستمشاهی شعار میداد و در تمام راهپیماییهایی که علیه رژیم شاه برپا میشد، حضور داشت.
«ابراهیم» پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، در سن 15 سالگی به جهاد سازندگی رفت و مدت یک سال و سه ماه در آن نهاد مقدس خدمت کرد و بعد از چندی از طرف جهاد، به میدان جنگ اعزام و به بسیج ملحق شد.
اولین مأموریت شهید «ابراهیم بیرانوند» در «فکه» بود. وی در «اهواز» آموزش بسیج را به نحو احسن گذراند. بعد از آن، به تنگه «چزابه» اعزام شد و در همانجا بهعنوان تخریبچی مشغول خدمت شد. در ۷ آذر ۱۳۶۲ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرمآباد درآمد. در سال ۱۳۶۳ عضو گروه اطلاعات عملیات سپاه پاسداران شد. «ابراهیم بیرانوند» سرانجام در تاریخ بیست و نهم آذر سال ۱۳۶۳ در سن هجده سالگی در منطقه «زبیدات» به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
«ماهرخ زرینجو» همسراین شهید والا مقام در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در خرم آباد، اظهار داشت: در خرم آباد و محله «پشته حسین آباد» به دنیا آمدم در سال 1363 در سن 14 سالگی ازدواج کردم. در آن زمان تا پایه اول راهنمایی درس خواندم ولی بعدها ادامه تحصیل دادم و اکنون کارشناس ارشد مدیریت آموزشی هستم.
وی در خصوص نحوه آشنایی و ازدواجش با شهید «ابراهیم بیرانوند» گفت: دایی شهید همسایه ما بود از طریق ایشان با هم آشنا شدیم. دایی ایشان آمدند با پدر و مادرم صحبت کردند که ابراهیم خواهرزادهام قصد ازدواج دارد ایشان گفته است که یک دختر مؤمن به من معرفی کنید و من هم دختر شما را معرفی کردهام. پدر و مادرم موافقت کردند و فردای همان روز ابراهیم، پدرش، مادرش و دو تا از خواهرهایش آمدند منزل ما و من را دیدند و پسندیدند.
زرینجو با بیان این مطلب که آن زمان دخترها خجالت میکشدند که با خواستگارشان صحبت کنند، گفت: با اینکه خواستگاران زیادی داشتم و مورد پسندم نبودند، «ابراهیم» را یک لحظه دیدم و مهرش به دلم افتاد. از نظر برخورد، رفتار، منش و شخصیتش مورد پسندم بود.
این همسر شهید بیان کرد: عروسی ما دو هفته بعد از مراسم خواستگاری در هفدهم شهریور 1363 به صورت سنتی و خیلی ساده و بدون هیچ تجملاتی در منزل پدر شوهرم برگزار شد.
وی گفت: آخرین باری که همسرم به جبهه رفت؛ روز دوشنبه ای بود و قرار بود پنج شنبه همان هفته به مرخصی بیاید سپس برود دوره فرماندهی را که یک دوره 45 روزه بود بگذراند ولی هفته بعدش جنازه اش را برای ما آوردند.
زرینجو ادامه داد: آن زمان من در خانه پدرم بودم، پسرخالهاش آمد منزل ما و به برادرم گفته بود که ابراهیم شهید شده است ولی به من گفتند که مجروح شده است من به خانه پدر شوهرم رفتم هیچ کس خانه نبود. فاطمه خواهر شوهرم در خانه بود از او پرسیدم بقیه کجا رفتند که گفت ابراهیم شهید شده است من هم خیلی ناراحت شدم .ابراهیم را هم مستقیم برده بودند بهشت رضا.
این اسوه صبر و پایداری با بیان اینکه همسرم زمان شهادتش فرمانده دسته بود، گفت: زمانی که تازه ازدواج کرده بودیم خانواده همسرم به او گفتند؛ تو تازه ازدواج کردهای منطقه نرو ولی او میگفت چون امام دستور داده است باید بروم در ضمن اگر امثال من نروند چه کسی میخواهد برود جنگ است خانواده سرجای خودش جنگ هم سر جای خودش.
وی گفت: در این مدت کوتاه که با ایشان زندگی کردم چند سری که به مرخصی میآمد و دوباره به جبهه میرفت زیاد ناراحت نشدم ولی سری آخر که رفت انگار به من الهام شده بود که ایشان به شهادت میرسند.همان روز مادرشوهرم سرما خورده بود رفته بود دکتر پدرشوهرم هم سرکار بود خواهر و برادرهای «ابراهیم» هم مدرسه بودند وقتی که خدا حافظی کرد و رفت؛ رفتم سر راه پله و تا از کوچه خارج شد نگاهش کردم. انگار کسی بهم گفت جارو را بگذار زمین و برو سر راه پله نگاهش کن.
همسر شهید بیرانوند افزود: زمانی که ازدواج کردیم، همسرم خیلی دوست داشت که بچه دار شویم و میگفت اگر صاحب دختری شدیم اسمش را «زهرا» میگذاریم و اگر بچه ما پسر شد اسمش را «میثم» یا «احسان» می گذاریم. ما سه ماه باهم زندگی کردیم که حاصل این زندگی مشترک یک دختر به نام «زهرا» است که هشت ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد و آخرین باری که همسرم به جبهه رفت نمیدانست که من باردار هستم.
زرینجو گفت: دخترم دانشجوی رشته پزشکی است و دوره تخصصی اطفال را میگذراند. «زهرا» که هیچ وقت بابا را ندیده است، بعضی اوقات می گوید آرزویم این است که پدرم در قید حیات بود و صدایش می زدم «بابا».
وی با بیان اینکه هرچه داریم از شهدا داریم و امنیت و آسایش امروزی کشور ما حاصل ایثار و از خود گذشتگی شهدا و رزمندگان است، اظهار داشت: وظیفه همه ما بویژه کسانی که در دستگاههای فرهنگی مسئولیتی دارند، حفظ نام و یاد شهداست و برگزاری یادوارههای شهدا یکی از راههای زنده نگه داشتن نام شهدا و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است.
انتهای پیام/