16 دی ماه سالروز شهادت حسین علم‌الهدی و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام

ناگهان هویزه کربلا شد

یک ماه پس از شانزدهم آذر که عنوان «روز دانشجو» را یدک می‌کشد، تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام در تاریخ 16 دی ماه سال 1359 حماسه هویزه را رقم زدند.
کد خبر: ۳۷۹۱۹
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۹ - 06January 2015

ناگهان هویزه کربلا شد

به گزارش دفاع پرس، حماسهای بزرگ و تاریخی که با جانفشانی و رشادت جانانه حدود 90 رزمنده دفاع مقدس که 20 نفر از آنها دانشجویانی آگاه و بصیر بودند، جاودانه شد. هنگامی که خبر شهادت حسین علمالهدی و دیگر شهیدان هویزه را به مقام معظم رهبری میدهند، ایشان میفرماید: «وقتی خبر شهادت سیدحسین علمالهدی را به من دادند، اولین چیزی که به ذهنم آمد، شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام بود.»
 
حماسه هویزه چگونه رقم خورد

پس از شکست بیش از دو گردان نیروهای بعثی در جنوب سوسنگرد، یک گروهان از پاسداران شهر اهواز برای محافظت و پدافند شهر هویزه، از سوسنگرد به این شهر اعزام میشوند، نیروهایی که به این منطقه میروند مسئولیت حفاظت از جنوب تا جنوب غربی شهر هویزه را به عهده میگیرند. دشمن در آغاز هجوم سراسری خود، ظرف 48 ساعت از محور هویزه تا کرخه پیشروی میکند و در امتداد آن مستقر میشود، به طوری که فاصله آنها تا هویزه به حدود 10 کیلومتر میرسد. تاکتیک دشمن این بود که با تصرف سوسنگرد، هویزه خود به خود سقوط میکند. در چنین شرایطی 50 تا 60 نفر از نیروهای سپاهی برای جلوگیری از پیشروی دشمن مسئولیت مینگذاری جادهها را به عهده میگیرند؛ زیرا این جادهها و راههای عبور، برای دشمن مانند رگهای حیاتی برای ادامه تجاوز محسوب میشود.

دو هفته قبل از آن که عملیات مدافعان اسلام را علیه نیروهای عراقی در این منطقه انجام شود، بنیصدر دستور تخلیه هویزه را از نیروهای بسیج و پاسدار صادر میکند و دستور میدهد که در سوسنگرد مستقر شوند. این دستور بنیصدر، با مخالفت جدی شهید سید محمدحسین علمالهدی و دیگر رزمندگان مواجه میشود. بعد از آن که علمالهدی با حضرت آیتاللهخامنهای تماس میگیرد، دستور بنیصدر لغو میشود و نیروهای پاسدار در هویزه باقی میمانند. یک هفته بعد، تصمیم بر آن میشود که از محور هویزه و سوسنگرد حمله انجام گیرد. این عملیات را میتوان نقطه عطفی در عملیات منظم نیروهای ارتش و سپاه دانست.

اعلام حضور برای شرکت در عملیات

زمزمههای انجام عملیات از 12 دی به گوش میرسید. گروههای متعددی مثل گروه شهید چمران، گردان بلالی و سپاهیان سوسنگرد آمادگی خود را برای شرکت در عملیات اعلام میکنند. نیروها برای انجام عملیات «نصر» انتخاب میشوند و 14 دی وارد هویزه میشوند. این عملیات توسط ارتش برنامهریزی میشود و قرار بود در چهار مرحله انجام شود. قرار بود در مرحله اول جفیر و پادگان حمید، در مرحله دوم کوشک و طلائیه، مرحله سوم خرمشهر و در آخرین مرحله حومه بصره تصرف شود. اما این عملیات تنها در مرحله اول موفق بود و نتوانست به هدفهای بعدیاش دست یابد.

مرحله اول عملیات را باید به دو روز تقسیم کرد. در اولین روز که همان 15 دی باشد، وقتی نیروهای ایرانی از ساعت 10 صبح حرکت خود را شروع میکنند تا حدود ساعت 3 ظهر، 30 کیلومتر در عمق پیش میروند و بیش از 800 نفر از نیروهای دشمن را اسیر میکنند و هزار زخمی و کشته هم از دشمن میگیرند. رزمندگان تا ساعت 4 بعدازظهر به بخشی از اهدافشان میرسند.

مهدی تسلیمی که در این عملیات بیسیمچی بوده درباره اولین روز عملیات میگوید: هنگام غروب دیگر دشمنی مقابل ما وجود نداشت. دشمن هنگام عقبنشینی تانکهای زیادی را در منطقه جا گذاشته بود. در این روز حضرت آیتالله خامنهای هم در منطقه حضور پیدا کردند که وجودشان باعث افزایش روحیه رزمندگان شد.

سرمای استخوانسوز شب 15 دی ماه که میگذرد و آفتاب بر بلندای آسمان شروع به درخشیدن میکند، ناگهان وضعیت در منطقه فرق میکند. تسلیمی وضعیت منطقه در 16 دی را اینگونه توصیف میکند: روز 16 دی ماه که هوا روشن شد در دو، سه کیلومتری خودمان دهها تانک از دشمن را مشاهده کردیم. تا آنجا که چشم کار میکرد مقابل خودمان به صورت هلالی تانکهای عراقی صفآرایی کرده بودند.

کربلای هویزه

شناخت دقیق عراقیها از منطقه کار را برای رزمندگان و ادامه عملیات سخت میکند. آتش توپخانه دشمن نیروهای حاضر در منطقه را مورد هدف قرار میدهد. فرماندهی دستور عقبنشینی به طول 500 متر را به صورت تاکتیکی صادر کرد. این دستور باعث شد که تانکها عقبنشینی کنند و عراقیها با این تصور که نیروهای اسلام شکستخورده و فرار کردهاند، وارد منطقه شوند. این ضد حمله سنگین دشمن بیش از یکصد تن از پاسداران، نیروهای جهاد و دانشجویان پیرو خط امام از جمله حسین علمالهدی را در محاصره قرار میدهد.

نصرتالله محمودزاده، نویسنده دفاع مقدس که یکی از افراد حاضر در کربلای هویزه بود، درباره این عقبنشینی میگوید: در 15 دی ماه عملیات را انجام دادیم و من به عنوان معاون گردانی بودم که به نیروهای عراقی حمله کردیم و توانستیم توپخانهشان را بگیریم. آن روز در ساعت 2 بعدازظهر ما به اتفاق شهید علمالهدی و رزمندگان دیگری مثل شهید محمد فاضل و شهید قدوسی و تعداد دیگری از دانشجویان پیرو خط امام موفق شدیم توپخانه عراق را تصرف کنیم. روز بعد قرار بود ادامه عملیات را انجام دهیم ولی لشکری از عراق، جناحی که در آن بودیم را دور زد و ما را در محاصره قرار داد. ارتش عقبنشینی کرد و متأسفانه فراموش کرد ما را در جریان عقبنشینی قرار دهد. حدود 100 نفر آنجا ماندیم و مجبور به مقاومت شدیم. از این 100 نفر حدود 70 نفر به شهادت رسیدند، تعدادی اسیر و مجروح شدند و پنج، شش نفر از این محاصره سالم بیرون آمدند که یکی از این افراد من بودم.

حملات سنگین عراقیها نیروهای محاصره شده را زمینگیر میکند. آنها در شرایطی که مهماتشان هم در حال تمام شدن بود باید با نیروهای مسلح و پرتعداد دشمن میجنگیدند. معرکه عجیبی در منطقه به راه افتاده بود و شرایط سختی بر حسینعلمالهدی و دیگر نیروها میگذشت. پس از چند ساعت مقاومت جانانه از دانشجویان و نیروهای باغیرت فریادی سراسر منطقه را در برگفت: «حسین شهید شد، حسین شهید شد...» ساعت 16/15 دقیقه شانزدهم دی بود و جز تلی از خاک و دود و خون چیز دیگری در منطقه هویزه دیده نمیشد. جز چند نفر همه کسانی که در آن منطقه حضور داشتند به شهادت میرسند. نیروهای باغیرت و دانشجویانی بصیر مثل حسین علمالهدی، محمد فاضل، علی حاتمی، سید مصطفی مختاری، حسن فتاحی و فرخ سلحشور در این عملیات به درجه رفیع شهادت میرسند.

وقتی خبر شهادت حسینعلمالهدی و یارانش در هویزه را به حضرت امام میرسانند، ایشان شروع به اشک ریختن میکنند و با دستهایی رو به آسمان میگویند: خدایا! این شهدای ما را قبول کن. شهر هویزه تا 18 اردیبهشت 1361 تحت تصرف رژیم بعث بود و در عملیات بیتالمقدس آزاد شد. پس از آزادسازی منطقه وقتی برادران بهدنبال شهدا رفتند و آنها را تفحص کردند، تقریباً این اولین تفحصها بود و شهید سیدحسین را از روی قرآن جیبیاش شناختند. شهید علمالهدی و یاران همراهش را در همان محل شهادتشان به خاک سپردند تا مزارشان هر ساله میعادگاه عاشقان بسیاری در اردوهای راهیان نور باشد.

 

منبع:روزنامه جوان

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار