نگاهی به تاریخ کشف حجاب-2/

واقعه کشف حجاب تحفه سیاست رضاخانی

واقعه کشف حجاب نمونه‌ای از سیاست‌های ضد اسلامی غرب بود که رضاخان مأمور اجرای آن شد. واقعه‌ای مرور چندباره آن ثابت می‌کند مساله زنان و حجاب آنان تا چه میزان برای استعمارگران اهمیت دارد تا به وسیله آن تمامیت اسلام را مورد حمله قرار دهند.
کد خبر: ۴۰۴۸۸۹
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۹ - ۰۲:۲۵ - 11July 2020

بارخوانی واقعه کشف حجاب ارمغان سیاست رضاخانیبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، يکى از سیاست‌های استعماری كشورهاى غربی ضدیت با اسلام و مبانی آن بود که با به قدرت رسيدن رضاخان به طرز قابل ملاحظه‌ای به مرحله اجرا در آمد. این سیاست‌ها که کشف حجاب از نمونه آن بود به دلیل موضع‌گيرى آيت‌الله بافقى به مدت هشت سال به تعويض افتاد. طی این مدت کشورهای متخاصم استراتژی دیگری مبنی بر حمله تبلیغاتی علیه روحانیت در جریان بود. رژیم پهلوی بر اين باور بود كه با این شیوه، روحانيت پويا و متعهد در موضع ضعف قرار خواهد گرفت و قدرت مقاومت را از دست خواهند داد.

فرمان کشف حجاب به صورت رسمی در 17 دی‌ 1314 صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی‌ اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانش‌سرای مقدماتی و در حضور رضاشاه برپا شد. در این جشن همسر و دختران شاه و جمعی از همسران وزیران و وکیلان بدون حجاب شرکت داشتند. شاه طی نطقی همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون نیمی از جمعیت کشور به حساب نمی‌آمدند؛ زیرا در پرده به سر می‌بردند. نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست و زن روحاً و اخلاقاً می‌بایست عفیف باشد.

از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، به جز کلاه‌های اروپایی، ممنوع اعلام شد.  طبق این قانون زنان محجبه حق ورود به خیابان‌ها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. کسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند.

مأموران انتظامی مجاز بودند وارد خانه زنان محجبه شوند و صندوق‌های لباس آن‌ها را تفتیش کرده و اگر چادری پیدا کردند آن را با خود ببرند. در کلیه مدارس دخترانه معلمان و دانش‌آ‌موزان باید بدون حجاب حضور پیدا کنند. کلیه حکام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه می‌کردند، خودداری کنند.

نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجاب‌زدایی از شیراز آغاز شد. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. عده‎ای از دختران جوان بر روی صحنه آمدند و با کشف حجاب مشغول رقص شدند که باعث حتی اعتراض عده‎ای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت.

فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط سید حسام‌الدین فال اسیری برپا شد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئه­‌ها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و زندانی کردند.

در همین ایام زمزمه‌هاى کشف حجاب بلند شد؛ سخنرانی‌هایی جهت آماده‌سازى اذهان عمومى ايراد و مراسم‌های سازمان يافته‌اى برگزار شد تا مردم را برای پذیرش کشف حجاب آماده کنند. برخلاف پيش‌بينى رژیم پهلوی و سیاست‌های ضد روحانیت، علمای متعهد پس از اینکه مطلع شدند طرح کشف حجاب در حال عملی شدن است مخفیانه جلساتى در منزل آيت‌الله يونس اردبيلى برگزار کردند.

در يكى از اين جلسات پيشنهاد شد كه آيت‌الله حسين قمى به تهران برود و به طور مستقيم با رضاشاه مذاكره كند. وى با اين پيشنهاد موافقت کرد و قبل از عزيمت به روحانيون و واعظين مشهد گفت: من مى‌روم تا با شاه صحبت كنم، شايد از تصميمش منصرف شود. شما نيز بايد مردم را آگاه و هوشيار نماييد تا درك كنند كه چه توطئه عظيمى در كار است.

رضا خان پس از اینکه اطلاع پیدا کرد آیت‌الله حسين قمی وارد تهران شده است. بلافاصله دستور داد وی را به باغ سراج الملك شهر رى برده و ممنوع الملاقات شود.

مسجد گوهرشاد كه محل اجتماع و سخنرانى عليه سیاست‌های ضد اسلامی رضاخان شده بود. با رسیدن خبر باز داشت آيت‌الله قمى به مرکز اعتراض‌ها تبدیل شد. برای مقابله با این اعترض‌ها، از تهران به شهربانى مشهد دستور داده شد كه هر چه سریع‌تر وعاظ معروف مشهد دستگير شوند. در پی اجراى اين دستور، شيخ غلامرضا طبسى و شيخ شمس نيشابورى دستگير شدند. این اتفاق مانع از میان رفتن اعتراض مردم نشد.

پس از آن برخی از مجتهدين تصميم گرفتند طی تلگرافى به رضاشاه او را از اقدامات ضد دينى خود منصرف کنند. ضمنا قرار شد كه خطباى معروفى چون شيخ مهدى واعظ خراسانى و شيخ عباسعلى محقق و شيخ محمد تقى نيشابورى معروف به بهلول در مسجد گوهرشاد به منبر بروند و مردم را از عمق فاجعه‌اى كه در حال شكل گرفتن بود آگاه کنند.

صبح روز جمعه 20 تير 1314 شمسى، قزاقان مستقر در مشهد براى متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روى مردم آتش گشودند. با وجودی که حدود 100 تن از مردم در واقعه به شهادت رسیدند اما باعث نشد که مردم دست از اعتراض بردارند. پس از حمله ماموران به مردم، جمعیت بسیاری به طرف مسجد سرازير شدند.

در روز شنبه 21 تير ماه 1314، اعتراض‌های مردم به اوج رسید. رضاشاه در پاسخ به این اعتراض دستور داد كه مردم مستقر در مسجد را قتل عام کنند. سران قشون، شهربانى و آگاهى، نيروهاى خود را آماده کردند تا پس از نيمه شب به مردم و روحانیون متحصن در مسجد گوهرشاد حمله كنند. نايب‌التوليه رضاشاه که از نقشه كشتار مطلع شده بود و چون مى‌دانست كه مجتهدين هم در مسجد هستند، درصدد برآمد كه آنها را از مسجد خارج كند. برای همین به دروغ پيام فرستاد كه چون تلگراف شما را رضاشاه پاسخ داده بهتر است براى مذاكره تشريف بياوريد.

اسدى توانست با اين حمله مجتهدين را از مسجد به دار التوليه ببرد، زيرا مى‌دانست كه اگر چشم زخمى به مجتهدين برسد، خراسان بیش از این ملتهب خواهد شد.

در نيمه‌هاى شب، مأموران حکومت به فرماندهى سرلشكر ايرج مطبوعى به مردم مستقر در مسجد حمله کردند. این کشتار تا صبح روز 21 تیرماه 1314 ادامه پیدا کرد و بيش چند هزار در این یورش به شهادت رسیدند. ده‌ها کامیون اجساد شهدا را در خندق‌هايى كه در محله خشتمال‌ها و باغ خونى مشهد پيش‌بينى شده بود دفن كردند.

از صبح روز يكشنبه 22 تير 1314 بازداشت روحانيون آغاز شد و روحانيونى كه در نهضت خونين گوهرشاد شركت داشتند يا بازداشت شدند و يا اگر توانستند مخفى شدند تا در موقعيت مناسب، ايران را به سوى نجف ترك كنند.  

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها