کاسبی در گفت‌گوی تفصیلی با دفاع پرس؛

حوزه هنری سپاه پاسداران فرهنگ انقلاب اسلامی بود/ نگاه تحقیرآمیز نیروی‌های چپ به معتقدان ایدئولوژی انقلاب

بازیگر پیشکسوت سینما گفت: حوزه هنری به واسطه هنرمندان انقلابی و تلاش‌های آن‌هایی که با عشق آمده‌ بودند قوی شده بود؛ حوزه از نظر من سپاه پاسداران فرهنگی انقلاب اسلامی بود.
کد خبر: ۵۶۳۲۳
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۷ - 07November 2015

حوزه هنری سپاه پاسداران فرهنگ انقلاب اسلامی بود/ نگاه تحقیرآمیز نیروی‌های چپ به معتقدان ایدئولوژی انقلاب

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، «محمد کاسبی» بازیگر عنوان دار سینمای انقلاب و دفاع مقدس است که بیشتر نسل سومیهای انقلاب او را با سریال ماندگر«خوش رکاب» به یاد میآورند. کاسبی اگر چه این روزها کمتر بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود ولی او از پایه گذاران هنر انقلابی به شمار میآید. گفتگوی زیر گوشهای از دریای ناگفتههای کاسبی از فعالیتهای فرهنگی و هنری اوست که از پیش رو میگذارانیم:

دفاع پرس: فعالیتهای فرهنگی و هنر شما از کجا آغاز شد و جرقه تشکیل حوزه هنری از کجا زده شد؟

کاسبی: قبلا از انقلاب کار تئاتر و بازیگری انجام میدادم به خاطر علاقهام به این موضوع در دانشکده هنرهای دراماتیک رشته بازیگری و کارگردانی سینما و تئاتر خواندم؛ همان ایام گروه کوچکی با محوریت کارهای فرهنگی و هنری در انجمن اسلامی دانشکده هنرهای دراماتیک تشکیل دادیم؛ تقریباً سال آخر دانشگاه بودم که انقلاب شد.

به همراه بچههای انجمن، نمایشنامه کوتاهی به اسم «نهضت حروفیه» کار کردیم؛ این نمایشنامه دست نوشتهای بود از شهید حسین قشقایی که در تشییع جنازه استاد نجات اللهی به شهادت رسیده بود. خانم ایشان روزی مراجعه کرد و گفت: حسین طرح یک نمایشنامه را نوشته است و از ما خواست تا نمایشنامه را کار کنیم. بهترین چیزی که به ذهنمان رسید این بود که عین نوشته شهید را بدون دخل و تصرف اجرا کنیم.

نمایشنامه را تمرین کردیم، کار آماده شده بود که ایام 22بهمن و پیروزی انقلاب پیش آمد طبق مسائل آن زمان هر کسی به کاری مشغول بود. از 23 بهمن مسئولیت نمایشات رادیو را بر عهده گرفتم، ژ3 به دست هر روز سر کار میرفتم. بیشتر هنرمندان سینما فرار کرده بودند، در این میان خبردار شدیم تئاترشهر خالی است و کسی نیست آن را اداره کند.

«نهضت حروفیه» اولین نمایشنامه بعد از انقلاب که توسط دانشجویان انجمن اسلامی در تئاتر شهر اجرا شد

اواخر اسفند یک ماه از انقلاب گذشته بود که به همراه بچههای انجمن اسلامی در تئاتر شهر مستقر شدیم و اولین نمایشنامه بعد از انقلاب به نام نمایشنامه «نهضت حروفیه» نوشته حسین قشقایی توسط دانشجویان انجمن اسلامی دانشکده هنرهای دراماتیک در تئاتر شهر روی صحنه رفت.

در اولین عاشورای بعد از انقلاب امام از دستهجات سینه زنی خواسته بود تا به طرف دانشگاه تهران حرکت کنند، ما از نازیآباد آمده بودیم. فرج الله سلحشور را در میدان انقلاب دیدم که در این دیدار از نمایشنامه «نهضت حرفیه» و نوع اجرای آن تعرف و استقبال کرد.

کارگردانی این نمایش را داوود دانشور بر عهده داشت؛ بنده، تاج بخش فنائیان، کاظم بلوچی، جلیل فرجاد، سعید کشن فلاح و سید مهدی شجاعی هم جزء گروه بودیم. آن زمان من چندجا کار میکردم.

اولین جرقههای شکل گیری حوزه هنری/ «توبه نصوح» اولین کار سینمایی حوزه هنری

بچهها پای کار آمده بودند، مشغول فعالیتهای هنری بودیم و گروهی را تشکیل دادیم تا اینکه یک روز سلحشور به من گفت از طریق آیت الله امامی کاشانی با امام صحبت کردهایم تا فضایی را برای تربیت بچههای معتقد به انقلاب اسلامی در مسائل هنری ایجاد کنیم، تجربه دانشگاه شما به ما کمک میکند این گروه به شما نیاز دارد. به سلحشور گفتم من مسئول نمایشات رادیو و مسئول بازبینی فیلمهای ارشاد هم هستم، لذا فرصت کافی برای این کار را ندارم شما کار را راه بیندازید ما هم کمک میکنیم، این اولین جرقههای شکل گیری حوزه هنری بود.

کارمان را در یک ساختمان پشت سینما فلسطین آغاز کردیم بعد از مدتی ساختمان فعلی حوزه هنری را به ما دادند. پس از این ماجرا مرکز هنرهای نمایشی ارشاد را هم راه اندازی کردیم تا در کنار آن تئاتر هم شکل بگیرد. فشار بچهها برای تمرکز بیشتر من در حوزه زیاد شد تا مسئولیتهای که در گوشه و کنار بر عهده گرفتهام را به دیگران بسپارم و بدین ترتیب جریان فیلم سازی در حوزه هنری را با قوت بیشتری شروع کنیم. همه مسئولیتها را کنار گذاشتم و اولین فیلم سینمایمان به نام «توبه نصوح» را در سال 1360 در حوزه ساختیم.

در فیلمهای«توبه نصوح»، «دو چشم گیسو» و «استعاذه» بازی کردم. در بین بچههای حوزه هنری تنها من دانشکده هنر رفته بودم ما بقی بچهها دیپلم داشتند اما فکر و نوع نگاه آنها درباره هنر بسیار پخته بود نمونه این پختگی ملاقلیپور بود که مرتب به جبهه میرفت و عکاسی میکرد. طوری خوب پیشرفت داشت که کار عکسبرداری فیلم «مرگ دیگری» را او انجام داد. به همین شکل بچهها وارد عرصه هنر و سینما میشدند. محتوای فیلمها از ذهنیتهای بچهها گرفته میشد ضمن اینکه حوزه هنر و اندیشه تنها جای بود که فیلم تولید میکرد در همین زمان بخشهای هنری دیگری نیز در حوزه در حال شکل گیری بود.

هنرمندان عرصه نقاشی، ادبیات و شعر در حوزه گرد هم یک جمع دوستانه شکل داده بودیم. تازه 30 نفر شده بودیم که در این مجموعه شاعر، فیلمساز و نقاش و.. حضور داشتند همین تعداد نفرات به اندازه هالیوود در ایران اسممان پیچیده بود.

از حقوق 6هزار تومانی صدا سیما تا 2700تومان حوزه هنری

آخر ماه یک مشت پول مچاله شده و یک دفتر را روی میز میگذاشتند تا هر کسی هر چقدر هزینه زندگی دارد از آن بردارد. آن زمانی که مسئول نمایشات رادیو بودم ماهی 6هزار حقوق میگرفتم حالا که به حوزه آمده بودم ماهیانه دوهزار و هفت صدتومان میگرفتم.

سال 1360 سازمان تبلیغات تاسیس شد، آیت الله امامی کاشانی جزء شورای عالی حوزه هنری بود. از آنجایی که ما در حوزه هنری مدیر نداشتیم بچهها قبول نکردند که زیر مجموعه سازمان تبلیغات بروند. قبل از این موضوع مشغول کارخودمان بودیم و هر کسی گوشهای از کار را به دست میگرفت.

درگیریهای سازمان مجاهدین خلق شروع شده بود و به نهادهای دولتی پاتک میزند، همه بچهها شب تا صبح با ژ3 کشیک میدادند. غذای ظهر بچهها را از مدرسه سپهسالار تحویل میگرفتیم، اسم غذا را پرچم گذاشته بودیم چون گوجه و پنیر و خیار بود.

بعد از مدتی حقوق و غذای ما را قطع کردند و گفتند یا عضو حوزه هنری سازمان تبلیغات باشید یا این مجموعه را جمع کنید، چندی ماهی مقاومت کردیم و بعد از مدتی انشعاب در مجموعه به وجود آمد. مرحوم امیرحسین فردی از کسانی بود که همان زمان از حوزه بیرون رفت و گفتند قرار بود ما در اینجا مستقل باشیم و خداحافظی کردند و بلاخره ما قبول کردیم و مسئولی از طرف سازمان تبلیغات معرفی شد.

دفاع پرس:رسالت حوزه درباره هنر انقلاب چه بود؟

کاسبی: مقام معظم رهبری درباره تک تک واژههای عنوان«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بیاناتی داشتند که این سپاه، پاسدار انقلابی است که اسلامی است. حوزه از نظر من سپاه پاسداران فرهنگی انقلاب اسلامی بود.

حوزه هنری به واسطه هنرمندان و تلاشهای آنهایی که با عشق آمده بودند قوی شده بود؛ این زحمت کشان کسانی بودند که بیرون از حوزه خیلیها دنبالشان بودند تا آنها را جذب خودشان کنند، اما در آخر اتفاقی که رخ داد این بود که بچههای که در سینما رشد کرده بودند همه از حوزه رفتند.

ما در این مملکت سینماگر بچه مسلمان نداریم مگر اینکه یا حوزهای بوده و یا از حوزه عبور کرده است. کمال تبریزی، ابراهیم حاتمی کیا و همه سینماگران معتقد هر کدام به نوعی از حوزه عبور کردند یا برای فیلمسازی حوزه بودجه در اختیار آنها گذاشته است.

اوایل انقلاب، نیرویهای چپ نسبت به بچههای هنرمند که مدعی ایدئولوژی اسلامی بودند نگاهی تحقیرآمیز داشتند. آنها معتقد بودند «هنر ایدولوژی نمیخواهد، هنر برای هنر است». عزیز من! نام آنتوان چخوف را میبرید و آثار هنریشان همه مملو از خط و خطوط و ایدئولوژی است که دارد؛ چطور است که اگر برِش و چخوف هنرشان در اختیار ایدولوژیشان است، با فرهنگ و متمدن هستند. اما اگر هنر منِ بچه مسلمان در خدمت ایدولوژیام باشد متحجر و عقب ماندهام! متاًسفانه برخی از مسئولین مملکتی هم مغلوب این تصور شدهاند، چرا که به روشنفکرانی که دوستدار امام و ارزشهای انقلاب نبودند بها میداند.

دفاع پرس: چه نسبتی بین هنرمند و انقلاب وجود دارد؟ هنر برای هنر اصالت دارد؟

کاسبی: حکومتی در ایران روی کار آمده است که نظیر آن تا به حال در دنیا وجود نداشته است، زمانی که انقلاب میشود پدر من قاری قرآن است و ما که در مسجد و هیئت تربیت شدهایم و با مفاهیم انقلاب انس گرفتهایم حالا به کسوت دانشجویی در آمدهایم و تئاتر کار میکنم که در آن به نوعی اشکالات حکومت پهلوی را به مردم گوشزد میکنیم.

زمانی من میگفتم حکومت پهلوی مشکل دارد، چریک فدایی، تودهای، مجاهدین خلقی، نهضت آزادی و نواب صفوی همه همین حرف را میگفتن. الان هم از سال 42 به شکلی  و امروز(سال57)  هم کاملاً علنی امام وسط آمده و میگوید رژیم پهلوی مشکل دارد، حالا دیگر مردم باید تصمیم بگیرند.

35سال از انقلاب میگذرد امروز به انتخاب خودم نگاه میکنم که در این انتخاب از خیلی چیزهایم گذشتهام چون با خود معامله کرده بودم. حالا که نگاه میکنم در مییابم که اگر سال 1357 با ده درصد از انرژی وجودم حافظ انقلاب بودم امروز با دویست درصد از توان وجودم حافظ انقلابم.

دفاع پرس: چرا؟

کاسبی: چرا که من همچنان بازتاب این نهضت را میبینیم و آن بازتاب، پویا بودن انقلاب است. انقلاب اسلامی جاذبه داشت برای اینکه آن پیرمردی که پوست و استخوان بود(امام خمینی) در بهشت زهرا بالای قبر شهدا روی چهارپایهای مینشیند و خیلی راحت در حالی که من روشنفکر و اهل هنر که خودم آسمان و ریسمان میبافم تا بگویم شاه بد است، ایشان در کمال فصاحت میگوید "من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم» پیچیده هم نمیگوید، جوری میگوید که آن کشاورز هم میفهمد.

روزی که آمریکا برای این انقلاب خوب جلوه داده شود زیبایی انقلاب برای من از بین خواهد رفت

فی نفسه مردم دنیا سه دستهاند؛ یا رفاه طلبند که حوصله کوچکترین مسئلهای را ندارند، یا ظالمند و یا مظلومند. زیبایی انقلاب ما این است که ظلم را فقط در کشور خودش نمیبیند؛ تا دنیا، دنیاست ظلم وجود خواهد داشت. روزی که آمریکا برای این انقلاب خوب جلوه داده شود زیبای انقلاب برای من از بین خواهد رفت، آمریکا ستمگر است جایی در دنیا وجود ندارد که آمریکا آنجا استعمار و ظلم نکرده باشد.

برخی از سیاسیون مملکت که به بی تفاوتی گرایش پیدا کردهاند میگویند مملکت طوری باشد که آب از آب تکان نخورد، این همه سال مبارزه و جنگ کردیم تا راحت باشیم و جوجه کباب و نوشابه بخوریم.

عزیز دل برادر! شیعه از آن لحظه که کلام حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را به زبان آورد که: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» از روز تولد تا پایان راحت طلبی و رفاه بر او حرام است، شما بروید دینتان را عوض کنید و بگوئید شیعه نیستید تا راحت شوید.

اگر کسی به مبانی انقلاب اعتقاد ندارد و فقط صرفاً برای گذران زندگی و نان درآوردن بر منسبی نشسته است بدبخترین آدم روی زمین است. برخی اعتقادی به انقلاب و آرمانها ندارند و منسب میگیرند، طوری میشود که ملت و مملکت نمیداند از کجا ضربه خورده است.

شروع ظاهری انقلاب بهمن 1357 بود ولی انقلاب با پیروزی به پایان نرسیده است؛ انقلاب هنوز ادامه دارد. انقلاب مثل دریاست که خس و خاشاک را بیرون میزند. انقلاب پویایی و پایایی دارد. چرا انقلاب اسلامی؟ چون غیر از انقلاب اسلامی با پشتوانه زندگانی که داشتهام مارکسیست در این مملکت جایگاهی ندارد. فردی مثل گلسرخی وقتی آن گونه درباره حضرت سیدالشهدا حرف میزند پس انقلاب اسلامی چرا نباید در ایدئولوژی خود به امام حسین(ع) تمسک جوید.

اگر زمانی با ده درصد به انقلاب اقتدا کردم امروز با دویست درصد به باور رسیدهام

پس اگر زمانی با ده درصد به انقلاب اقتدا کردم امروز با دویست درصد به باور رسیدهام و به شکل دیگری به آن نگاه میکنم، خیلی چیزها را امروز باور دارم.

شهدا جایگاه خودشان را دارند؛ ببینید شهدا چه انسانهای هستند که بعد از چندین قرن دشمن وقتی وارد کشور میشود نمیتواند یک وجب از کشور را جدا کند. در جنگ تحمیلی برای اولین بار دنیا در ابعاد مختلف به دشمن کمک کرد ولی او نمیتواند به نتیجه برسد و عدهای نمیگذارند یک وجب از این خاک از دست برود.

تا قیام، قیامت یک مملکت از برکت شهدا نان میخورد

شهدا به همین موضوع ختم نمیشوند تا قیام، قیامت که ما و این نظام هست بازیگر سینما درباره آنها فیلم بازی میکند و زندگیمان را میگذرانیم و دیگری در خصوص شهدا شعر و قصه میگوید و خلاصه یک مملکت از برکت آنها نان میخورند. مردم به خصوص مسئولین نظام حرمتشان را اگر داشته باشند باید ایمانشان مثل عرب بیابان گردی باشد که وقتی پای منبر پیامبر نشسته بود و پیامبر از خدایی حرف زد که اگر ما در خلوت خودمان هم کاری کنیم او میبیند و عرب از پیامبر سوال کرد که آیا خدا همه کارهای من را دیده است پیامبر پاسخ میدهد که بله دیده است و آن عرب جان میدهد و خداوند میفرماید گناهان او بخشیده شد چرا که او به این باور رسید که خدا شاهد بر اعمالش بوده است. اگر ما هم این چنین بودیم مملکت آباد میشد.

دفاع پرس: سینمای دفاع مقدس کدام سمت رفته است؟

کاسبی: هر کسی به زعم خود سینمای دفاع مقدس را تحلیل کرده؛ یکی درست و دیگر اشتباه. زمانی به کارگردانان میگفتند شما اگر اشکالی میبینید حرفهایتان را در سینمای دفاع مقدس مطرح نکنید؛ وقتی این کار را میکنید.

سینماگر حق ندارد سرسوزنی در سینمای دفاع مقدس یاس به وجود آورد

سینماگر حق ندارد سرسوزنی در سینمای دفاع مقدس یاس به وجود آورد؛ سینمای دفاع مقدس مثل شاهنامه فردوسی است که سراسر آن مملو از سلحشوریهای مردم سرزمینی است که در برابر دشمن ایستادگی کردند. کسی حق ندارد در وجود مردم یاس بندازد. سینمای دفاع مقدس جای این قبیل کارها نیست. اگر فیلمت را نمیبینند باید خوب فیلم بسیازید؛ نمیشود کسی هم اپوزیسیون باشد و هم سینماگر دفاع مقدس اما متاسفانه سینمای دفاع مقدس دچار این نقیصه شده است.

این مملکت پابرجا و پویاست برای اینکه آن ارواح که به ما نان میدهند مملکت را هم میگردانند؛ ارواح شهدا مملکت را میگردانند، سینمای دفاع مقدس بروز درون یک فیلم ساز است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها