گزارش/

از سیاه‌نمایی در فیلم و حاشیه‌سازی در اکران چه نفعی می‌برید؟

کاش به جای حاشیه‌سازی درد مردم را تصویر می‌کردیم تا آنها خود را در آینه آن می‌دیدند؛ نه آن که درد مردم بهانه‌ای برای سیاه‌نمایی باشد تا از قبل آن هم به فروشی میلیاردی دست پیدا کیم هم در آن طرف آب جوایزی به دست آوریم.
کد خبر: ۹۶۴۲۴
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۱ - 17August 2016

از سیاه‌نمایی در فیلم و حاشیه‌سازی در اکران چه نفعی می‌برید؟

گروه فرهنگ و هنر دفاع دفاع پرس: سینمای ایران بیشتر از هر جای دیگر دستخوش سلایق و گرایشها سیاسی است. اگر فیلمی بر خلاف سلیقه مدیران باشد حتی اگر انقلابی هم باشد طرد میشود؛ ولی اگر شاخصههای انقلابی در آن وجود نداشته باشد، اما حرف مدیران فرهنگی را تایید کند، از آن حمایت میشود. نمود چنین نگاهی را در حمایت از فیلم «لانتوری» میبینیم.

جایگاه نگاه مغرضانه کجاست؟

«رضا درمیشیان»، کارگردان فیلم که سینما را با دستیاری «داریوش مهرجویی» و «فریدون جیرانی» آغاز کرده، تجربه ساخت دو فیلم «بغض» و «عصبانی نیستم» را در کارنامه  دارد. فیلم «عصبانی نیستم» همچنان توقیف است و درمنشیان سراغ اثری رفته که تکرار همان دغدغه همیشگی او است؛ «ناملایمات اجتماعی» که اینبار از «لانتوری» سر برآورده است و سعی دارد تا با طرح آن، همه سیستم را زیر سوال ببرد.

«حجتالله ایوبی»، رئیس سازمان سینمایی فروردین 94 با حضور در پشت صحنه این فیلم با عوامل آن دیدار و گفتوگو کرده بود. حضور بالاترین مقام سینمای ایران در پشت صحنه فیلمِ کارگردانی که فیلمهایش معمولا با بیمهری در اکران عمومی مواجه میشوند و یک اثر توقیفی دارد، جالب توجه بود.


«لانتوری» به دلیل سوژه خاصش به تنهایی کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزد و لذا نیازی به حواشی دیگر ندارد. اسیدپاشی سوژه حساسی است و انتخاب این سوژه فروش فیلم را تضمین میکند؛ پس خیلی به نوع ساخت ارتباطی ندارد. مردم اصولا به تمهای جدید علاقه نشان میدهند. سالها پیش وقتی فیلم «آدم برفی» اکران شد چنین اتفاقی پیش آمد و فیلم فروش خوبی داشت؛ چون موضوع تازه بود.

اما با گذشت چند سال ضعفهای پرشمار فیلم خود را نشان داد. هرچند نگاه «داوود میرباقری» و «رضا درمنشیان» کاملا متفاوت است؛ اما در کلّیت یک راه را رفتهاند؛ استفاده از موضوعات جنجالی برای جذب مخاطب. 

«لانتوری» بهمن ماه 1394 در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر در بخش مسابقه اصلی جشنواره به نمایش درآمد و سانسهای فوقالعاده بیشماری را به خود دید. «لانتوری» همچنین در بخش پانورامای جشنواره فیلم برلین حضور یافت.


پخشکنندگان «لانتوری» برای جذب مخاطب بیشتر با افزودن شرط محدودیت سنی بالای 16 سال در پوسترهای فیلم تقریبا به اهدافشان رسیدند؛ چرا که با این عمل حساسیتها نسبت به این فیلم را افزایش دادند. در این میان گروه هنر و تجربه نیز اعلام کرد این فیلم را در کنار دیگر سینماها اکران میکند. این اقدام معنادار گروه هنر و تجربه برای آن بود تا «لانتوری» با در اختیار داشتن سالنهای بیشتر به فروش بالاتری دست پیدا کند. درحالیکه فاکتورهای این فیلم با آنچه برای «هنر و تجربه» تعریف شده مغایرت دارد.

از مواردی که سبب ایجاد حواشی برای این فیلم شد، آن بود که سینماهای تحت مالکیت حوزه هنری «لانتوری» را اکران نکردند. دلیل آنها نیز این بود که سینماهای حوزه هنری جا و ظرفیتی برای اکران این فیلم ندارند. این نکته درحالی مطرح شد که سینما آزادی بهعنوان مهمترین سینمای حوزه هنری، 2 روز پیش فیلم «ناردون» را به اکران خود اضافه کرد. با این مسائل این شایعه که حوزه هنری در اکران عمومی این فیلم را تحریم کرده است، قوت گرفت.

معنی هر عملی تحریم نیست

از نکات قابل توجه این فیلم برپایی نمایشگاه عکس «لانتوری» است؛ که در افتتاحیه آن «رخشان بنیاعتماد» از علاقهاش به فیلم «لانتوری» گفت: «لانتوری فیلم خوبی است و من این فیلم را بسیار دوست دارم؛ زیرا رضا درمیشیان توانسته با یک نگاه معتدل نسبت به یک موضوع حساسیتبرانگیز، آن را روایت و این روایت را از ابتدای فیلم تا انتهای آن حفظ کند.

این اثر هرچند فیلمی تلخ و واقعگراست، اما کارگردان آن نوعی برخورد متفاوت با سوژه داشته و توانسته است مظلومیت ضارب و مضروب را به شکل توأمان نشان دهد. کارگردان لانتوری به دور از هرگونه نگاه جانبدارانه، به قربانی و قربانیکننده بهصورت توأمان و با نگاهی معتدل نگاه کرده و به همین دلیل لانتوری فیلمی خوشساخت است؛ که حق مطلب و مضمون را ادا کرده است.»

این خوب بودن از منظر «رخشان بنیاعتماد» را قبلا دیدهایم. او در اعتراض به حوادث سال 1388 «قصهها» را ساخت و ماحصل همه فیلمهایش را در این فیلم ریخت. شخصیتهای «قصهها» از دهه 60 تا 80 که آنها را در «زرد قناری»، «زیر پوست شهر»، «گیلانه» و دیگر آثارش دیده بودیم، ناگهان در سال 1388 از میان نگاتیوهای خاک گرفته سربرآوردند؛ تا مردم بدانند که انقلاب ما برای مردمش کاری نکرده است. همه وعدهها توخالی از آب درآمده و جز درماندگی و نابسمانی ناشی از جنگ و سیاستبازی جناحها حاصلی نداشت. «قصهها» البته قصه ایران بود با همان جغرافیایی که از آن سراغ داریم؛ اما این ایران فقط در ذهنیت «بنی اعتماد» و کارگردانانی مثل «رضا درمیشیان» قابل شناسایی است. حالا این فیلمسازی که دلسوز ایران انتزاعی خود است، از «لانتوری» و آدمهای این فیلم حمایت میکند.

چرا ایران چهره محبوب و آرامشبخشی در آثار این فیلمسازان ندارد. نهتنها ایران بلکه دفاع مقدس در آثارشان به جنگی خانمانسوز و ویرانگر تبدیل شده است؛ گویی که فیلمسازی هالیوودی پشت دوربین ایستاده، تا «جنگ» را به تصویر بکشد، و نه «دفاع» را.

وقتی حقیقت آشکار دفاع مقدس در مقابل دوربین این فیلمسازان دچار اعوجاج میشود، مسلم است که حقایق اجتماعی، پوستین وارونهای میشود که با فریب در گیشه میفروشد.

بنیاعتماد اما حرفهای دیگری هم زده است. او درباره رفتار حوزه هنری در مورد ندادن اکران به فیلم «لانتوری» گفت: «رفتار حوزه هنری برای اولین بار نیست که اتفاق میافتد؛ بهطور مثال قبلا نیز فیلم «قصهها»ی من را تحریم کرده بود. مدیران حوزه هنری میخواهند ما به این وضعیت و تحریم فیلمها عادت کنیم؛ اما خوشبختانه عادت نکردهایم. سالن سینما، حق فیلمساز و مخاطب است. علاوه بر این امروز آگهی فیلمها نیز به خوبی از تلویزیون پخش نمیشود و از هر لحاظ تحت فشار هستیم؛ اما به این ناسازگاریها عادت نمیکنیم.»

دلیل رفتار مغرضانه حوزه هنری از منظر «بنی اعتماد» تحریم «قصهها» و «لانتوری» است؛ درحالیکه یک بار سعی نکردهاند تا دلیل این غرضورزیها را در خود جستجو کنند. آیا نگاه این فیلمسازان که خود را ولی و قیّم مردم ایران میدانند، نگاهی منطبق بر انقلاب است، که باید آن را تبلیغ کنیم. حوزه هنری محق است تا هر فیلمی که بر خلاف مصالح عمومی جامعه است را اکران نکند.

کارگردانان به جای اعتراض به رفتار حوزه هنری، که اتفاقا درست و منطقی است، بهتر است قدری سکوت کنند و به جای سر دادن فریادهای ریاکارانه، صدای مردم را بشنوند. علی حاتمی اینگونه بود؛ او به جای چشم دوختن به آرمانشهر کذایی فرانسه، به ایران فکر میکرد و آدمهای کشورش. او میخواست که آرمانشهر خود را روی خاکهای این سرزمین بسازد.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار