همسر شهید «ایرج چنگیزی»:

شهید «ایرج چنگیزی» راه شهادت دیگر برادرانش را هموار کرد

«چنگیزی» گفت: شهید «ایرج چنگیزی» با شهادتش روحیه ایثار و شهادت را در خانواده تقویت کرد و ۲ برادر دیگرش هم بعد از او شهید شدند و خودش همیشه تأکید داشت که می‌خواهم شهید اول خانواده باشم.
کد خبر: ۵۲۵۷۶۰
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۳ - 29May 2022

به گزارش خبرنگار  دفاع‌پرس از همدان، «ایرج چنگیزی» در سال ۱۳۳۴ در روستای شورین از توابع استان همدان دیده به جهان گشود. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کشاورز بود در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، از زمان غائله کردستان در جنگ حضور داشت و پس از آن در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت تا اینکه در ۱۰ مرداد سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۲ و منطقه حاج عمران به شهادت می‌رسد. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای باغ بهشت شهرستان زادگاهش واقع است. دو برادر دیگرش نیز بعد از او به شهادت رسیده‌اند.

«پری چنگیزی» همسر شهید «ایرج چنگیزی» در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در همدان، به بیان خصوصیات بارز همسرش پرداخت و اظهار داشت: علاوه بر اینکه حضور در جبهه و دفاع از کیان ملت برای شهید اهمیت داشت، بسیار به خانواده اهمیت می‌داد و همسری شایسته بود و همچنین به پدر و مادرش هم کمک می‌کرد.

وی در پاسخ به سؤال خبرنگار ما در خصوص همراهی با شهید جهت حضورش در جبهه، گفت: در سال ۱۳۵۸ که ازدواج کردیم، هنوز جنگ شروع نشده بود، همسرم پاسدار بود و وقتی جنگ شروع شد خواستار حضور در جبهه شد و وقتی دیدم عاقبت راهی که انتخاب کرده رسیدن به سعادت است، با او همراه شدم.

این همسر شهید که دارای دو فرزند است، از توجه شهید به تربیت فرزندانشان گفت و ادامه داد: همسرم همیشه می‌گفت که وقتی که من شهید شدم غصه نخورید، شما هم خدایی دارید و فقط مواظب بچه‌ها باشید و به راه راست هدایتشان کنید.

شهید «ایرج چنگیزی» راه شهادت دیگر برادرانش را هموار کرد

شهیدی که همچون سالار شهیدان بی سر به شهادت رسید

وی افزود: ایرج با شهادتش روحیه ایثار و شهادت را در خانواده تقویت کرد و ۲ برادر دیگرش هم بعد از او شهید شدند و خودش همیشه تأکید داشت که می‌خواهم شهید اول خانواده باشم، می‌گفت آرزو دارم اسیر نشوم و مانند امام حسین (ع) به شهادت برسم و همینطور هم شد و زمان شهادت سر در بدن نداشت.

همسر شهید چنگیزی به تشریح شهادت همسرش پرداخت و ابراز داشت: آخرین بار که همسرم می‌خواست به جبهه برود، بسیار برایم سخت بود و مدام برمی‌گشت و به ما تأکید می‌کرد که مراقب خودمان باشیم. ایرج، همیشه سر ماه برای مرخصی می‌آمد، ولی این سری بیشتر از یک ماه شد و از او خبری نشد تا اینکه خبر شهادتش را آوردند.

وی به وابستگی شهید به خانواده‌اش اشاره کرد و افزود: همرزمان شهید تعریف می‌کنند که ایرج قبل از حضور در آخرین عملیاتی در گوشه‌ای با خود زمزمه می‌کرده و عکس خانواده‌اش را در دستش گرفته بوده که عکس را پاره می‌کند و می‌گوید این‌ها نمی‌گذارند من جلو بروم.

چنگیزی از سختی‌های زندگی بعد از شهادت همسرش گفت و متذکر شد: با توکل بر خدا و همراهی خانواده همسر و خودم توانستم فرزندانم را بزرگ کنم، سختی‌هایی بسیاری را متحمل شدم، ولی وقتی به این فکر می‌کنم که همسرم راهی پرسعادت را انتخاب کرد، به خود می‌بالم که در این راه او راه همراهی کردم.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها