سلما بابایی در گفتگو با دفاع پرس عنوان کرد:

ناشناس سینما را آموختم/ خیلی‌ها فکر می‌کنند چون دختر «شهید بابایی» هستم از من حمایت می‌شود

دختر «شهید خلبان عباس بابایی» گفت: خیلی‌ها فکر می‌کنند دختر فلانی پس خیلی از او حمایت می‌شود. البته من از طرف مسئولان حمایت شدم ولی واقعاً به لحاظ امکانات و تجهیزات در مضیقه بودیم.
کد خبر: ۶۷۳۲۹
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۱ - 22February 2016

ناشناس سینما را آموختم/ خیلی‌ها فکر می‌کنند چون دختر «شهید بابایی» هستم از من حمایت می‌شود

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، سلما بابایی دختر «شهید خلبان عباس بابایی» است که در زمانه رخوت سینمای دفاع مقدس به عنوان اولین فیلم بلند تلویزیونی خود به سمت این گونه سینمایی رفته و این جای تقدیر دارد. بخصوص اینکه تا رسیدن به "همپرواز" که یک اثر ویدئویی اپیزودیک است به تعبیر خودش ناشناس پیش رفته و با همه سختیهایی که وجود داشته از پدرش و موقعیتی که دارد چیزی نگفته است.

امثال هنرمندانی چون سلما بابایی مثل پدرانشان بی هیچ چشمداشتی فقط به وظیفه عمل میکنند و از سختیها هم ابایی ندارند. این هنرمندان حقیقتاً بسیجی، با همان تعریفی که امام خمینی(ره) تبیین کردهاند کاملا جهادی به سمت ژانر دفاع مقدس رفتهاند.

از دیوار تا همپرواز

دفاع پرس: لطفا کمی راجع به سابقه خودتان توضیح دهید؟

بابایی: من تقریباً از خیلی وقت پیش به بازیگری علاقه داشتم اما به دلایلی موفق نشدم که سراغ این حرفه بروم. بعد هم که تصمیمم قطعی شد، رفتم موسسه آموزشگاه هیلاج که مدیریتش با آقای امیرشهاب رضویان بود و در آنجا یک دوره مقدماتی گذراندم.

در اواسط دوره بودم که به ما گفتند هر کس بخواهد میتواند برای جشنواره رویش یک کار بسازد، از آنجایی که من هر هفته برای کلاس یک کار آماده میکردم و هنرجویی فعالی بودم در جشنواره رویش هم شرکت کردم. البته از همان ابتدا کسی مرا نمیشناخت، نه در آموزشگاه و نه در جشنواره، به طور ناشناس رفتم. فیلمم که دیوار نام داشت و 15 دقیقه زمانش بود در جشنواره پذیرفته شد، که این اتفاق خوبی برای من بود چرا که تلاشهای من این جا ثمر داد. هر چند فیلم جایزهای نبرد اما برای من همین که در جشنواره ورود پیدا کرد کافی بود و مشوق من شد که ادامه بدهم.

بعد از آن رفتم پیش آقای دکتر صالحی رئیس انرژی اتمی، ایشان یک فیلم مستند از طرف آقای زارعان به من سفارش دادند که برای وزارت بهداشت بود و با هدف تولید واکسن. هدفشان این بود که نشان دهیم از انرژی هستهای فقط برای مصارف نظامی استفاده نمیشود بلکه در کارهای دیگری هم میشود از انرژی هستهای استفاده کرد.

ما هم مستندی به نام «سانتریفیوژ سلامت» ساختیم که از شبکههای مختلف و به مناسبتهایی پخش شد. بعد از این کار رفتم سراغ نیروی هوایی. دوست داشتم که در رابطه با شهدا کار کنم که فرماندهی نیروی هوایی خیلی استقبال و همراهی کردند. ایشان ما را به قسمت عقیدتی سیاسی معرفی کردند که در آنجا کارهای فرهنگی انجام میدادند. در آنجا قراردادی بستیم که طبق آن باید یک کار پنج قسمتی میساختیم.

دفاع پرس: لطفا بحث را اینجا نگه داریم و برگردیم به فیلم کوتاهی که ساختید. فیلمتان چه موضوعی داشت؟

بابایی: جشنواره رویش رویکردی دینی داشت. من هم تصمیم گرفتم که این کاری که میخواهم انجام دهم کار نویی باشد، و اینطور نباشد که در ظاهر به نماز و مسجد و موضوعاتی که همه کار میکنند باشد. موضوعی که من انتخاب کردم راجع به یک خانوادهای مرفه بود که پسر این خانواده به حوزه علمیه میرود که برخوردها و چالشهای پدر و پسر حوزویاش را به تصویر کشیده است.

دفاع پرس: شما تحصیلات سینمایی ندارید؟

بابایی: من تحصیلات دانشگاهی من سینما نیست و هر چه که یاد گرفتم مربوط به آموزشگاه هیلاج بود.

دفاع پرس: دوره آموزشی در هیلاج چقدر بود؟

بابایی: کمتر از یکسال من دوره مقدماتی را گذراندم و چهار ماه بعد هم فیلم "دیوار" را ساختم که بدون هماهنگی مصادف شد با 14 آذر روز تولد پدرم.

دفاع پرس: "دیوار" مربوط به چه سالی میشد؟

بابایی: سال گذشته بود که بعد هم به طور مستمر ادامه دادم تا رسیدم به پروژه همپرواز.

دفاع پرس: زمان کمی است برای رسیدن به پروژه همپرواز.

بابایی: بله این برمیگردد به علاقه من به سینما و همراهانی که در این مدت داشتم در ادامه دادن این مسیر خیلی کمک کردند.

دفاع پرس: فیلمنامه همه کارها را خوتان نوشتید؟

بابایی: فقط فیلمنامه "دیوار" را نوشتم. فیلم "سانتریفیوژ سلامت" چون مستند بود قاعدتا فیلمنامهای به شکل مرسوم نداشت. کارهای بعدی را هم دوستان نوشتند.

دفاع پرس: در هیلاج همه تخصصهای سینما آموزش دید مثل تدوین، تصویر برداری، فیلمنامه و ... را یا فقط کارگردانی بود؟

بابایی: همه اینها را دردوره مقدماتی گذراندم ولی فرصت نشد دوره تکمیلی را بگذرانم.

دفاع پرس: چطور به همپرواز رسیدید؟

بابایی: همانطور که توضیح دادم یک سریال پنج قسمتی بود. قسمت اول مربوط میشد به شهید بیگ محمدی که این کار را در تبریز انجام دادیم. البته در این قسمت فقط صحنه شهادت ایشان را کار کردیم که این هم بخاطر محدودیت زمانی بود. چون مجبور بودیم یک کار 40 دقیقهای تحویل میدادیم و در ادامه به زندگی 4 شهید دیگر میپرداختیم. قسمت مربوط به شهید بیگ محمدی که "آخرین پرواز" نام داشت از شبکه2 سیما پخش شد.

کار دوم "شاهین سهند" نام داشت و در رابطه با شهید حسین دلحامد بود. شهید دلحامد زمانی که در حال انجام مأموریت بودند در دریا سقوط میکنند و سه شبانه روز را روی دریا میمانند تا او را نجات میدهند. اتفاقاتی که در دریا برای ایشان رخ میدهد موضوع این فیلم است.

ایشان یکسال بعد از این اتفاق به شهادت میرسند. ما در این کار بسیار سختی کشیدیم. تقریبا هیچ تجهیزاتی در اختیار ما نبود بودجه کافی هم نداشتیم.

نمی خواستم از نام پدرم خرج کنم

دفاع پرس: البته این نوع کار کردن با مشقتها و حداقلها طبیعی است.

بابایی: بله اما چون خیلیها فکر میکنند طرف بابایی است و دختر فلانی پس خیلی از او حمایت میشود. البته من از طرف مسئولان حمایت شدم ولی واقعا به لحاظ  امکانات و تجهیزات در مضیقه بودیم.

دفاع پرس: هر پنج اپیزود به اتمام رسیده است؟

بابایی: بله همه تمام شدهاند و آماده پخش هستند.

دفاع پرس: اپیزود راجع به کدام شهید است؟

بابایی: راجع به خلبان جانبازی است به نام محمد غلامحسینی که ما وقتی به زندگی این جانباز ورود پیدا کردیم دیدیم خیلی داستان جذابی است. ایشان وقتی مورد اصابت دشمن قرار میگیرد ایجکت کرده و در منطقه کردستان میافتد، در جایی که دموکراتها هستند. اتفاقاتی که در این مدت پیش میآید موضوع فیلم ماست. البته خود فیلم هم شامل پنج قسمت میشود. در واقع ما طبق قراردادمان با نیروی هوایی به جای پنج قسمت هفت قسمت کار کردیم. یعنی ما به جای پرداختن به پنج نفر به سه نفر پرداختیم که تعهد ما را پر کرد.

دفاع پرس: سریال "شوق پرواز" در تصمیم شما برای ورود به سینما داشت؟

بابایی: بیتاثیر نبوده اما اگر شوق پرواز هم ساخته نمیشد من باز هم به این سمت میآمدم. همان وقتی که شوق "پرواز" ساخته و پخش شد من با بسیاری از تهیهکنندگان و بازیگران و کارگردانان در ارتباط بودم اما از علاقهام به سینما چیزی نگفتم در حالی که خیلی راحت میتوانستم بخواهم مرا هم به این حرفه ببرند. به خودم چنین اجازهای ندادم و دوست داشتم خودم بروم معلوماتی کسب کنم و پله پله بالا بروم. در این کار هم ونداد دوشن که از دوستان خانوادگی ما هستند مشاور من بودند. درست است که من مدت کوتاهی در هیلاج بودم ولی با توجه به علاقهای که داشتم به هدفی که دنبال میکردم، با کمک آقای دوشن رسیدم و تونستم خیلی چیزها را به صورت عملی تجربه کنم.

اول باید به خودمان تلنگر بزنیم

دفاع پرس: شما وضعیت سینمای انقلاب و دفاع مقدس را چگونه میبینید؟

بابایی: ما خیلی به این موضوعات پرداخت نکردیم. البته پرداخت شده اما انتظار بیشتر از این میرود. بخاطر اینکه ما این همه شهید و جانباز دادیم آنها از جان خودشان گذشتند و رفتند که ما الآن داریم به راحتی زندگی میکنیم، پس حالا که نیستند باید به آنها ارزش قایل شویم. یکی از اهداف من هم همین بوده که در رابطه با شهدایی کار کنم که کمتر مطرح شدهاند. یا حتی جانبازانی که الآن زنده هستند چرا فقط باید در باره شهدا فیلم بسازیم، ما باید به سراغ جانبازانی که زنده هستند و زجر میکشند هم برویم. باید به مردم اینها را نشان داد که هر از گاهی تلنگری حتی به خودمان باشد.

دفاع پرس: متاسفانه فیلمهایی در حوزه دفاع مقدس ساخته میشود به دلیل پرداخت نادرست تماشاگر آنرا پس میزند ومردم دیگر رغبتی برای دیدن انها ندارند. به نظر شما چه باید کرد تا مردم را به این سینما ترغیب کرد؟

بابایی: دقیقا همینطور است ما وقتی به مردم میگوییم در رابطه با شهدا قرار است فیلمی ساخته شود یا فلان کانال قرار است فیلمی این موضوع پخش شود استقبال نمیشود چرا که مخاظب خسته و زده شده است. پرداختن به این موضوعات باید به شکلی باشد که هم جذب کند و هم حرفی را که میخواهیم، بزنیم. حالا این جذابیت میتواند مدلهای مختلفی داشته باشد و راههای متفاوتی برای رسیدن هدف است. مثلا مردم راغبند که در فیلمها هواپیما و جنگهای هوایی را ببینند یا یا مثلا قضایای احساسی را، الآن چطور "شوق پرواز"را دوست دارند، اگر این موضوع ها وارد فیلم شوند مردم میپذیرند. همین "شوق پرواز" را که مثال زدم به مسائل احساسی خیلی پرداخت کرده بود. روابطی که شهید بابایی با همسرش داشت برای مردم جذاب بود. مردم فکر میکنند شهدا این تجربهها را ندارند به خاطر نگرشی که به این آدمها دارند فکر میکنند آنها زندگی سردی دارند در صورتی که اصلا این طور نیست. اگر از این موارد احساسی که در زندگی خصوصی شهدا بوده استفاده کنیم یک فیلم داستانی خوب میشود. باید کمی ذکاوت به خرج داد.

دفاع پرس: نظرتان راجع به اولویتهای سینمای انقلاب چیست باید به چه بخش از آن پرداخته شود؟

بابایی: این باز برمیگردد به صحبت قبلی فکر میکنم باید کاری کنیم و به هر طریقی که ممکن است و با توجه به هدفی که داریم برای مخاطب جذابیت خلق کنیم. چون ما میخواهیم بیننده داشته باشیم؛ کار را برای چه میسازیم؟ که یک هدفی را، یک مطلبی را به مردم ارائه کنیم پس نمی تواند بدون ساختار درست حرفش را منتقل کند.

دفاع پرس: چه بخش را باید ملاک قرار داد سیاسی، اعتقادی یا مسائل دیگری؟

بابایی: فرقی ندارد اما بیشتر اعتقادی برای من مهم است و باید آن را جذاب کرد و آن رابه شیوهای مختلفی به مردم نشان داد. الآن که راجع به این موضوع صحبت میشود پس میخورید کلیت اینطور شده است. مخصوصا جوانان امروز، بخاطر اینکه جذب شوند باید با ترفندی خاصی روی مسئله اعتقادی کار شود.

دفاع پرس: باتوجه به صحبتهای شما که باید یک نگاه نویی داشته باشیم به نطر شما "شوق پرواز" توانسته در این قضیه موفق عمل کند؟

بابایی: بله خیلی از مردم پذیرای این فیلم بودند و علاقه نشان دادند. الآن هم که از آی فیلم پخش میشود مردم رغبت دارند دوباره ببیند. این به نظرم یک دلیل دارد آدمهای که کاری را میخواهند انجام دهند اگر آن را با عشق انجام دهند به دل بیننده مینشینند. تمام بازیگرانی که در "شوق پرواز" بودند و عوامل پشت صحنه مثل کارگردان و تهیهکننده و... هم با عشق علاقه کارشان را انجام دادند این یک فاکتور، فاکتور بعدی موضوع داستان است که به شهید بابایی میپرداخت. حالا نه بخاطر اینکه به زندگی پدر من میپرداخت ولی باید بگویم که موضوع جذابی است همه اینها دست به دست هم میدهد تا یک کار خوب از آب درآید. این کاری که ما در کردستان انجام دادیم و گروهی که با من بودند از تدرکات گرفته تا بالاتر همه با دل و جان کار میکردند همه با عشق برای این فیلم مایه میگذاشتند مخصوصا برای کاری که در مورد شهید دل حامد که روی سطح آب کار میکردیم.

دفاع پرس: فیلم در کجا ساخته شد؟

بابایی: در خلیج فارس، بوشهر تصویربرداری شد.

دفاع پرس: معمولا این فیلمها را در دریاچههای مصنوعی یا استخرهای بزرگ می سازند شما در فضای عینی کار کردید؟

بابایی: بله ما دقیقا روی دریا کار کردیم و شرایط بسیار سختی داشتیم. حتی در کردستان هم همینطور بود، روزی 15 تا 16 ساعت مداوم کار میکردیم. این با عشق کار کردن روی فیلم و داستان تأثیر مستقیم دارد. حالا که کار را میبینیم واقعا از تک تک پلانها لذت میبریم.

نمی شود به همه ابعاد شخصیتی شهید نزدیک شد

دفاع پرس: اغلب کسانی که در این حوزهها  کار میکنند قصد و غرضی هم ندارند اما به اندیشه شهید نزدیک نمیشوند. مثلا "شوق پرواز"  به نظر شما توانسته به اندیشه و اعتقاد شهید بابایی نزدیک شود؟

بابایی: تا حدودی به خاطر اینکه شهید بابایی ویژگیهای بسیار دیگری دارد که به آن پرداخت نشده است. و این پرداخت نشدن دلایل زیادی میتواند داشته باشد. یکی اینکه پرداخت به همه این موارد سریال را طولانی میکرد، و نکته دیگری که از مورد اول مهمتر است، سازندگان سریال نتوانستند به همه ابعاد شخصیتی بابایی نزدیک شوند چرا که باور پذیر نبود. اگر این کار را میکردند شاید عدهای میگفتند اینها دارند بی جهت شهید بابایی را بزرگ میکنند. در تصور بعضیها نمیگنجد که واقعا چنین آدمی میتواند در زمان ما وجود داشته باشد.

دفاع پرس: به نظر من باید گفته شود حتی اگر باور پذیر نباشد؟

بابایی: البته ما هم همین را میگفتیم چرا که نه. باید همه ویژگیها گفته شود شهید بابایی که معصوم نبود او هم مثل ما بود ولی توانست خودش را از خیلی چیزها محروم کند. این ویژگی ارزش و اهمیت دارد و باید به مردم گفته شود اما به دلایلی که وجود داشت گفته نشد.

دفاع پرس: زمانی که شوق "پرواز" ساخته میشد اصرار خانواده بر این بود که شهاب حسینی نقش شهید بابایی را بازی کند چه دلیلی داشت که حتما ایشان این نقش را بازی کند؟

بابایی: به خاطر شباهت زیادی که شهاب حسینی به پدرم داشتند ما خیلی دوست داشتیم که این اتفاق بیفتد که بعد هم خودشان پذیرفتند.

از رفتن به سمت سختیها ابایی ندارم

دفاع پرس: بعد از خانم انسیه شاهحسینی شما دومین فیلمساز زنی هستید که مستقیما وارد بخش جنگی دفاع مقدس شدید. راحتتر نبودید که بروید سراغ همسران شهدا و فیلمهای آپارتمانی که هم کم خرجتر بود و هم آسانتر. چون فیلمسازان مرد رغبتی نمیکنند که این سختی را به جان بخرند؟

بابایی: این ناخودآگاه پیش میآید من دوست داشتم راجع به شهدایی که کمتر معرفی شدهاند کارانجام بدهم. در این کار هم چون شهدا خلبان بودند و من علاوه براینکه دوست داشتم از نیروی هوایی حرف بزنم خودم هم ذینفع بودم. وقتی من از این خلبانها حرف میزنم قطعا در خارج از تهران و جبههها درگیریهایی داشتهاند که باید نشان بدهم. پس این کاملا طبیعی است که من بخواهم به این سختی بیفتم. البته بعضی از کارها هم یا قسمت است یا هر چیز دیگر خودش به سراغم میآید. مثلا  راجع به شهید غلامحسینی از اول قرار نبود به این شکل باشد، اما شد. یعنی ما قرار نبود برویم کردستان وقتی فیلمنامه آماده شد دیدیم در اطراف تهران هم میشود کار کرد ولی به خاطر تصاویر بکری که در کردستان بود و کاملا با کار ما مطابقت داشت رفتیم کردستان. ما از سختیها ابایی نداریم. وقتی من پا گذاشتم در این راه دیگر شرایط سخت برای من اهمیتی ندارد. بخصوص که من هم کارگردان بودم هم تهیه کننده که این سختیها را مضاعف میکرد.

دفاع پرس: چر ا تهیه کننده و کارگردانی را از هم جدا نکردید تا با تمرکز بیشتری کارگردانی کنید؟

بابایی: به دلیل ارتباطاتی که خودم با نیروی هوایی داشتم به کس دیگری واگذار نکردم. جدای از این میخواستم هر دو را تجربه کنم. خیلی از کارگردانها وقتی میخواهند شروع کنند سراغ کارهای سبکتری میروند من قدم به قدم ولی با شرایط سخت کنار آمدن را ترجیح میدهم. من اگر با کار راحتتر شروع میکردم شاید بعدها که به کار سختتری میرسیدم برایم خسته کننده میشد و کشش آن را نداشتم.

دفاع پرس: "همپرواز" با صورت آنالوگ کار شد یا دیجیتال؟

بابایی: به صورت دیجیتال تصویر برداری شد.

دفاع پرس: بازیگران و عوامل دیگر چطور اعتماد کردند که با شما به عنوان فیلم اولی کار کنند؟

بابایی: نمیشود گفت من فیلم اولی هستم، به احتساب کار کوتاه و مستند و اپیزودهای دیگر"همپرواز" این پنجمین کار من بود ولی زمانی که انتخاب بازیگر داشتیم این دغدغه را داشتم که قبول میکنند یا نه که خوشبختانه آمدند. حالا چرا؟ باید از خودشان بپرسید که چرا به من اعتماد کردند. مثلا آقای حسن جوهرچی برای بازی و پرویز پرستویی که نریشن فیلم را گفتند به صورت افتخاری آمدند.

دفاع پرس: مراحل پس از تولید "همپرواز" به اتمام رسیده است؟

بابایی: بله تمام شده ما دنبال کارهای دیگری هستیم که به نتیجه برسد. یک طرح دفاع مقدسی به شبکه افق ارائه دادیم حالا باید ببینیم انشاءالله چه اتفاقی میافتد. یک کار هم در مورد نیروی هوایی در رابطه با مرحوم دانشپور خلبان و مغز متفکر نیروی هوایی داریم که سال آینده انجام خواهد.

دفاع پرس: برنامهای هم غیر از پخش از تلویزیون برای همپرواز دارید؟

بابایی: بله قصد داریم فیلم را برای شرکت در جشنواره دفاع مقدس ارسال کنیم.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار