یکی از راه های به دست آوردن قلب سلیم

یکی از اصطلاحات قرآنی قلب سلیم است که منظور از آن قلبی است که آینه تمام نمای رخ جمال و جلال الهی باشد. از این رو در آیات و روایات بر سلامت قلبی که همه حقیقت انسان است تاکید شده است.
کد خبر: ۷۲۵۲۳
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۶ - 01March 2016

یکی از راه های به دست آوردن قلب سلیم

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، یکی از اصطلاحات قرآنی قلب سلیم است که منظور از آن قلبی است که آینه تمام نمای رخ جمال و جلال الهی باشد. از این رو در آیات و روایات بر سلامت قلبی که همه حقیقت انسان است تاکید شده است. در مطلب حاضر مراد از قلب در آیات و روایات تشریح و به برخی راههای حفظ سلامت قلب اشاره شده است.

مراتب سلامت و مرض قلب
براساس آیات قرآن، قلب که عبارت است از حقیقت وجودی انسان، نامی از نامهای نفس انسانی است؛ زیرا برای نفس انسانی با توجه به مراتب ظهوری و کارکردها و آثار وجودی نام و مرتبهای است. از همین رو در قرآن فهم و ادراک و تفقه به قلب نسبت داده میشود. (اعراف، آیه 179؛ توبه، آیات 87 و 127؛ کهف، آیه 93)

از نظر قرآن سلامت و بیماری حقیقت وجودی انسان به قلب نسبت داده میشود. این گونه است که وقتی در قرآن از بیماردلی و سلامت دل سخن به میان میآید مراد سلامت و مرض حقیقت وجودی انسان یعنی نفس اوست. قلب بیمار، قلبی است که دیگر آینهای از حقایق هستی نیست و نمیتواند مظاهر الهی را بازتاب دهد؛ در حالی که قلب سالم و سلیم از چنین توانایی برخوردار است. قلب بیمار، گرایش به فسق و فجور مییابد و تحت تاثیر وسوسههای شیطانی به مردم آزاری و تجاوز از حدود میپردازد. (احزاب، آیه 32)

این که گفته شد در اصطلاح قرآنی مراد از قلب همان نفس انسانی الهی است که حقیقت وجود انسانی را شکل میدهد، به سبب آن است که خداوند در برخی از آیات یک امر را به نفس نسبت میدهد و در آیاتی دیگر به قلب نسبت میدهد. به عنوان نمونه گرایش به خیر و شر و تقوا و فجور را گاه به قلب و گاه به نفس نسبت داده است. (نگاه کنید؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ احزاب، آیه 32)

از همین روست که قلب آدمی شگفتانگیزترین چیز در آدمی معرفی میشود. امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: شگفتترین عضو انسان قلب اوست و قلب مایههایی از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش میگرداند و اگر طمع در آن سر بکشد، حرص نابودش میکند و اگر ناامیدی بر آن مسلط شود، اندوه، او را میکشد... هر کوتاهی برایش زیانبار است و هر زیادهروی برایش تباهیآفرین. (علل الشرایع ج1، ص 109)

پیامبر(ص) نیز میفرماید: بهترین قلبها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای خوبی دارد و بدترین قلبها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای بدی دارد، پس عالیترین قلب، قلبی است که خوبی را در خود دارد و لبریز از خوبی است. اگر سخن بگوید، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش در خور پاداش است. (جعفریات ص 168)

پس این قلب همان نفس یا روح انسانی است که خداوند در انسان پس از ساختن کالبد در آن دمیده است و به عنوان روان در فارسی از آن یاد میشود. (حجر، آیه 29؛ سجده، آیه 9)

از نظر قرآن قلب یا روان یا نفس آدمی همواره در حال تغییر و انقلاب است؛ زیرا افکار و رفتارها در حقیقت انسانی تاثیر میگذارد همانطوری که غذا در بدن انسان تاثیر مثبت و منفی میگذارد.

هر کاری که انسان انجام میدهد نوعی تغییر مثبت و منفی در قلب و حقیقت آدمی ایجاد میکند. به عنوان نمونه کسی که خطا و اشتباه میکند و از آن درس نمیگیرد و عذر نمیخواهد و توبه نمیکند، گرفتار زنگار قلب میشود (مطففین، آیه 14) و سپس گرفتار گناه نهان شده و قلب وی تیره و تار گشته و طبیعت آن عوض میشود (اعراف، آیات 100 و 101؛ توبه، آیات 87 و 93) آنگاه این قلب دفن میشود (شمس، آیات 7 تا 10) به طوری که آن قلب ممهور شده، راهی برای ورود حقایق به آن باقی نمیماند. (بقره، آیه 7)

در یک کلمه باید گفت که با فجور و عبور از مرزها و حدود شرعی و تجاوز از آن، قلب میمیرد، به طوری که شخص به ظاهر زنده است ولی دلمرده است.

قلب سلیم، قلب متقین
همانطوری که قلب با گناه و فجور میمیرد، با حفظ تقوای تکوینی و فطری که در نهاد همه انسانها سرشته شده و خوب و بد و حق و باطل و خیر و شر را میشناسد و نسبت به خیر و حق گرایش و از شر و باطل گریزش دارد، و نیز تقوای تشریعی که براساس عمل به آموزههای اسلام به دست میآید، قلب سلامت خویش را حفظ کرده و به رشد و بالندگیاش ادامه میدهد به طوری که آیینه تمام نمای جمال الهی میشود.

از همین رو خداوند در آیات 89 و 90 سوره شعراء قلب سلیم را به متقین نسبت میدهد که همواره در تقوای فطری و تشریعی هستند و صفت تقوا، حقیقت وجودی آنان شده است. خداوند میفرماید: الا من اتی الله بقلب سلیم و ازلفت الجنهًْ للمتقین؛ مگر آن کس که با قلبی سالم و رسته از شرک به نزد خدا بیاید و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک شود. پس این قلب سلیم از آن متقین است که بهشت به استقبال و پیشواز آنها میاید.

با توجه به اینکه انسانهای اهل خشیت و خداترس و متقی، همواره از هرگونه خطا هراسان و گریان و در حال انابه و توبه هستند، خداوند، قلب سلیم را به این دسته از انسانها نسبت میدهد و میفرماید: من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب؛ آنکه در نهان از خدای بخشنده  بترسد و با دلی توبهکار و مطیع و رامباز آید. (ق، آیه 33)

همچنین خداوند حضرت ابراهیم(ع) را به خاطر قلب سلیم میستاید؛ زیرا تنها برای خداوند عبادت کرد و از هرگونه شرکی در هر مرتبه، پاک و سالم ماند و قلبش سرشار از توحید محض بود. اذ جاء ربه بقلب سلیم، (صافات، آیات 84 و 85)

با توجه با این مطالب باید گفت اصولا کسانی دارای قلب سلیم هستند که از نظر اعتقادی گرایش به توحید داشته و از هرگونه شرک در هر مرتبهای در امان باشند (صافات، آیات 89 تا 93) و از نظر رفتاری از هرگونه گناه و آلودگی پاک بوده و از آن پرهیز  داشته و با دلی توبهکار به سوی پروردگار میروند تا اگر خطایی کردهاند ببخشد و آنان را بیامرزد (شعراء آیات 89 و 90) و تلاش میکنند تا قلب و دل از هرگونه امراض روحی و اخلاقی پاک و طاهر شود ( صافات، آیه 84)

دارنده چنین قلبی از نظر قرآن از پاداش ویژهای برخوردار است به طوری که بهشت به استقبال و پیشوازش میآید (شعرا آیات 89 و 90) و از رسوایی و خواری قیامت در امان میماند. (شعراء، آیات 86 تا 98)

راه حفاظت و مراقبت بر سلامت قلب
چنانکه گفته شد قلب آدمی اساسا سلیم و سالم است (شمس، آیات 7 تا 10) و این خود انسان است که با گناه و فجور و بیتقوایی آن را بیمار میکند. گاه انسان با مباحات نیز به قلب خود آسیب میزند، یعنی همانطوری که پرخوری موجب میشود که قلب صنوبری بیمار شود، همین پرخوری موجب میشود تا قلب باطنی و ملکوتی نیز دچار قساوت و سنگدلی شود. در همین رابطه پیامبر(ص) میفرماید: من قل طعمه صح بدنه و من کثر طعمه سقم بدنه و قسا قلبه؛ هرکس کم بخورد، سالم میماند و هرکس زیاد بخورد تنش بیمار میشود و قساوت قلب پیدا میکند. (نهج الفصاحه، ص 728، ح 2779)

در روایات راههایی برای حفاظت و مراقبت از سلامت قلب بیان شده که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1. موعظه و نصیحت: یکی از راههای حفظ سلامت قلب بهرهمندی از مواعظ و نصایح است. مواعظ، کلیگویی و در ارتباط با مسایل عمومی و فراگیر است، اما نصایح درباره شخص و مشکل خاص است. پس گاهی در مقام موعظه گفته میشود که از غیبت کناره گیرید تا قلب نمیرد؛ و گاه در مقام نصیحت به شخص میگویند شما در حال غیبت کردن هستید و این سخن شما مصداق غیبت است و از این توبه کنید. به هر حال، این دو، ابزار کارآمدی است که میتواند قلب را در سلامت خود حفظ کند.

امیرمومنان(ع) درباره موعظه فرموده است: دلت را با موعظه زندهگردان. (نهجالبلاغه، صبحی صالح، نامه 31، ص 392) و نیز فرموده است: المواعظ صقال النفوس، و جلاء القلوب؛ اندرزها صیقل بخش جانها و جلا دهنده دلهاست. (تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص 224، ح 4524)

2. محافظت بر تقوا و ترک گناه: در آیات و روایات بر این اصل تاکید شده است؛ زیرا تقوا و پرهیز از گناه و فسق موجب میشود تا قلب، همچنان سالم بماند. امیرمومنان درباره نشانه قساوت قلب به خشک شدن چشم از اشک به سبب زیادی گناه اشاره میکند و می فرماید: چشمها خشک نمیشود مگر به خاطر قساوت قلب و دلها قساوت پیدا نمیکند مگر به سبب زیادی گناه. (وسائل الشیعه ج 16، ص 45)

3. حکمتآموزی: مهمترین علم در هستی، علم حکمت است. حکمت به دانشی گفته میشود که اهداف غایی هر کار و چیزی را بیان میکند.

بسیاری از مردم کاری را انجام میدهند یا چیزی را میخواهند ولی نمیدانند که غایت اصلی آن چیست. به عنوان نمونه غایت از زندگی و آفرینش انسان را نمیدانند؛ اما کسی که دنبال حکمت میرود میداند و میفهمد که حکمت آفرینش انسان عبادت و کسب تقوا از این راه است. (ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 21) پس کسب دانش حکمت بسیار مهم است تا انسان هدف و فلسفه وجودی هر چیزی و هر کاری را بشناسد.

پیامبر(ص) نابودی قلب و سلامت آن را به ترک دانش حکمت دانسته است. ایشان میفرماید: دلی که در آن حکمتی نیست، مانند خانه ویران است پس بیاموزید و آموزش دهید، بفهمید و نادان نمیرید. براستی که خداوند، بهانهای را برای نادانی نمیپذیرد. (نهج الفصاحه ص 600، ح 2095)

4. ترک محبت دنیا و مال دوستی: محبت به مال و نه بهرهگیری از مال از مهمترین آفات و آسیبهایی است که در روایات به آن توجه داده شده است. پیامبر(ص) میفرماید: و خدای عزوجل به موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! به زیادی ثروت شاد مشو و در هیچ حالی مرا فراموش مکن، زیرا با زیادی ثروت گناهان فراموش میشود و از یاد بردن من قساوت قلب میآورد. (کافی، کلینی، الاسلامیه، ج2، ص 497)

در آیات و روایات راههای دیگری برای سلامت قلب یا همان روح آدمی از قبیل صمت و سکوت، روزه، شب بیداری و نماز شب و عمل به مستحبات و ترک متشابهات و شبهات و مانند آنها بیان شده که برای جلوگیری از اطاله کلام به همین میزان بسنده میشود.

منبع:کیهان

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار