یاران خراسانی (۵۷)؛

مخالفان انقلاب اسلامی کمی تأمل کنند

جهادگر شهید «نوری» در فرازی از وصیت‌نامه خود آورده است: آن‌هایی که مخالف اسلام و امام امت هستند و از آب‌وهوای این کشور که آغشته به عطر خون شهدا استفاده می‌نمایند به خود آیند.
کد خبر: ۵۳۲۴۶۲
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۱ - 04July 2022

به گزارش دفاع‌پرس از مشهد، «مهدی نوری» در سال ۱۳۳۷ در روستای دلوئی از توابع شهرستان گناباد دیده به جهان گشود.

دوران کودکی را گذراند و در سن هفت‌سالگی وارد دبستان شد و ضمن تحصیل کارهای انتفاعی هم که کمکی برای تأمین زندگی باشد، انجام می‌داد. سال ۱۳۵۷ موفق به اخذ دیپلم شد، خدمت سربازی را در سال ۱۳۵۸ به پایان برد و سپس به کارهای انتفاعی پرداخت.

با شروع جنگ تحمیلی، داوطلبانه از طریق بسیج جهت یاری‌رساندن رزمندگان اسلام عازم جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شد و پس از پایان مأموریت جنگی به شهرستان بازگشت. او با عشقی که نسبت به محرومین داشت وارد جهاد سازندگی شد و مسئولیت کمیته عمران جهاد شهرستان را بر عهده گرفت.

خدمات ارزنده او در روستاهای گناباد که همه حاکی از همت بی‌دریغ در جهت پشتیبانی از محرومین بود بر هیچ‌یک از دوستان و همکاران وی پوشیده نبود.

عشق و علاقه شهید نوری به دفاع مقدس و خدمت در مناطق جنگی به حدی بود که پس از تولد یگانه فرزندش، برای نبرد با دشمنان اسلام به جبهه رفت و با تخصص رانندگی پایه‌یک، با پذیرش مسئولیت دسته عملیات خاکی گردان موسی ابن جعفر (ع) گام در عرصه جهاد گذاشت و بااینکه یکی از فرماندهان برجسته جبهه جنگ به شمار می‌رفت اما از هیچ کار روی‌گردان نبود حتی رانندگی، گاهی کارهای داخلی و خدماتی از قبیل راه‌اندازی تأسیسات برق و موتورخانه را انجام می‌داد.

یکی از دوستان شهید نقل می‌کند که یک نوبت در جبهه مجروح شد اما کسی متوجه مجروحیت این جهادگر خستگی‌ناپذیر نشد. حتی در نوبتی دیگر که براثر اصابت ترکش بدنش غرق در خون بود اما مجروحیت باعث از پا نشستن آقا مهدی نشد و آنچه در توان داشت بکار بست تا امور بر زمین نماند.

او در عملیات‌های مختلف ازجمله عملیات والفجر هشت، کربلای یک و کربلای پنج در سمت‌های فرماندهی حضور داشت و با توجه به مجاهدت‌های شبانه‌روزی این جهادگر خراسانی، معاونت گردان جوادالائمه (ع) به او واگذار شد و پس از یک ماه رزم بی‌امان با دشمنان بعثی در دهم اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای پنج در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

فرازهایی از وصیت‌نامه جهادگر شهید مهدی نوری

پروردگارا، تویی که سرنوشت این حقیر درید قدرت توست. از تو می‌خواهم مرا به کردارم مجازات نکنی وگرنه وای بر من.

پروردگارا، توئی در قلب هر بنده خالصت الفاظی جاری می‌کنی که باعث‌ بخشیدن‌ گناهانش‌ می‌شود پس‌ از من‌ بنده‌ سر و پا تقصیر را با این زبان شکسته که‌ به‌ امید عفو تو نشسته‌ ببخش‌.

پروردگارا، به راهیان کربلای حسینی تو قسمت می‌دهم رزمندگان اسلام را یاری نما.

اکنون‌که‌ در این‌ موقع‌ حساس‌ از زمان‌، خداوند الطاف‌ بی‌پایانی را نصیب‌ ما نموده‌ باید به‌ خود مغرور شویم‌ که‌ در زمانی زندگی می‌کنیم‌ که‌ در آن‌ حکومت‌ الله جانشین‌ حکومت‌ طاغوت‌ شده‌، جوانان‌ از مکان‌های ناپیدا اوج‌ گرفته‌ و به‌ مرز شهادت‌ رسیدند و سنگرها را انتخاب‌ کردند.‌ پیران ‌گفته‌های دعای ندبه‌ جمعه‌ را تبدیل‌ به‌ عمل‌ در هر روز نموده‌ و حضور در جبهه‌ گرفتن‌ انتقام‌ خون‌ حسین‌ابن‌علی (ع‌) از حرف‌ به‌ عمل‌ تبدیل‌ کرده‌ و وارد عمل‌ شدند.

زنان‌ به‌ حضرت فاطمه‌ زهرا (س) اقتدا کرده‌ و در دامانشان‌ فرزندانی پرورش‌ می‌دهند که‌ فاتحان‌ کربلا شدند و از یاران‌ صدیق‌.

پس‌ ای بعضی از مردم‌ چه‌بهتر است‌ تا همه‌ در این‌ راه‌ گام‌ نهند مرگ‌ باشرافت‌ را بر زندگی جهالت‌ ترجیح‌ دهیم‌.

و اما برادران‌ و همشهریان‌ و هم‌سنگران‌ من‌ همان‌طور که‌ قبلاً امام ملت‌ فرمود اسلام‌ درخطر است‌ پس‌ چه کسانی باید دفاع کنند چرا پس‌ از چند سال‌ که‌ از جنگ‌ می‌گذرد هنوز ما اینقدر بی‌تفاوت‌ هستیم‌ و جبهه‌ را به‌ تمسخر گرفتیم‌ چرا بعضی‌ها دنبال‌ معافی فرزندانشان‌ هستند که‌ پا به‌ خدمت ‌مقدس‌ سربازی ننهند که‌ شاید از این‌ راه‌ به‌ جبهه‌ نروند. چرا جبهه‌ را فقط‌ کسانی باید پر کنند که‌ چند دفعه‌ آمده‌اند و بازهم‌ خواهند آمد.

چرا آخر کسی که برای رضای خدا به‌ جبهه‌ می‌آید هزار و یک برچسب‌ به‌ او زده‌ می‌شود. پس‌ به‌ خود آییم‌ و بیندیشیم. زیرا دیر است و زبانم الکن است و نمی‌توانم آنچه را که احساس می‌کنم در کاغذ بنویسم. آن‌هایی که مخالف‌ اسلام‌ و امام‌ امت‌ هستند و از آب‌وهوای این‌ کشور آغشته‌ به‌ عطر خون‌ شهدا استفاده‌ می‌نمایند به‌ خود آیند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها