به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شهیده «فاطمه ترکان» روز هشتم فروردین 1343 در شهر زاهدان و خانوادهای متوسط اما متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش از کسبه معتمد بازار و مادر بزرگوارش اهل نعیم آباد یزد و معلم قرآن بود.
دوران تحصیل، دانش آموزی زرنگ، کوشا، باهوش و فوق العاده با استعداد بود و از لحاظ ایمان و اعتقاد و احترام به والدین در بین هم سن و سال هایش، الگو و نمونه بود. در نوزدهمین بهار زندگی پر برکتش و در سال 1362 پیوند مقدس ازدواج را پذیرا شد. در سال 1363 با دیپلم ریاضی در رشته ی آمار دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد اما به دلیل داشتن فرزند کوچک انصراف داد.
مدتی به همراه همسر و دو فرزندش زهره و علی در شهر یزد زندگی کرد. ضمن اینکه مادری خوب و همسری دلسوز بود به فراگیری هنرهای متعدد نیز مشغول شد.
به دلیل احترام، عشق و علاقه به پدر و مادرش، به شهر زاهدان بازگشت و به تحصیل حوزوی در مکتب نرجس زاهدان پرداخت. همچنین در رشته ی نرم افزاری کامپیوتر در دانشگاه جامع علمی کاربردی مشغول تحصیل و مربی گری کامپیوتر واحد خواهران مکتب نرجس را هم عهده دار شد و به مدت سه سال هم در هنرستان خدیجه کبری به تدریس پرداخت.
شهیده ترکان به دلیل حس مردم دوستی و ایجاد فضای امن و راحت جهت انجام کارهای بانوان و کمک به دیگران، تصمیم گرفت شعبه خواهران موسسه مالی و اعتباری مهر را راه اندازی کند. گرچه موانع و سختی های زیادی زیادی پیش رو داشت و تنها تکیه گاهش خدای متعال بود، با توکل به خدا و عزم جزم، تلاش مستمر و پیگیری و نامه نگاری های متعدد، بالاخره در سال 1381 موفق به تاسیس شعبه خواهران گردید و باعث ایجاد فضای امن و راحتی برای امور بانکی بانوان گشت.
وی با پشتکار خارق العاده و همت والایی که داشت در سال 1382 در رشته ی کارشناسی حسابداری پذیرفته و در کنار کار و خانواده مشغول به تحصیل شد.
شهیده با توجه به شناخت و معرفت عمیق دینی به عنوان یک مسلمان همواره بر حفظ و پای بندی بر حجاب برترو نگهداری از بیت المال تاکید فراوان داشت و به طور مستقیم و غیر مستقیم اطرافیان را به حفظ این ارزش های اسلامی تشویق و ترغیب مینمود.
بیش از 8 سال رییس شعبه حضرت رقیه (س) و شعبه مرکزی بانک مهر بود و با وجود فعالیت های زیاد و مشغله کاری لحظه ای از حجاب برتر خویش غافل نشد و به همین جهت مدیر نمونه استان معرفی و مورد تشویق و تمجید قرار گرفت.
همیشه اول وقت و زودتر از همکاران در محل کار حاضر می شد و آخرین نفری بود که شعبه را ترک می کرد. خانم ترکان سعی و تلاش بسیاری جهت پیشبرد اهداف موسسه و هرچه بهتر انجام دادن کارها داشت تا آن جا که حتی خارج از وقت اداری و به همراه و کمک خانواده پیگیر امور شعبه و جذب منابع بود.
هنگام شرکت در جلسات موسسه هم چون شیر زنی به بیان مشکلات محیط کار می پرداخت و به عنوان نماینده همکاران همیشه و همه جا پی گیر خواسته های آنان بود. حتی در روز شهادش در اوج اضطراب و آن شرایط خاص که همسر بزرگوارش از ایشان می خواهد به منزل بیاید، جواب می دهد من این جا مسئولیت دارم و نمی توانم شعبه و همکاران را تنها بگذارم.
ایشان در طول زندگی ارادت خاصی به ائمه معصومین داشت از جمله خواندن نماز امام زمان (عج) و توسل به امام حسین (ع) و ساقی دشت کربلا حضرت ابوالفضل (ع) خلاصه این که نامبرده لحظه به لحظه زندگی خود را با توسل پیش می برد.
نمازش را با خشوع و تواضع خاصی اقامه میکرد و حالت بندگی و راز و نیاز با معبود همراه قطره های اشک که در چهره اش نمایان بود همه را تحت تاثیر قرار میداد. سرانجام هم راز و نیازهای مخلصانهاش با معبود بال پریدنش شد به آسمانها و پیشگاه خالق و در اوج دود و آتش روی سجادهاش ایستاد و عروج مظلومانه اش آغاز گشت.
نحوه شهادت و مراسم خاکسپاری :
خورشید حیات بخش صبح دهم خرداد ماه 1388 مانند قرنهای متمادی و روزهای گذشته صفحه جهان را منور و آسمان زاهدان را نیز نورافشانی نمود و هنگامه کار و تلاش فرا رسید. شهیده فاطمه ترکان هم بر اساس عادت چند ساله، قبل از سایر همکاران در محل کار حاضر و با توکل بر حضرت حق و به قصد خدمت رسانی به جامعه اسلامی پشت میز کار خود قرار گرفت.
عقربه های ساعت ثانیه ها و دقیقه ها را پشت سر گذاشته و از شمارش ساعت ها نیز عبور کردند تا زمان به ساعت 12:30 دقیقه رسید. ناگهان متوجه شدند که در مقابل شعبه سروصدا است و مردم تجمع کردند و با سرعت زیاد با سنگ و اشیاء سخت شروع به شکستن شیشه ها نمودند و تیراندازی آغاز شد.
همچنین گازهای اشک آور و دودزا به داخل شعبه پرتاب و با قساوت و بیرحمی تمام شعبه را به آتش کشیدند. شعلههای آتش در مدت زمان بسیار کوتاهی فضای داخلی ساختمان را فرا گرفت و هیچ راه نجاتی برای شش نفر پرسنل مظلوم بیگناه و بیدفاع وجود نداشت.
آری گروهی قسم خورده ی بیگانه به قصد برهم زدن نظم عمومی شهر و بی اعتباری جلوه دادن وحدت اسلامی و ایجاد تفرقه بین امت واحدی که قرن های منمادی برادر وار با هم زندگی می کنند شهر را به آشوب کشاندند تا رضایت آمریکای جنایتکار را فراهم آورند.
سرانجام پیکر مقدس این شهیده مظلومه با بهجا گذاشتن خاطرات تلخ و شیرین چند سالهای که از زاهدان داشت به سوی گلزار شهدای رستم آباد بم تشییع و با مراسم بسیار باشکوهی در کنار تربت پدر بزرگوارشان به خاک تقدیر سپرده شد و خانواده این شهید بزگوار یزد را برای زندگی همیشگی برگزیدند.
انتهای پیام/