یادداشت/ سیدرضا حسینی

«کرونا» بیوتروریسم افکار عمومی در قالب جنگ شناختی

کرونا یک بیوتروریسم جنگ شناختی است؛ زیرا دشمنان با سلاح رسانه، تلقینی را در افکار عمومی به‌وجود می‌آورند تا علی‌رغم نبودِ ویروس در بدن مردم، بدن‌هایشان به دلیل ترس از مبتلا شدن به کرونا، علائم و عکس‌العمل‌هایی مثل مبتلایان به کرونا را نشان دهد.
کد خبر: ۳۸۷۲۲۷
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۱:۵۰ - 10March 2020

کرونا، بیوتروریسم افکار عمومی در قالب جنگ شناختیبه گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع‎پرس، «سیدرضا حسینی» استاد رشته عملیات روانی دانشگاه عالی دفاع ملی یادداشتی را درخصوص ویروس کرونا نگاشته و در اختیار خبرگزاری دفاع مقدس قرار داده که به شرح زیر است:

حمله‌ای که امروز دشمنان ایران یا دشمنان اسلام شروع کرده‌اند یک جنگ تلفیقی از نوع بیوتروریسم و جنگ شناختی است؛ یعنی با استفاده از سلاح میکروبی و ویروسی در قالب جنگ شناختی، افکار عمومی مردم را در در مواجهه با خطر از بین رفتن قرار داده است؛ اما برای اینکه بهتر به معنی و مفهوم این ترکیب برسیم متن زیر را که بر اساس یک ماجرای واقعی است با دقت مطالعه کنید.

مایکل، دانشجوی رشته پزشکی در یکی از شهر‌های مرکزی استرالیا بود. او در سال ۱۹۶۱برای انجام یک تحقیق دانشجویی به سیدنی مسافرت کرد. بعد از چند روز وقتی می‌خواست به شهر خود بازگردد، متوجه شد که برای خرید بلیط پول کافی ندارد؛ بنابر این تصمیم گرفت که به صورت مخفیانه سوار قطار شود. منتظر شد و دقیقاً در لحظه حرکت قطار داخل یکی از واگن‌های باری پرید و بدون معطلی درب واگن را بست تا کسی از حضورش باخبر نشود.

بعد از حرکت قطار و بعد از اینکه چشم‌هایش به تاریکی داخل واگن عادت کرد، متوجه شد که داخل یکی از سردخانه‌های مخصوص حمل گوشت قرار دارد. ترس تمام وجودش را فرا گرفت و هرچه سعی کرد نتوانست در را باز کند و صدای فریاد او را هم کسی نمی‌شنید. کمی فکر کرد و بعد تصمیم خود را گرفت.

او دیگر مجاب شده بود که در این واگن خواهد مرد؛ بنابراین از آنجا که یک دانشجوی پزشکی بود، تصمیم گرفت به عنوان آخرین کار زندگی‌اش گامی در راه پیشرفت علم پزشکی بردارد و مراحل یخ‌زدگی یک انسان را تا جایی که توان داشت، بنویسد. چند ساعت بعد وقتی کارگران راه آهن درب واگن سردخانه را باز کردند با جسد پسری جوان در حالی که کاملاً منجمد و بی جان بود مواجه شدند. همگی از این اتفاق کاملاً در شگفت بودند؛ چون در تمام این مدت سردخانه خاموش بوده و دمای داخل آن ۱۵درجه بالای صفر بوده است. بعد هم که نوشته‌های او توسط دانشمندن مطالعه شد، همگی با کمال تعجب متوجه شدند که این جوان در دمای ۱۵درجه بالای صفر تمام مراحل یخ‌زدگی را دقیقاً تجربه کرده است.

دقیقاً مردم ایران نیز مثل همین دانشجوی استرالیایی درون واگنی به اسم کرونا قرار گرفته‌اند در حالی که واگن خاموش است، ولی مردم در حال منجمد شدن هستند.

کرونایی که از طریق سلاح جنگ شناختی یعنی رسانه‌ها وارد ایران شده، باعث شده که همه در خانه‌هایشان قرنطینه بمانند که مبادا به این بیماری مبتلا شوند و این ترس را دارند که اگر به این بیماری مبتلا شدند، خواهند مرد؛ غافل از اینکه واگن کرونا خاموش است؛ ولی چون ترس از کرونا در افکار عمومی مردم ایران به یک شناخت و باور تبدیل شده این افکار عمومی تحت یک بیوتروریسم قرار می‌گیرد؛ یعنی این که شاید خیلی از کسانی که مبتلا به این بیماری شدند، اصلاً چنین بیماری‌ای نداشته باشند، ولی چون ترس از کرونا به یک باور تبدیل شده است، مثل باور دانشجو به واگن سردخانه، بدن آن‌ها نیز دقیقاً مانند داستان فوق، واکنش‌هایی مثل مبتلایان به ویروس کرونا از خود نشان می‌دهد.

شاید یک روزی، مثلاً ۱۰ سال دیگر یا ۲۰ سال دیگر یک اسنودنی (جاسوس آمریکایی که به روسیه فرار کرد و اسراری را فاش کرد) پیدا شود و فاش کند که کرونا یک بیوتروریسم جنگ شناختی است که با سلاح رسانه، تلقینی را در افکار عمومی مردم به وجود می‌آورد که دقیقاً مانند آن دانشجوی استرالیایی بدن آن‌ها بدون آن که در دمای زیر صفر درجه قرار بگیرد، منجمد شود و با تلقین و ترس تبدیل شده به باور و اعتقاد، خودشان را مبتلا به ویروس کرونا کنند.

یعنی در واقع ویروسی در بدن آن‌ها نبود، ولی از بس ترس مبتلاشدن به کرونا را داشتند، بدن‌هایشان علایم و عکس‌العمل‌هایی مثل همان چیز‌هایی که در مورد مبتلایان به کرونا گفته بودند، نشان می‌داد.

البته تمام این مواردی که اشاره شد، مرحله اول از بیوتروریسم افکار عمومی در قالب جنگ شناختی است و چیزی که از آن خیلی ترسناک‌تر است، بهره‌برداری‌های سیاسی است که بعد از بین رفتن این ویروس واهی در ایران به وقوع خواهد پیوست.

فرض کنید که در پانزدهم فروردین، آمریکا واکسن این ویروس را کشف کند و آن را با اشتیاق تمام به صورت خیلی دوستانه به مردم تمام دنیا به‌خصوص مردم ایران هدیه دهد؛ اما چه پول بگیرد یا نگیرد، آمریکا با این کار دقیقاً فیلم‌های هالیوودی که ما از بچگی تماشا کرده‌ایم را در اذهان ما زنده خواهد کرد؛ یعنی آمریکا به ناجی دنیا تبدیل خواهد شد.

حال بعد از این قضیه چه انتظاری از مردم، جوانان و حتی نسل بعدی این کشور خواهیم داشت که مثل دوره قبل از شیوع کرونا، فریاد مرگ بر آمریکا را سر دهند. با در نظر گرفتن چنین وضعیتی، محتمل است که دیگر ‏نه‌تنها آمریکا به‌عنوان دشمن ایران شناخته نشود، بلکه به‌عنوان ناجی مردم ایران شناخته شود!

انتهای پیام/ 231

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار