نگاهی به زندگی‌نامه شهید «سید حسین میرحسینی اردکانی»؛

‌شهیدی که می‌خواست پیکرش را کسی نشناسد

شهید «سید حسین‌ میرحسینی‌ اردکانی» بارها به دوستان خود گفته بود: «من می‌خواهم آر.پی‌.جی به سرم بخورد تا جسدم را هیچ‌کس نشناسد».
کد خبر: ۴۶۷۲۳۰
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۴۰۰ - ۰۴:۳۹ - 20July 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، خانواده‌های شهدا که میراثی گران‌بها برای انقلاب اسلامی و کشور ما هستند، با تقدیم هزاران هزار لاله‌ گلگون خود، امنیت و اقتدار را برای هم‌میهنان خود رقم زدند. استان یزد نیز با تقدیم چهار هزار شهید، ایثار و ازخودگذشتگی خانواده‌های یزدی را نشان می‌دهد که شهید «سید حسین میرحسینی اردکانی» یکی از این شهداست.

زندگی‌نامه شهید «سید حسین میرحسینی اردکانی»

شهید «سید حسین میرحسینی اردکانی» متولد دهم شهریور سال ۱۳۴۵، سومین فرزند خانواده‌ بود که به گرمی خانه خود رونقی دیگر بخشید. پدر و مادرش به عشق اهل‌بیت و سالار شهیدان (ع) نام او را «حسین» گذاشتند؛ گویا به آن‌ها الهام شده بود که این کودک حسینی خواهد شد؛ بنابراین پس از انتخاب نام نیک، کمر همت به تربیتش بستند.

خانواده‌ «میرحسینی» از سلسله‌ی جلیله‌ سادات و خانواده‌ای کشاورز و زحمتکش، متدین و ولایی بود؛ بنابراین «سید حسین» دوران کودکی را در دامن پرمهر مادری ولایت‌مدار و با زحمت پدری متدین پرورش یافت و از همان کودکی هوش و ذکاوت وی مشخص بود.

‌شهیدی که می‌خواست پیکرش را کسی نشناسد

«سید حسین» در شش سالگی وارد دبستان «آیت‌الله حائری» اردکان شد و دوره‌یراهنمایی را نیز تا سوم در مدرسه‌ «حائریان» با موفقیت به پایان رساند و سپس با سفارش حضرت آیت‌الله «خاتمی (ره)» جهت تحصیل علوم دینی، وارد مدرسه‌ علمیه‌ امام صادق (ع) اردکان شد و یک‌سال در آنجا تحصیل کرد. وی سپس در دبیرستان «شرف» نیز ثبت‌نام کرد و توأمان به تحصیل پرداخت.

«سید حسین» در مراسم‌های مذهبی و انقلابی فعّال و مقید به نماز جماعت و جمعه بود. بسیار شجاع و نترس بود و همیشه در کار کشاورزی، خصوصاً آبیاری زمین‌های کشاورزی در شب‌ها به پدر کمک می‌کرد.

با هجوم دشمن بعثی به کشور اسلامی ایران و نیاز جبهه‌ها به نیروی رزمنده، «سید حسین» در بسیج ثبت‌نام کرده و پس از طی دوره‌ آموزشی به جبهه غرب اعزام شد؛ اما چون در غرب عملیات صورت نمی‌گرفت٬ به جبهه‌ جنوب رفت و به عشق شهادت در جبهه مسئولیت‌هایی چون تک‌تیرانداز، پیک گردان و آر.پی‌.جی زن را به عهده گرفت. او بار‌ها به دوستان خود گفته بود که من می‌خواهم آر.پی‌.جی به سرم بخورد تا جسدم را هیچ‌کس نشناسد.

‌شهیدی که می‌خواست پیکرش را کسی نشناسد

«سید حسین» سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۲۳ در عملیات «رمضان» شرکت کرد و در منطقه‌ «شلمچه» با اصابت ترکش به سرش روح بزرگش از قفس کوچک تنش به پرواز درآمد و عروس شهادت را در آغوش کشید و در بهشت در جوار معبودش مأوا گرفت و پیکر پاکش نیز پس از تشییع باشکوه توسط مردم قدرشناس، در بهشت شهدای اردکان به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «سید حسین میرحسینی اردکانی»:

ای ملّت غیور ایران، پیام من به شما این است که تا آخرین قطره خون خود، از امام پشتیبانی کرده و با دشمنان اسلام و قرآن بجنگید که پیروزی از آن مسلمین است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها