منصور کوچک محسنی روایت کرد؛

آخرین سخنرانی و جلسات حاج احمد/ تاکید متوسلیان بر تشکیل بسیج مردمی در لبنان

"حاج احمد بر تشکیل بسیج مردمی تاکید داشتند و فرمودند تشکیل بسیج همراه با فراگیری آموزش نظامی، خود به خود مردم را آماده کمک و مساعدت در تمام زمینه‌ها خواهد کرد. در پایان بیان کردند: اگر وحدت حاصل نشد شک نداشته باشید که کار برای خدا نیست. در کنار هم باشیم و برای خدا کار کنیم."
کد خبر: ۹۱۲۱۴
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۰ - 13July 2016

آخرین سخنرانی و جلسات حاج احمد/ تاکید متوسلیان بر تشکیل بسیج مردمی در لبنان

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، "منصور کوچک محسنی" دومین فرمانده نیروهای اعزامی در لبنان است که پس از سردار "احمد متوسلیان" این سمت را عهدهدار شد. وی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام به بیان خاطرات اعزام قوای محمدرسول الله به سوریه و لبنان پرداخته است که تاکنون 12 قسمت آن را منتشر کرده است. قمست اول تا هشتم را میتوانید از اینجا بخوانید و در ادامه قسمتهای نهم تا دوازدهم را میخوانید:

در طول یک هفتهای که جلسات با فرماندهان ارشد سوریه برگزار میشد، در کنار آن، جلساتی هم با احزاب، گروهها و افراد ی که در لبنان و سوریه مشغول فعالیتهای سیاسی و نظامی بودند نیز انجام میشد.

آقای علی اکبرمحتشمی پور سفیر ایران در سوریه در معرفی گروهها و افراد و تشکیل جلسات نقش بسزایی داشت که قابل تقدیر است. جلسات در دفتر سفارت برگزار میشد و در اولین جلسهای که با حضور حاج احمد برگزار شد، خلاصه صحبت حاجی در مورد وحدت گروهها واحزاب و انسجام آنها و تشکیل بسیج عمومی مردمی با محوریت جنگ و جهاد و شهادت و تبلیغات فراوان جهت ایثار و شهادت برای از بین بردن رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل بود. و در خرداد سال شصت و یک، اتفاقاتی در لبنان پیش آمد و آقای حسین موسوی(معروف به ابوهشام) معاون آقای نبیه بری دبیرکل جنبش امل با تعدادی از اعضای آن جنبش با دادن استعفا از جنبش جداشدند.

جنبش امل سازمانی قدیمی در لبنان بود که متعلق به شیعیان میشد. امام موسی صدر و شهید دکتر چمران از بنیانگذاران آن جنبش بودند ولی اختلافاتی درون جنبش پیش آمد که باعث جدایی حسین موسوی و بعضی از اعضای آن سازمان شد.


شهید چمران در کنار امام موسی صدر در سفر به روسیه

حسین موسوی بعد از جدا شدن از امل، به تاسیس تشکیلاتی به نام امل اسلامی پرداخت و در پی آغاز به کار آن تشکیلات سعی کرد در جذب گروهها و احزاب دیگر که هم فکری بیشتری با هم دارند تلاش کند، در این زمینه به فکر سازماندهی یک تشکیلات بزرگتر و گستردهتر در عرصه سیاسی و نظامی در لبنان شد. در این زمینه از حزب الدعوه اسلامی و سازمان تازه تاسیس شده امل اسلامی و سازمان دانشجویان شیعه و تشکلهایی که در مساجد وجود داشت و دیگر گروهها را دعوت به همکاری کرد.

برگزاری جلسات و حضور حاج احمد باعث تلاش و کوشش مضاعفی برای پیشرفت و سازماندهی جدید و هدفهایی مشخص شد. آقایانی که در جلسات شرکت میکردند، عبارتند از: حجتالاسلام آقایان شیخ صبحی طفیلی که بعدها به عنوان اولین دبیرکل حزب الله لبنان انتخاب شد، شهید سیدعباس موسوی دومین دبیر کل حزب الله لبنان، حسین کورانی، سید ابراهیم امین و آقایان حسین موسوی، محمد رعد و...


سیدعباس موسوی

حاج احمد بعد از برگزاری چندین جلسه به این نتیجه رسید که احتمال هماهنگی با سوریه برای آغاز جنگ با اسرائیل امکان پذیر نیست. ایشان روز هفتم یا هشتم تیر ماه، جهت ارائه گزارشی به تهران مراجعت کرد. البته شب قبل از سفر در جلسهای که با برادران داشتند، گزارشی از وضعیت سوریه و لبنان و نیروهای سپاه و ارتش تهیه کرده بودند. در سفر به تهران حاجی با فرماندهان سپاه و بعضی از مسئولین دیداری داشتند، ولی مهمترین آنها دیدار با حضرت امام بود.

بعد از باز گشت از تهران جلسهای با حضور حاج احمد و شهید همت و من برگزار شد، چون لازم بود قبل از سخنرانی حاج احمد برای برادران، هماهنگیهایی انجام میشد. ایشان مطالب زیادی را بیان کردند، ولی مهمترین آنها دیدارشان با حضرت امام و گفتههای ایشان بود. حاج احمد گفتند خدمت حضرت امام رسیدم و مختصری از وضعیت سوریه و لبنان را بیان کردم و حضرت امام این مطالب را بیان کردند: «من از اول با اعزام نیروها به سوریه مخالف بودم، به مسئولین هم گفتم و اگر شما آنجا خود را مشغول کنید از کار اصلی ما که جنگ با صدام است، عقب میافتیم و صدام اگر قدرت بگیرد، باز خیلی از مکانهای دیگر را نیز اشغال میکند، من گفتم که عربها اهل جنگ با اسرائیل نیستند، شما با فرماندهان سپاه هماهنگ کنید و برگردید و مشغول جنگ با صدام شوید و تعدادی از نیروها در لبنان بمانند و کارهای فرهنگی، آموزشی و تبلیغاتی کنند، به هیچ وجه کار نظامی انجام نشود و اگر یک قطره خون از کسی ریخته شود مسئولیت آن به عهده شماست.»

گوشهای از سخنرانی امام در تاریخ سی و یکم خرداد سال شصت و یک: «در این توطئه ما هم یک قدری بازی خوردیم و آن این است که یک نکتهای که پیش ما خیلی بزرگ است و ما نسبت به آن حساسیت زیاد داریم، آن غائله را پیش آورد، تا اینکه ملت ما را از مطالبی که در کشور خودش میگذرد و از آن جنگی که در کشور خودش میگذرد غافل کند، قضیه هجوم اسرائیل به لبنان... اگر عراق پیروز شد، مطمئن باشید که شما در لبنان هم هیچ کاری نمیتوانید بکنید. باید این نقشهای که آمریکا برای ما کشیده است، خنثی کنیم... ما باید از راهی که شکست عراق است به لبنان برویم...»

در جلسهای که من وشهید همت بودیم، حاج احمد گزارشی از دیدارهایش در تهران را کامل بیان کردند و مقداری هم دردُ دل داشتند و بحث و گفتگو در مورد وضعیت موجود را شروع کردند. ایشان فرمودند که با هماهنگیهایی که در تهران صورت گرفته، با تعدادی از کادر تیپ به تهران برمیگردند و من به عنوان مسئول نیروهایی که در سوریه و لبنان باقی خواهند ماند، مشغول خدمت باشم. حاج احمد در مورد پیشرفت کار، امر کردند از برادران علیرضا ربیعی و کاظم رفیعی به عنوان رئیس ستاد و مسئول آموزش، کمال استفاده صورت گیرد و در کنار هم امورات را پیش ببریم و افراد زیر نیز که از کادر تیپ بودند هم قرار شد سعادت همکاری با آن بزرگواران را در سوریه و لبنان داشته باشیم: شهیدان علی موحد دانش، کاظم رستگار، مرتضی سلمان طرقی، علی اسکوئی، داود حیدری، اصغر شمس، کارور، علی اکبر هاشمی، احمد ساربان نژاد و برادران احمد غلامی، مسعود معمائی، عبدالله روشنی، عابدین وحید زاده، مهدی قاسمی و...

بعد از تقسیم کردن نیروها قرار شد، در حسینیهای که در محل استقرار نیروها بود مراسمی برگزار شود و حاج احمد سخنرانی کنند. سخنرانی ایشان در چند محور بود، بررسی کارهایی که انجام شده است و مشکلاتی که وجود داشت و دیدارهایی که در تهران داشتند و اینکه با شرایط فعلی جنگ با اسرائیل در برنامه کاری ما نیست و در پایان مسئولین جدید را معرفی کردند و خداحافظی با برادرانی که خواهند ماند.


منصور کوچک محسنی و شهید علیرضا موحددانش

بعد از اتمام مراسم رزمندگان بعد از چند روزی که خود را مهیا کرده بودند برای پیوستن به مسلمانان عرب در خط مقدم برای نبرد و جنگ با غاصبان صهیونیست، ناگهان با خبر بازگشت به تهران و عدم مشارکت در جنگیدن با اسرائیل مواجه شدند، آن هم با کلام حاج احمد.

شنیدن چنین اخباری برای رزمندگان بسیار سخت و دشوار بود، این مطلب را کسانی درک میکنند که در آن زمان در آن منطقه حضور داشتند و شاید شباهتی هم به ناراحتی و افسردگی برادران بعد از شنیدن قطعنامه 598 بود. در آن شب عدهای نگران و ناراحت بودند، تعدادی جهت مشخص شدن وضعیتشان در مورد اینکه رفتنی به دو کوههاند و یا ماندنی در لبنان تلاش میکردند.

روز بعد جلسهای برگزار شد با حضور همه فرماندهان، در آن جلسه حاج احمد توضیحات بیشتری ارائه کردند و کارها را تقسیم کردند، عدهای برای آماده کردن نیروهایی که باید برگردند مشخص شدند و برنامه ریزی برای آنهایی که باید بمانند و کارها را به سرانجام برسانند نیز انجام شد.



بعد از هماهنگیهایی که برای سر و سامان دادن به وضعیت تیپ صورت گرفت، قرار شد برادران برنامهریزی کنند تا جلساتی با فرماندهان سوری و تشکیلات جدید شورای لبنان و بعضی از افراد سیاسی برگزار شود. ضرورت تشکیل جلسات بابت خداحافظی حاج احمد و معرفی مسئولین جدید بود.

اولین دیداری که تنظیم شد با تشکیلات شورای لبنان بود همچنان که قبلا بیان کردم، این تشکیلات ترکیبی از امل اسلامی و حزب الدعوه اسلامی بود که بعدا به عنوان حزب الله لبنان اعلام رسمیت کردند. جلسه در تاریخ سیزدهم تیر ماه سال شصت و یک در منزلی در شهر بعلبک لبنان برگزار شد.

همراه با حاج احمد و چند نفر از برادران برای حضور در جلسه حرکت کردیم. قبل از اذان مغرب رسیدیم. بعد از اقامه نماز برادران جهت حضور در جلسه آماده شدند و جلسه با حضور برادران زیر بر گزار شد: برادران سپاه: حاج احمد متوسلیان، شهید ابراهیم همت، علیرضا ربیعی، کاظم رفیعی و بنده. برادران لبنانی: آقایان شیخ صبحی طفیلی(اولین دبیرکل حزبالله لبنان) شهید سید عباس موسوی (دومین دبیر کل حزب الله لبنان که با خانوادهاش در حمله اسرائیل به شهادت رسیدند) سید ابراهیم امین و برادران حسین موسوی (ابوهشام) و محمد رعد و آقایان سیدمحسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت و عباس عبدی از کارکنان سفارت ایران در بیروت.

جلسه با قرائت قران کریم آغاز شد و بعد از آن، جلسه با سخنان حاج احمد ادامه یافت. ایشان توضیحات کاملی در رابطه با وحدت، انسجام و همدلی و مقاومت بین احزاب و گروهها ارائه کردند و نظرشان این بود که با یک تشکیلات متحد و قوی و با ایستادگی، صبر و بردباری و در کنار کارهای فرهنگی و تبلیغاتی در زمینههای جهاد، ایثار و شهادت، پیروزی و مقاومت در مقابل اسرائیل غاصب بدست خواهد آمد.

در ادامه حاج احمد بر تشکیل بسیج مردمی تاکید داشتند و فرمودند تشکیل بسیج همراه با فراگیری آموزش نظامی، خود به خود مردم را آماده کمک و مساعدت در تمام زمینهها خواهد کرد. در پایان، باز بحث وحدت را تکرار کردند و بیان کردند: اگر وحدت حاصل نشد شک نداشته باشید که کار برای خدا نیست. در کنار هم باشیم و برای خدا کار کنیم.

و در پایان مسئولین جدید را معرفی کردند.

فان حزب الله هم الغالبون

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها