منتقدان برای بالا بردن جایگاه ادبی فروغ فرخزاد، پروین را کنار زدند

شعر انقلاب شعری نیست که بعد از انقلاب شکل گرفته باشد و به اوج رسیده باشد. شعر انقلاب جریانی دامنه داست که تجربیاتی بزرگ را پشت سر گذاشته است و ذخیره‌هایی گرانبها دارد و پروین اعتصامی یکی از این ذخایر است.
کد خبر: ۹۱۷۵۵
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۳ - 17July 2016

منتقدان برای بالا بردن جایگاه ادبی فروغ فرخزاد، پروین را کنار زدند

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی، در طول تاریخ ادبیات فارسی هیچ شاعری را مثل «پروین اعتصامی» نمیتوان یافت که دغدغه مردم و بیعدالتیهایی که حکومت در حق آنها مرتکب شده را در اشعارش به وضوح بیان کرده باشد. شعر پروین نه شعر زنانه است که پر از اشارات و عبارت ظریف و تغزلی باشد نه شعری است که برای به چشم آمدن در جمع انجمن مردانه سروده شده باشد. شعر پروین همان چیزی است که باید باشد.

آتشی زیر خاکستر استبداد پهلوی

رخشنده اعتصامی معروف به «پروین اعتصامی» در 25 اسفند 1285 در تبریز به دنیا آمد. او فارسی، عربی و انگلیسی را نزد پدرش یوسف اعتصامی و فنون شعر را نزد دهخدا و بهار آموخت. پروین در بیست و هشت سالگی  در کتابخانه دانشسرای عالیبه عنوان کتابدار مشغول شد. او بر اثر بیماری حصبهدر سن سی و پنج سالگی در تهران درگذشت و در حرم حضرت فاطمه معصومه(س)، آرامگاه خانوادگیاش، به خاک سپرده شد.

دیوان اشعار او دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالبهای مثنوی، قطعه و قصیده است.  در این میان قطعات او که به شیوه مناظره سروده شده معروف است. این اشعار پیشتر در مجله بهار و «منتخبات آثار» از هشترودی و «امثال و حکم» از دهخدا، چاپ میشدند.

«پروین» را باید از پیروان «جریان تلفیقی» دانست. جریان تلفیقی عبارت است از ترکیب سبک شعر سنتی و اندیشههای تازه. میتوان گفت که جریان تلفیقی، ادامه سبک «بازگشت ادبی» است اما قالبی امروزیتر دارد. مضامین و معانی اشعار پروین، حاوی روحیه ظلمستیزی و مبارزه با استبداد است. در اشعار او ردی از حوادث اجتماعی نمیبینیم به بیان دیگر اشعار او ارجاعت مستقیم اجتماعی یا سیاسی ندارند بلکه تاثیر این حوادث را بر جامعه و زمانه «پروین» میبینیم.

«پروین»  نسبت به مسائل سیاسی ناآگاه نبود او زمانی که 6 ساله بود همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد پروین از کودکی با مشروطه خواهانآشنا شد و در سال 1289 به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد. همچنین حضور پروین در مدرسه آمریکایی ایران باعث آشنایی وی با اندیشههای غربی و مسائل زنان در غرب شود. این عوامل قطعا تاثیری عمیق بر ذهن این شاعر و نوع نگاه او گذاشت که در اشعارش متبلور شد.

دوران زندگی پروین با صدور فرمان مشروطیت، فروپاشی حکومت قاجار، دوران استبداد بیست ساله رضا شاه او و جنگ جهانی اول همراه بود که تمامی این رویدادها باعث آگاه شدن پروین به مسائل روزگار خود و حساس شدن او به این رویدادها شد علی اصغر دادبه مدعی است به همین علت بسیاری پروین را از معماران تاریخ و اندیشه سیاسی ایران دانستهاند.

نمونه این نگاه سیاسی «پروین» و بینش مبارزاتی او را در دعوتاش از دربار میبینیم. در زمان حیات پروین اعتصامی، دولت به دانشمندان، علما و بزرگان علم و ادب، مدالهای لیاقت یا نشانهای دولتی اعطا میکرد؛ مدالی که نشانه سپاس و احترام دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد موردنظر است، و سپس دولت آنها را در مراسمی خاص مورد قدردانی قرار میداد در سال ۱۳۱۵، مدال درجه سه لیاقت به پروین داده شد ولی او این مدال را قبول نکرد. او حتی پیشنهاد رضاشاهرا برای تدریس ملکه و ولیعهد نپذیرفت زیرا به گفته خودش، اعتقاداتش در مورد ایستادگی در برابر استبداد، به او اجازه نمیداد در چنین مکانهایی حاضر شود. او پس از رد کردن مدال لیاقت، این شعر را سرود.

انجمن آنجا که مجازی بود

گفته حق را، چه ثبات و بقاست

رشوه نه ما را، که بقاضی دهیم

خدمت این قوم، به روی و ریاست

نبض تهی دست نگیرد طبیب

درد فقیر، ای پسرک، بی دواست

ما فقرا، از همه بیگانهایم

مرد غنی، با همه کس آشناست

بار خود از آب برون میکشد

هر کس، اگر پیرو و گر پیشواست

مردم این محکمه، اهریمنند

دولت حکام، ز غصب و رباست

آنکه سحر، حامی شرع است و دین

اشک یتیمانش، گه شب غذاست

لاشه خورانند و به آلودگی

پنجه آلوده ایشان گواست

خون بسی پیرزنان خوردهاست

آنکه بچشم من و تو، پارساست

خوابگه آنرا که سمور و خز است

کی غم سرمای زمستان ماست

هر که پشیزی بگدائی دهد

در طلب و نیت عمری دعاست

تیرهدلان را چه غم از تیرگیست

بی خبران را، چه خبر از خداست

پس از درگذشت پروین، مراسم رسمی از سوی دولت و حکومتی که مدعی فرهنگ دوستی و ادب پروری داشت برگزار نشد. مدیر کانون زنان ایران، به دلیل برخی مسایل سیاسی، از برای برگزاری مجلس یادبود برای پروین در آن کانون خودداری کرداز پاسخ محرمانه فرمانداری قم در تاریخ هجدهم فروردین ۱۳۲۰ به تلگراف وزارت کشور در باب «موضوع حمل جنازه دختر اعتصامالملک»، به روشنی میتوان دریافت که دستگاه امنیتی رضاشاه نسبت به او حساسیت داشته است این حساسیت  ریشه در رد کردن نشان لیاقت و عدم قبول تدریس به فرزندان رضا شاه توسط «پروین» داشت. 

اما بعد از برکناری رضاشاه از قدرت و به حکومت رسیدن محمدرضاشاه، دوستان و علاقهمندان پروین به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت او در فروردین ۱۳۲۱، مجلس یادبودی برای وی برپا کردند و با سرودن اشعار نسبت به سکوت و بیمهری دوران استبداد در حق پروین واکنش نشان دادند.

شعر آزادگی و مبارزه و آزادی خواهی است از همین جهت این نوع نگاه ستودنی و قابل تقدیر است. از همین جهت است که اشعار این شاعر مورد تائید و تقدیر مقام معظم رهبری هم هست.

مقام معظم رهبری در ۲۲ شهریور ۱۳۹۳، در حالیکه در بیمارستان بستری بود در جمع عیادت کنندگانش به مقایسه «پروین» با شاعرانی مانند فروغ فرخزاد پرداخت و از کسانی که پروین را «شاعر نخود و لوبیا» میدانند، انتقاد کرد. ایشان همچنین پروین را «شاعری که سعی میشود چهرهاش پوشانده شود» عنوان کرد و فرمودند: « منتقدان برای بالا بردن جایگاه ادبی فروغ فرخزاد، پروین را کنار زدند. حالا من نظر نامناسبی درباره فروغ ندارم، اما او را سر پروین اعتصامی میزدند، در حالی که رتبه شعری پروین بالاست.»

تعداد زیادی از اشعار پروین، بیانگر انتقاد پروین از ظلم و ستم قدرتمندان است. پروین در اشعارش  «ظلم» را نماد وقاحت و بیشرمی شخص ظالم توصیف میکند. او  مظلومان را را به انقلاب در برابر ستمگران فرا میخواند و مشروعیت سیاسی دولت را مورد شک و تردید قرار میدهد. بعضی از منتقدان، شعر او را شعر «سیاست و اخلاق» نامیدهاند. با توجه به اینکه این اشعار در زمان استبداد رضاشاه سروده شده با چهرهای اسطورهایی از زنی جوان روبه رو هستیم که هراسی از حکومت رضاخانی ندارد.

شاعر اگر رسالتی برای خود متصور شود که حتما باید چنین باشد راهی باید برود که پروین رفت. این راه قطعا تقلید از زبان شاعرانه او نیست که این زبان به خود «پروین» منحصر است و قابل تکثیر نیست. مراد از راه، سلوک شاعرانهای است که بر مدار آزادگی میگردد. این راه همان رسالت شاعر در برابر جامعهای است که نیازمند دم مسیحایی شاعر است.

این رسالت همان چیزی است که رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با شاعران به آن اشاره داشتند. «پروین» رویه سکوت و انزوا را در زندگی سیاسی خویش پیش نگرفت و با زبان قلم و شعر به جنگ ناملایمات رفت. شاعر امروز البته با استبداد زمانه «پروین» روبه رو نیست اما وظیفهای خطیر در پیش دارد.

شاعر امروز باید بصیر و سمیع باشد چرا که در جنگ نرم و حرکت زیر پوستی دشمن در زیر پوست جامعه هر تغافلی ضربهای به نظام محسوب میشود. شعر امروز چندان که پیش از این بود باید انقلابی و آگاهی بخش باشد. انقلاب اسلامی اتفاقی تاریخی نبود بلکه حرکتی مستمر و دامنه داری است که از جوش و خروش نخواهد افتاد. به هر حال این انقلاب راه خود را خواهد پیمود و به راهی که باید میرود. چه بهتر این که شاعران به تاسی از پروینها با جریان انقلاب همراه باشند.

نظر شما
پربیننده ها