حسن‌ظن شاه معدوم به بهائیان خائن

به‌کارگیری بهائیان در مناصب مختلف کشور در رژیم پهلوی، نشانه‌ای از حمایت جدی این رژیم از بهائیت و اعتماد به این فرقه ضاله بود؛ اعتمادی که مورد تاکید و سفارش دولت‌های استعماری به شمار می‌رفت.
کد خبر: ۳۸۶۶۴۲
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۵:۱۰ - 07March 2020

حسن ظن شاه معدوم به بهائیان خائنبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، ظهور فرقه ضاله بهائیت در ایران و حمایت بی‌حد و مرز دولت‌های مکار انگلیس و به تبع آن رژیم غاصب صهیونیستی از آن یکی از مصادیق سیاست‌های ضد اسلامی دشمنانی است که حتی در عصر پهلوی نیز سعی در هدم دین مبین اسلام داشتند. حمایت خائنانه شاه مخلوع پهلوی و به‌کارگیری عناصر بهائی در بالاتریم مصادر حکومتی زمینه‌های رشد و گسترش این فرقه منحوس را فراهم کرد.

شناخت ماهیت بهائیت نه‌تنها پوشالی بودن این دین منحط و انحرافی را روشن می‌کند، بلکه دشمنی ذاتی جهان غرب را بیش از پیش آشکار می‌کند. «علیرضا روزبهانی» در کتاب «تحلیل و نقد بهاییت» که توسط «مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» منتشر شده به مسئله بهائیت و جایگاه آن در سیاست خصمانه رزیم صهیونیستی می‌پردازد.

قسمت‌هایی از متن کتاب را در ادامه می‌خوانید:

بهائیت در ایران

«دوران حکومت پهلوی را باید دوران اوج اقتدار فرقه گمراه‌کننده بهاییت در ایران دانست. حضور بهاییان در منصب‌های مهم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و اعتماد بیش‌ از اندازه و غیرطبیعی پهلوی‌ها به آنان، برای همه دین‌داران و میهن‌دوستان آزار‌دهنده بود.

در خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست آمده است که سرگرد صنیعی در آن زمان از بهایی‌های تراز اول بود. او بعدها سپهبد و مدتی هم وزیر جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولی عهد، احترام و اعتماد رضاخان به بهایی‌ها و میزان نفوذ آنان را در دستگاه دولتی نشان می‌دهد. بنا برنوشته‌های فردوست، محمدرضا شاه نیز این اعتماد را به بهاییان داشت:

یکی از فرقه‌هایی که توسط اداره کل سوم ساواک با دقت دنبال می‌شد، بهاییت بود .شعبه مربوط، بولتن‌های نوبه‌ای (سه‌ماهه) تنظیم می‌کرد که یک نسخه از آن از طریق من (دفتر ویژه اطلاعات) به اطلاع محمدرضا می‌رسید. این بولتن مفصل هم ‌تراز بولتن فراماسونری بود، اما محمدرضا از تشکیلات بهاییت و به‌خصوص افراد بهایی در مقامات مهم و حساس مملکتی اطلاع کامل داشت و نسبت به آنان حسن ظن نشان می‌داد.

بهاییان در این دوره با اعتماد به نفس، به‌سوی کنترل و نفوذ کامل بر تمامیت ایران پیش می‌رفتند. یکی از نویسندگان نشریه خبری بهاییان، درباره آرزویی که آن روز آن را انجام ‌‌شدنی می‌دانست، نوشته است:

شریعت [بهاییت] از طرف اولیای امور به‌عنوان دیانت رسمی مملکتی شناخته خواهد شد... و این رسمیت به‌مرور ایام منجر به تأسیس سلطنت بهایی خواهد گشت که در ظل آن، حدود و احکام مقدس اقدس ام‌الکتاب شریعت بهایی در جمیع امور شرعی و مدنی کاملاً به‌موقع به اجرا گذاشته خواهد شد و این مرحله مآلاً منتهی به تأسیس و استقرار سلطنت جهانی بهایی... خواهد گردید.

رهبر بزرگ و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) با بینش بالای خود، عمق فاجعه را شناخت و در سخنرانی هیجدهم شهریور 1342 در مسجد اعظم قم درباره این خطر به ملت هشدار داد و فرمود:

این‌ها عمال اسرائیل در ایران [هستند]. هر جا انگشت می‌گذاری، می‌بینی که یکی از این‌هاست. مراکز حساس، مراکز خطرناک از دربار گرفته تا آن آخر مملکت، از این اشخاص (بهایی) آنجا موجودند.

حضور افراد سرشناس بهایی در حکومت

فهرستی که در سال 1339 از اسامی مقام‌های نظامی و غیرنظامی تهیه شد، نشان می‌داد بیشتر پست‌های اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور در اختیار بهاییان است. البته به دلیل پنهان‌کاری، نام بعضی از افراد که در پست‌های مهم بودند، در این فهرست نیامده و بی‌تردید، تعداد بهاییان شاغل در دستگاه‌ها چندین برابر این فهرست بوده است.

در سال‌های بعد، تعداد بهاییان شاغل و سطح شغل آنان بالا رفت که می‌توان از این افراد نام برد: امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر سیزده‌ساله؛ لیلی امیر ارجمند، مشاور ویژه فرح و مدیر برنامه‌های آموزشی و تربیتی رضا پهلوی؛ عباس شاه قلی، وزیر بهداری و وزیر علوم؛ روحانی، وزیر آب و برق و کشاورزی در دولت هویدا؛ شاپور راسخ، مشاور عالی و درواقع گرداننده سازمان برنامه‌وبودجه و مدیر تشکیلات بهاییت در ایران؛ عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص شاه.

در پرونده سپهبد بهایی پرویز خسروانی، سند مهمی به چشم می‌خورد که عمق روابط حکومت پهلوی و بهاییان را نشان می‌دهد. این سند درباره قیام خونین پانزده خرداد 1342 و حمایت علما و مردم قم از حضرت امام خمینی رحمه الله است که بهاییان پنج روز بعدازاین واقعه با فرستادن نامه‌ای به سپهبد پرویز خسروانی، فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز، ضمن ابراز خوشحالی از این کشتار وحشیانه (که نهایت مدنیت و اخلاق آنان را می‌رساند) از سردمدار هم‌مسلک خود، به دلیل همکاری وی در این جنایت تشکر کردند:

تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی، فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز! تاریخ یک‌صد و بیست‌ساله جهان بهایی، به‌خصوص در ایران، همواره مشحون از شهادت نفوس و تاراج دارایی و اموال آنان به دست اراذل‌واوباش و به تحریک ارباب عمائم و یا افرادی نادان بوده است، ولی در خلال صفحات این تاریخ، همواره ستاره‌های درخشانی در مقامات دولتی وجود داشته‌اند که با توجه به وظایف اساسیه وجدانیه و اجتماعی خود، نوع‌دوستی و عدالت‌گستری نموده و به کرّات مانع تجاوز رجاله و یا علمای بدعمل شده‌اند.

در اثر همین حسن تشخیص و میهن‌دوستی و نوع پروری واقعی آنان درواقع آبروی کشور مقدس ایران تااندازه‌ای محفوظ مانده و از سوء شهرتی که دیگران ایجاد نموده‌اند، کاسته شده است.

زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجالّه کراراً در سنین اخیره در این محفل مذکور شده است، به‌خصوص در این ایام که بحمدالله اولیای امور نیز به رأی‌العین سوء عمل جهلای معروف به علم را مشاهده کرده و هر دیده منصفی رذالت و جهالت و پستی فطرت این افراد را گواهی می‌دهد.

یقین است عموم دوستداران مدنیت و علم و اخلاق و دیانت، زحمات تیمسار را با دیده احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهایی آن جناب را در ردیف همان چهره‌های درخشان حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود

با رجای تأیید. منشی محفل 20 خرداد 1342

بهاییان و جمهوری اسلامی ایران

با پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت نفوذ و چپاول از فرقه بهاییت گرفته و امید آنان به ناامیدی تبدیل شد. ازاین‌رو، دشمنی بهاییت با نظام اسلامی را می‌توان امری طبیعی دانست؛ مانند دشمنی امریکا و اسرائیل با این انقلاب، ولی از آن جهت که بهاییت مدعی است با سیاست رابطه‌ای ندارد و تکلیف بهاییان در برابر حکومت‌ها اطاعت و تسلیم است، برای پرده‌برداری از کنش‌های سیاسی آنان و اثبات دروغ بودن این ادعا این موضوع را بررسی می‌کنیم.

ازآنجاکه قوانین جمهوری اسلامی بر پایه شریعت شکل‌گرفته است و دین اسلام گمراه شدن بندگان خدا را برنمی‌تابد و از سوی دیگر، تبلیغ بهاییت مصداق آشکار گمراه کردن مردم به شمار می‌رود، بر اساس این قوانین، تبلیغ بهاییت غیرقانونی است و بهاییان حق فعالیت تبلیغی را ندارند. البته پیروان این فرقه می‌توانند بدون تبلیغات، به شعائر دینی خود عمل کنند و نظام اسلامی برای آنان مزاحمت ایجاد نخواهد کرد.

بهاییان بر اساس دستورهای دینی خود نیز که آنان را موظف به پیروی از مقررات داخلی کشورهای محل اقامتشان می‌کند، باید تسلیم قانون باشند و از آن سرپیچی نکنند. ولی بیت العدل اعظم با درخواستی منافقانه، کوشیده است نظام اسلامی ایران را دور زند و به‌عنوان وظیفه اولیه دینی، بهاییان را به تبلیغات فردی دعوت کند.

این سازمان در تاریخ جون 2007 به هیئت یاران یا همان اعضای محفل ملی پیامی صادر و از آنها درخواست کرده که امکانات لازم را برای مطالعه این پیام از سوی خانواده‌های بهایی فراهم کنند. در مهم‌ترین بخش این پیام آمده است:

تبلیغ به‌عنوان افضل اعمال از جانب حق توصیف‌شده، ازجمله مظاهر روحانی است که هر فرد بهایی در آثار مبارکه به انجام آن موظف شده است. بدین ترتیب، تبلیغ امری وجدانی و به‌طورقطع جاذب تاییدات روح‌القدس.

این پیام با دعوت و تشویق بهاییان به تبلیغ و القای این مطلب به آنان که تبلیغ فردی با حکم اطاعت از حکومت اختلافی ندارد، می‌کوشد بحران ساختگی ایجاد کند و نیروهای انتظامی و امنیتی نظام را به بازداشت بهاییان وادارد تا با بهره‌گیری تبلیغاتی از این فرصت، به اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت خود دست یابد.

تشکیلات بهاییت با این توجیه که تبلیغ، امری فردی است مانند نماز و روزه که هر بهایی جدا از علاقه و ارتباطش با بیت العدل، موظف به انجام آن است و کسی نمی‌تواند مانع تبلیغ فردی شود، می‌کوشد در برابر افکار عمومی جهان چنین وانمود کند که جمهوری اسلامی ایران، بهاییان را از انجام ابتدایی‌ترین امور عبادی دینشان که از حقوق اولیه هر فرد در قوانین بین‌المللی است، بازداشته است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار