یادداشت/

تأثیر عملیات «مأرب» بر روند آتی جنگ یمن

پادگان الصافر، در استان مأرب، جمعه 13 شهریور (۴ سپتامبر)، شاهد حمله موشکی غافلگیرانه‌ی نیروهای انصارالله و ارتش یمن بر ضد متجاوزان سعودی و هم‌پیمانان آن‌ها بود. این حمله که از آغاز تجاوز سعودی‌ها به یمن، بی‌سابقه بود، علاوه بر خنثی‌سازی توطئه حمله متجاوزان به صنعا، جنگ یمن را وارد فاز جدیدی نمود که از آن به مرحله‌ی «گزینه‌های راهبردی» انصارالله تعبیر می‌شود.
کد خبر: ۵۴۱۷۲
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۰ - 03October 2015

تأثیر عملیات «مأرب» بر روند آتی جنگ یمن

به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، اندیشکده تبیین طی یادداشتی نوشت: پادگان «الصافر» که در استان مأرب (250 کیلومتری شرق صنعا) قرار دارد صبح جمعه، 13 شهریور، بهوسیله موشکی بسیار دقیق از نوع «توچکا» هدف قرار گرفت. این موشک در زمان اجرای مراسم صبحگاهی نظامیان متجاوز، به دو انبار بزرگ مهمات و سلاح (موشکهای بالستیک) اصابت کرد که با شدت گرفتن موج انفجار؛ تأسیسات و فرودگاه پایگاه الصافر،40 نفربر و خودرو زرهی و سه بالگرد آپاچی منهدم شد.

هرچند منابع رسمی متجاوز تعداد کشتههای این عملیات را 10 سعودی، 52 اماراتی و 5 بحرینی اعلام کردهاند اما به گزارش شبکه خبری العالم از مجتهد، شخصیت افشاگر سعودی؛ تعداد کامل تلفات این حمله 1070 نفر برآورد شده؛ 300 کشته و 770 زخمی از نظامیان امارات، بحرین و عربستان.

 تأثیر این عملیات بر تحولات نظامی یمن و پیامدهای آن برای انصارالله و ارتش یمن


مهمترین تأثیرات ناشی از این حمله غافلگیرانه را میتوان اینگونه برشمرد:

1- آغاز مرحله «گزینههای راهبردی»:

رهبران انصارالله در طول تجاوز ششماهه ائتلاف غربی-عربی، بارها در مقام تهدید، از بهکارگیری گزینههای راهبردی سخن میگفتند. این امر پس از عقبنشینی تاکتیکی از عدن و مناطق جنوبی، مجدداً از سوی صالح الصماد، رئیس شورای سیاسی انصارالله مورد تأکید قرار گرفت و وی در 25 مرداد (19 روز قبل از عملیات مأرب) ورود به نبرد واقعی با متجاوزان و بهکارگیری گزینههای راهبردی را قریبالوقوع دانست.

به دنبال عملیات مأرب، ابعاد گستردهتر گزینههای راهبردی از سوی سخنگوی ارتش یمن، سرتیپ شرفالدین لقمان، مطرح شد که همان هدفگیری تأسیسات نظامی و بندری عربستان در شهرهای جده، ابها و ریاض است، امری که با اظهارات مجتهد افشاگر عربستانی، درباره آخرین راهبرد انصارالله، بسیار محتمل خواهد بود، وی در این باره اظهار میدارد: «انصارالله دارای 30 فروند موشک بالستیکی از نوع موسودان بی ام 25 ساخت کره شمالی است، این موشک با طول ۱۲ و قطر ۱/۵ متر و سر جنگی متعارف یا بعضاً هستهای و با وزن سر جنگی ۱۰۰۰ تا ۱۲۵۰ کیلوگرم و با سوخت مایع، هدایت اینرسی (Inertial Guidance) است که 2500 تا 4000 هزار کیلومتر برد موثر دارد و وزن کلی آن ۱۹ تا ۲۶ تن است که توسط لانچر Maz-Based روی سکو برای شلیک میرود.»

2- تقویت بیشازپیش پایگاه مردمی انصارالله

عملیات مأرب اجابت وعدههایی بود که انصارالله از مدتها قبل قول تحقق آنها را به مردم یمن داده بود. این عملیات موجی از شادی و شعف را در میان مردم یمن به دنبال داشت. مردمی که در شش ماه گذشته هدف سنگینترین حملات هوایی بوده و شاهد قتل و کشتار زنان و کودکان خود بودهاند بالطبع، عملیات مأرب را دست انتقامی میدانند که هویت ملی و غیرت دینی آنها را احیا کرده است و مجریان عملیاتی که سیاهترین روز ائتلاف را برای آنها رقم زده بودند، در نزد مردم یمن در زمره قهرمانان دینی و ملی ظاهر شده اند که مقاومت در کنار آنها تا شکست نهایی متجاوزان، افتخاری برای ملت یمن خواهد بود.

3- دست برتر انصارالله در نبرد اطلاعاتی و مدیریت جنگ

بهرغم تحمیل شدیدترین فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی از سوی قدرتهای غربی و عربی بر ملت مظلوم یمن، عملیات مأرب نشان داد که برخلاف تمام تبلیغات رسانهای و اطلاعاتی متجاوزان، این انصارالله و همپیمانان آن هستند که در حقیقت نبرد را مدیریت میکنند. آنها با درایت تمام، نخست با عقبنشینی از عدن و واگذاری آن به نیروهای جنوبی، عملاً دست منصور هادی و قدرتهای هوادارش را از این منطقه کوتاه کردند تا آنجا که علیرغم ادعاهای واهی ائتلاف مبنی بر آزادی عدن، هیچ مقامی از دولت فراری یمن توان حضور در عدن را نیافت و از طرف دیگر؛ سودای فتح صنعا با این عقبنشینی دقیق و حسابشده، نیروهای ائتلاف را بر آن داشت تا ناخواسته در زمین انصارالله به ایفای نقش پرداخته و به مدد گزارشات دقیق نیروهای اطلاعاتی انصارالله، در جهنم صافر گرفتار شوند.

4- تأثیر عملیات مأرب بر آینده ائتلاف غربی-عربی:

به دنبال عملیات مأرب، جریان ائتلاف برای کاستن از فشارهای روانی ناشی از خسارات سنگین وارده، بر شدت حملات کور خود افزود و هواپیماهای متجاوز آنها مناطق مسکونی و تأسیسات زیربنایی شهرهای مختلف بهویژه صنعا را بهشدت بمب باران کردند، این حملات نیز چون حملههای وحشیانه پیش از آن، در داخل؛ نهتنها ملت مقاوم و مظلوم یمن را از ادامه نبرد و مقاومت مأیوس نساخت بلکه بهتصریح برخی گزارشگران غربی علاوه بر هواداران انصارالله، حتی باعث افزایش روحیه ضد سعودی در میان مخالفان آنها نیز شد.[7] در خارج از مرزهای یمن نیز؛ علیرغم سانسور شدید رسانههای غربی و عربی و به مدد شبکههای اطلاعرسانی محور مقاومت، ندای مظلومیت مردم یمن، افکار عمومی ملتهای جهان را برانگیخته و از چند جهت باعث شکاف در جبهه دشمنان آنها شده است:

•نخست؛ شکاف میان جناح غربی و عربی: پس از عملیات مأرب، برخلاف لجاجت همراه با تعصب جاهلانه سعودیها، دولتمردان غربی و بهویژه آمریکا، ازیکطرف؛ با ارزیابی گزینههای راهبردی انصارالله و ارتش یمن، بهخوبی پی به قدرت این گزینهها برده و پیروزی بهواسطه گزینه نظامی را غیرقابل تحقق دانستند و از طرف دیگر؛ تحت فشار افکار عمومی، ادامه روند موجود و به درازا کشیده شدن جنگ یمن را به صلاح منافع درازمدت خود ندانسته و سعی خود را در حال حاضر، معطوف به کاستن از شعلههای جنگ و نه توقف کامل آن کردهاند.

• دوم؛ شکاف میان محور عربی: علیرغم نام 9 کشور عربی در لیست ائتلاف بر ضد ملت یمن، عملاً تنها سه کشور عربستان، امارات و بحرین اقدام به اعزام نیروی زمینی به این کشور کرده و از حضور نیروهای سایر کشورها یا خبری نیست و یا در حد حرف و حدیث باقی مانده است، مهمترین علل این عدم همکاری و ائتلاف صوری را میتوان اینگونه برشمرد:

- چالش مشروعیت؛ در نزد اکثر اعضای این ائتلاف، نبرد یمن کشمکشی است میان منافع منطقهای رژیم سعودی با جمهوری اسلامی ایران و بر همین اساس؛ در قبال دلارهای نفتی سعودی، سعی کردهاند که تنها به حمایت اسمی از این ائتلاف بسنده کنند و با عدم ورود به فازهای نظامی و عملی، از تقابل با افکار عمومی ملتهای خویش پرهیز کنند چراکه دستکم بسیاری از اعراب، ملت یمن را جزئی از پیکره خود میدانند و لذا هر رژیمی که دست خود را به خون این ملت مظلوم آغشته کند عملاً باید خود را برای رویارویی با مردم خویش آماده کند.

- تضاد منافع سعودی و امارات؛ اینکه دو کشور امارات و عربستان از دیرباز به دنبال منافع خود در یمن بودهاند بر هیچ کشوری پوشیده نیست، امارات برای حفظ منافع تجاری خود، همواره خواهان تسلط بر بندر استراتژیک عدن بوده و عربستان به دنبال منافع نفتی خویش در استانهای همجوار خود با یمن است، حال دلیلی بر حضور نظامی سایر کشورها در یمن باقی نمیماند.

- ضعف فرماندهی عملیات؛   عملیات موسوم به «طوفان قاطعیت» علیرغم پیشرفتهترین تجهیزات نظامی، پشتیبانیهای اطلاعاتی و لجستیکی آمریکا و قدرتهای غربی و اتکا بر درآمدهای ثروتمندترین کشورهای عربی تا به حال در تقابل با گروه انصارالله و ارتش یمن که یکی از فقیرترین کشورهای عربی بوده، نهتنها پیروزی قابلاعتنایی به دست نیاورده بلکه خود را وارد باتلاقی نموده که تا به حال راه خروجی برای آن نیافته است. عملیات مأرب دلیل و گواه روشنی بر این مطلب است، عملیاتی که در طی آن، یکی از بزرگترین تلفات نظامی تاریخ امارات عربی متحده رقم خورد و تردیدهایی جدی را در مورد ورود به جنگ زمینی با انصارالله و ارتش یمن در ذهن کارشناسان و تحلیلگران به وجود آورد تا آنجا که برخی با هشدار به ائتلاف، آنها را از ورود به یک جنگ غیرقابل پیشبینی بر حذر داشتهاند.[8] با این وجود و برخلاف همه هشدارها، رژیم سعودی تنها راهحل بحران یمن را در حمله فراگیر نظامی و محو کامل انصارالله و همپیمانانش میداند، چیزی که بیشتر به افسانه شبیه است تا واقعیت.
 
نتیجهگیری:

سرنوشت محتوم هر جنگ و نبردی، روی زمین رقم میخورد و نه در هوا. در جنگ یمن نیز؛ عملیات مأرب بهمنزله معبری بود برای گذار از نبرد هوایی به نبرد بر روی زمین. تا پیش از این عملیات، نیروهای ائتلاف علیرغم تسلط همهجانبه بر آسمان و آبهای یمن هیچگونه پیشرفت قابلملاحظهای بر روی زمین به دست نیاوردند و اولین تجربه آنان در این میدان نتیجهای جز خسارات سنگین عملیات مأرب به بار نیاورد. حال جای دارد این سؤال باقی است که: یمنیها به گرسنگی، کمبود دارو و کشته شدن در حملات هوایی عادت کردهاند، اما آیا واکنش اعضای ائتلاف و ملتهای آن نیز در قبال ضرباتی از نوع عملیات مأرب، صبر و مقاومت است یا عجز و لابهای که عاقبتش جز شکست و سرافکندگی نخواهد بود؟

انتهای پیام/
 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار