دلاوری به نام مهدی باکری

وقتی "مهدی باکری" پرچم را بدست گرفت

شاید هرلحظه که به نام شهیدی برمی خوریم با یک صلوات از کنار نامش بگذریم و فقط بگوییم یادش بخیر ، آیا همین کافی ست !!!
کد خبر: ۵۱
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۷:۵۱ - 25May 2013

وقتی

چطور می شود دوباره امواج این ملائک را به طلاطم در آورد و از شب های عملیات امروزی سربلند بیرون آمد مگر اینکه بتوانیم این سبک بالان عاشق را به خوبی بشناسیم ، و حال به مختصری از نقش های شهید باکری میپردازم شاید که بتوانم قدمی بردارم .

بعد از شهادت سردار دلیر اسلام "شهید مهدی امینی"که ضد انقلاب فکر می کرد بعد از شهید نیروهای انقلاب در منطقه متلاشی خواهند شد، شهید مهدی باکری در آن شرایط حاد پرچم شهید "مهدی امینی" را بدست گرفته و سبکبال و امیدوار با حضورش در سنگر "شهید امینی" گل های امید را در دل های حامیان انقلاب شکوفا ساخت.

مهدی در موقعیتی که اهواز زیر آتش توپحانه دشمن تجاوزگر بود همسرش را نیز به اهواز برد. بعد از مدت ها حضور مداوم در جبهه، شهید باکری با سمت معاون تیپ نجف اشرف در عملیات بیت المقدس شرکت جست و شاهد پیروزی های سپاه اسلام بر جنود کفر بود. در مرحله دوم عملیات بیت المقدس در ایستگاه حسینیه از ناحیه پشت زخمی شد و در مرحله سوم با اینکه زخمی بود به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی سیم هدایت کند.

در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بیامان در داخل خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحیت، وی مصمم تر از پیش در جبههها حضور مییافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی، هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانهروز تلاش میکرد.

در عملیات مسلم بن عقیل با فرماندهی وی بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور، بخش عظیمی از خاک گلگون ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیک آزاد شد.

شهید باکری در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک، 2، 3 و 4 با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، به همراه بسیجیان غیور و فداکار، در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همهجانبهای را از خود نشان داد.

در عملیات خیبر زمانی که برادرش حمید به درجه رفیع شهات نایل آمد، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانوادهاش تماس گرفت و چنین گفت، شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است و در نامهای خطاب به خانوادهاش نوشت:«من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلا میباشد همچنان در جبههها میمانم و به خواست و راه شهید ادامه میدهم تا اسلام پیروز شود. »

تلاش فراوان در میادین نبرد و شرایط حساس جبههها باعث شد که از حضور در تشییع پیکر پاک برادر و همرزمش که سال ها در کنارش بود باز بماند. برادری که در روزهای سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سیاسی و در جبههها پا به پای مهدی، جانفشانی کرد.

با تشکیل لشکر عاشورا، این رهرو واقعی حسین(ع) خیمه گاه حسینیان را در مقابل یزیدیان برپا ساخته و با هوش و ذکاوت و تدبیر نظامی بالایی که داشت لشکر عاشورا را به عنوان لشکری برای دفاع از کیان اسلامی سازمان دهی کرد.

نقش شهید باکری و لشکر عاشورا در حماسه قهرمانانه خیبر و تصرف جزایر مجنون و مقاومتی که آنان در دفاع پاتکهای توانفرسای دشمن از خود نشان دادند بر کسی پوشیده نیست.

در مرحله آمادهسازی مقدمات عملیات بدر، اگرچه روزها به کندی میگذشت اما مهدی با جدیت همه نیروها را برای نبردی مردانه و عارفانه تهییج و ترغیب کرد و چونان مرشدی کامل و عارفی واصل آنچه را که مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت باید بدانند و در مرحله نبرد بکار بندند، با نیروهایش درمیان گذاشت.

 

پس از سالها پایداری سرانجام در عملیات بدر در منطقه هورالعظیم(آبهای دجله) در نبردی تن به تن با خیل عظیم نیروهای دشمن حماسه عاشقانه خویش را به نمایش گذاشت و در اثر اصابت گلوله از ناحیه سر مجروح گشت و پیکر بی جانش در زورقی شکسته به دریا پیوست .

یادش گرامی باد

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار