در گفت‌وگو با ار‌شناس ارشد مسائل خلع سلاح مطرح شد

گزارش موسسه اروپایی درباره توان دفاعی ایران/ تکرار ماجرای سیم‌خاردار در خرید اس 300/ بزک اقدام متقلبانه آمریکا توسط دولت موقت

برآورد موسسه مطالعات امنیتی استکهلم این است که ایران توانسته با اتکا به توان داخلی، در برابر حجم بی‌سابقه و وحشتناک از واردات تسلیحات برخی کشورهای منطقه، آن‌هم با وجود حضور نظامی گسترده سه ابرقدرت جهان در پایگاه‌های اعطا شده به آن‌ها در منطقه، موفق به ایجاد نوعی توازن ثبات‌بخش شود.
کد خبر: ۸۲۲۹۶
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۱:۰۱ - 18May 2016

گزارش موسسه اروپایی درباره توان دفاعی ایران/ تکرار ماجرای سیم‌خاردار در خرید اس 300/ بزک اقدام متقلبانه آمریکا توسط دولت موقت

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، دکتر بیژن پیروز، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران و کارشناس ارشد مسائل خلع سلاح در گفتوگویی تفصیلی به تشریح ابعاد مختلف توان دفاعی ایران در گذشته و حال، چرایی پرداختن غرب به برنامه موشکی کشورمان، برجام هستهای کره شمالی و آمریکا، تقابل موشکی میان شوروی و آمریکا، و "سلاح هستهای ضد کشتار جمعی" پرداخته است.

ماحصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.

مصاحبه را با بحث راهبردی دفاعی شروع کنیم؛ میخواهیم بدانیم که اهمیت موشک در توان دفاعی کشورها چگونه است؟

- از موشکهای دارای برد کوتاه معمولاً در پشتیبانی از عملیات نیروی زمینی بهعنوان مکمل یا جایگزین آتش توپخانه و نیز مکمل یا جایگزین پشتیبانی نزدیک هوایی استفاده میشود؛ اما در مورد موشکهای دارای برد متوسط و برد بلند ادبیات موضوع به قدری با مفهوم «بازدارندگی هستهای» گره خورده که نتیجه مصاحبه با این ادبیات گفتوگویی خواهد شد که دستکم ترجمه آن بهطور پیشفرض شبیه به مصاحبه در خصوص روشهای بازدارندگی در یک جنگ هستهای خواهد بود. به همین دلیل پیشنهاد من این است که گفتوگوها از آموزههای تاریخی شروع شود؛ مثلاً اینکه ما در چه دنیایی زندگی میکنیم؟ ما در دنیایی زندگی میکنیم که در سال ۱۹۹۸ (سه سال قبل از ماجرای یازده سپتامبر ۲۰۰۱ که به القاعده نسبت داده شده)، امریکا یک کارخانه داروسازی را بدون هرگونه هشدار قبلی در سودان با خاک یکسان میکند، فقط با این توضیح که «شواهدی مبنی بر وجود ارتباط مالی میان صاحب این کارخانه داروسازی با برخی اعضای القاعده» در اختیار امریکا قرار داشته است.

در سپتامبر سال ۲۰۰۷ (چهار سال قبل از آغاز ناآرامیهای فعلی سوریه) اسرائیل تأسیساتی را در منطقه دیرالزور سوریه بدون هرگونه هشدار قبلی بمباران میکند و بعد از این بمباران فقط این ادعا مطرح میشود که شواهدی مبنی بر هستهای بودن این تأسیسات در اختیار اسرائیل قرار داشته است! سال ۲۰۱۲ نیز شاهد بمباران و ویرانی کامل یک کارخانه ساخت تفنگ و گلوله معمولی در خارطوم سودان بودیم؛ که هرگز هیچ کشوری در دنیا رسماً مسئولیت آن را بر عهده نگرفت؛ اما رسانههای امریکایی و اروپایی آن را کار اسرائیل معرفی کرده و دلیل این بمباران را احتمال رسیدن مقداری از تفنگها و مهمات ساخت این کارخانه به حماس معرفی کردهاند!

چه دوست داشته باشیم باور کنیم و چه دوست نداشته باشیم، واقعیت این است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که هر کس توان بمباران دیگران را داشته باشد اول بمباران میکند و بعد گاه علت یا بهانه بمباران را توضیح داده و در مواردی نیز ادعا میشود که اصلاً نمیدانند بمبارانهای انجام شده کار چه کسی بوده است؛ بنابراین ما برای زندگی کردن در صلح مجبوریم آماده جنگیدن باشیم. البته تفکر دفاعی جمهوری اسلامی ایران با موشک شروع نشده و با موشک هم تمام نمیشود، بلکه با مردمی شروع شده که بعد از یک انقلاب ضد استکباری در اوج مظلومیت مورد حمله همهجانبه دشمنان قرار گرفتند و درحالیکه از نظر تأمین مقدماتیترین تسلیحات تدافعی حتی سیمخاردار در تحریم کامل شرق و غرب بودند، هشت سال با افتخار جنگیدند و در این جنگ از بیش از ۳۰ کشور جهان اسیر جنگی گرفتند؛ اما اجازه ندادند دشمن به هیچیک از اهداف این تهاجم برسد.

* توهّم روشنفکرنمایان درباره عقبنشینی صدام

مقاومت این مردم نشان داد که اگرچه هر دیوانهای میتواند یک جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران را شروع کند، اما تمام کردن آن دست خودش نیست. توجه به این نکته هم ضروری است که صدام کسی بود که پس از اشغال کویت، وقتی از تمام دنیا نیروهای نظامی در اطراف کویت مستقر شدند و از او خواستند که کویت را ترک کند، او بدون چشیدن طعم شکست در جنگ زیر بار این عقبنشینی نرفت؛ پس این تصور القا شده به روشنفکرنمایان داخلی توسط غرب که مثلاً پس از فتح خرمشهر با پذیرش آتشبس و از طریق مذاکره و گفتوگو با صدام، امکان عقبنشینی ارتش صدام از سومار یا مهران و رسیدن ایران به مرزهای شناخته شده بینالمللی و حاکمیت بر اروند رود وجود داشت، مطلقاً یک توهم است؛ چراکه در تجزیه تحلیل نحوه تفکر و عملکرد، صدام آدمی بود که وقتی میدید که تمام قدرتهای جهان در حال اعزام نیرو به منطقه برای بیرون راندن ارتش عراق از کویت هستند هم بههیچوجه با مذاکره و گفتگو حاضر به عقبنشینی از خاک کویت نشد.

شهید حسن طهرانی مقدم قبل از اینکه پدر صنایع موشکی در جمهوری اسلامی ایران بشود، حتی قبل از اینکه توپخانه سپاه را راهاندازی کند خود برادر یک شهید دفاع مقدس بود؛ شهید علی طهرانیمقدم. به همین دلیل توصیه من همیشه شروع بحث راهبردهای دفاعی از جایی است که نقطه آغاز تفکر راهبردی را در جمهوری اسلامی شکل داده است. علی تهرانیمقدم ظهر عاشورای سال ۱۳۵۹ در عملیاتی برای شکستن محاصره سوسنگرد شهید شد؛ یعنی برادر شهید طهرانیمقدمی که همه ما میشناسیم به همراه خیلیهای دیگر ظهر عاشورای سال ۱۳۵۹ شهید شدند تا سوسنگرد برای مردم ایران کربلا نشود. آموزههای عاشورایی یک ارتباط زیبا و غیرقابل انکار دیگر هم با شهادت شهدایی مثل شهید حسن طهرانیمقدمی که همه ما میشناسیم دارد؛ که توضیح آن فراتر از آن حد من و این مصاحبه است.

رزمندگان بیادعایی مثل شهید طهرانیمقدمها در طول هشت سال دفاع مقدس به دشمن نشان دادند که شرط مقاومت در برابر دشمنی که توسط تمام قدرتهای جهان تسلیح شده داشتن سلاحها و تجهیزات خارجی نیست. در طول جنگ صدام با پشتیبانی تمام قدرتهای جهان هشت سال به دنبال این بود که ولو با تبدیل جنگ به یک درگیری منجمد از طریق تحمیل آتشبس، سرزمینهایی که تقریباً تمام آنها را در همان ماههای نخست جنگ یعنی دقیقاً در مقطعی که کشورمان به دلیل ناآرامیهای پس از وقوع انقلاب، برای زندگی کردن در صلح به اندازه کافی آماده جنگ نبود، بهدست آورده بود برای خود حفظ کند.

* چرایی اعمال جنگ روانی علیه ایران

جنگ هشت ساله علیه ما وقتی آغاز شد که در ایران تبلیغ تفکر «نیاز نداشتن به نیروهای مسلح به دلیل سر جنگ نداشتن با هیچکس در دنیا» منجر به پیگیری کاملاً جدی و مصرانه انحلال کامل ارتش توسط بخشی از سیاسیون به ظاهر انقلابی شده بود. آنچه امروز هسته بازدارندگی را در جمهوری اسلامی ایران تشکیل داده درک ضرورت «آماده جنگ بودن بهمنظور زندگی کردن در صلح است» و صنایع دفاعی در جمهوری اسلامی ایران در کنار فرهنگ جهاد و شهادت یکی از ارکان اصلی برای انتقال این پیام به دشمنان میباشد. به عبارت دقیقتر در دنیایی که در آن تردیدی وجود ندارد که اگر دشمنان شما وقتی به این جمعبندی برسند که توانایی حمله به شما و نیز تحمل هزینههای متعاقب چنین حملهای را دارند، لحظهای در اجرای حمله درنگ نکرده و هرگونه توضیح در خصوص علت یا بهانه چنین حملهای را به بعد از اجرای آن موکول میکنند، همین که میبینیم در مورد جمهوری اسلامی ایران اجرای سیاستهای جنگ روانی جایگزین اجرای حملات غافلگیرانه میشود این خود نشاندهنده انتقال مؤثر این پیام است که ایران اسلامی توانایی دفاع از خود را دارد.

برخی از کشورهایی که در همسایگی ما هستند شاید موشکهایی داشته باشند که پیشرفتهتر از موشکهای ما هم باشد، اقدام به خریداری موشک کردهاند، ولی ما موشکهایی داریم که شاید سطح آنها پایینتر باشد ولی خودمان ساختهایم؛ چرا به جای اینکه اینهمه هزینه ساخت را متحمل شویم ما هم مانند آنها این موشکها را خریداری نمیکنیم؟ حتی میتوانیم موشک پیشرفتهتری را خریداری و این سرمایه را نیز در جای دیگری صرف کنیم؟ نظر به اینکه بعضی از موشکهای آنها پیشرفتهتر است فرق خرید موشک با ساخت آن در چیست؟

- در خصوص تسلیحات خریداری شده توسط کشورهای همسایه سه نکته مهم وجود دارد. نکته نخست اینکه فروشنده ۸۰ درصد این تجهیزات به منطقه همیشه امریکا بوده؛ ولی امریکا همیشه در اسناد موسوم به «استراتژی امنیت ملی» خود رسماً اعلام کرده که در صادرات تسلیحات به شرکای منطقهای امریکا در خلیج فارس و نیز اردن به موجب آنچه «تعهد خللناپذیر امریکا نسبت به حفظ امنیت اسرائیل» نامیده میشود همواره حفظ برتری نظامی اسرائیل از طریق اطمینان از «برتری کیفیت تجهیزات نظامی این کشور نسبت به سایرین» رعایت شده و میشود. یعنی امریکا هرگز حاضر نیست به هیچ کشوری در منطقه تسلیحاتی بفروشد که برتری نظامی ایجاد شده توسط تحویل فناوری پیشرفتهای که در اختیار اسرائیل قرار میگیرد را تحتالشعاع قرار دهد.

نکته دوم اینکه به همراه فروش این تجهیزات نحوه و محل استفاده از آنها نیز به کشور خریدار دیکته میشود و خریدار هم که همواره پس از خرید به دریافت قطعات یدکی و پشتیبانی فنی فروشنده وابسته میماند نمیتواند این نوع شروط دیکته شده را نادیده بگیرد. تداوم این نوع وابستگی تسلیحاتی باعث میشود تا کشورهایی مثل عربستان مجاز نباشند تجهیزات خریداری شده را حتی وقتی کهنه و از رده خارج شدند بدون اجازه فروشنده به کشورهای دیگر بفروشند؛ چراکه چنین نافرمانیهایی روی قراردادهای جدید آنها اثرگذار خواهد بود.

* توبیخ شدن همافران، به دلیل انجام موفق تعمیرات روی قطعات هواپیماها

خود ما در ایران شاهد این موضوع بودیم که قبل از انقلاب نیروی هوایی حق نداشت بدون اجازه از امریکا با هواپیماهای اف ۱۴ خریداری شده پرواز برونمرزی داشته باشد! پرسنل تعمیر نگهداری در بخش همافری نیروی هوایی هم خاطرات جالبی از توبیخ شدن به خاطر انجام موفق تعمیرات روی قطعاتی که باید برای تعمیر یا تعویض مستقیماً به کمپانی سازنده هواپیماها فرستاده میشدند تعریف کردهاند.

یک کشور درگیر جنگ عملاً به هر سلاحی که بتواند تهیه کند احتیاج دارد، اگر در دوران جنگ ماجرای موشکهای اسکاد تهیه شده از لیبی را به خاطر بیاوریم این موشکها مشروط بر اینکه کارشناسان ارتش لیبی آنها را شلیک کنند تحویل ایران شد و شرط لیبی هم این بود موشکها تنها به سمت عراق شلیک نشوند. یعنی شرط قذافی برای همکاری موشکی با ایران تسویهحساب با سایر کشورهای عرب منطقه خلیج فارس هم بود! نهایتاً هم با فشار کسانی که موشکها را به لیبی داده بودند کارشناسان ارتش لیبی کامپیوترهای لانچرها را با خود برده و از شلیک موشک برای ایران خودداری کردند. تمام این اتفاقات در زمان جنگ برای ما رخ داده و اینکه ایران بالاخره چطور خود توانست با تیم دیگری از کارشناسان ایرانی که در سوریه آموزش دیده بودند موشکهای اسکادی که تهیه شده بود را شلیک کند، داستان جالب دیگری دارد.

و بالاخره نکته سوم اینکه با توجه به اینکه پنج عضو دائمی شورای امنیت، صادرکنندگان اصلی اسلحه به تمام دنیا هستند و امنیتی که با سلاحهای قابل خریداری شده از آنها ایجاد میشود، برای خریداران شکل خاصی از صلح مسلح است، که در آن هرگز هیچیک از خریداران نباید بتوانند احساس امنیت کنند.

برای درک بهتر موضوع فرض کنید خود شما یک تانک برای فروش داشته باشید، شما چنین چیزی را به چه کسی میتوانید بفروشید؟ اگر یک تراکتور داشته باشید، بالاخره یک کشاورز پیدا میشود که به یک قیمتی مایل به خرید تراکتور شما باشد؛ اگر بولدوزر داشته باشید هم بالاخره خریدار دارد؛ اما سلاحی مثل تانک را باید به کسی بفروشید که احساس خطر کند، یعنی احساس کنند که برای زنده باقی ماندن نیاز به تهیه این تانک دارند. حال اگر فروش تانک دوم، سوم و بالاخره پنج هزارم هم به عهده شما باشد باید فضا را به سمتی ببرید که همه از همدیگر بترسند! مضافاً اینکه باید راهی پیدا کنید که تانکهای خریداری شده همیشه به شما وابسته باشند! کشورهای فروشنده تسلیحات هم برای حفظ مشتریهای خود فقط اقلامی را برای فروش به این مشتریها عرضه میکنند که علاوه بر ایجاد وابستگی دائم این احساس خطر را در میان آنها باقی نگاه داشته و یا حتی تقویت کند طوری که خریداران تجهیزات گرانقیمت اغلب برای محافظت از تجهیزات خریداری شده ناگزیر به خرید تجهیزات گرانقیمتتر میشوند.

اما در خصوص قیمت و هزینههای داشتن صنایع دفاعی بومی، مستقل و خودکفا، تحلیل مطرح شده در پرسش شما در حقیقت بخشی از یک جنگ روانی بسیار رایج علیه استقلالِ امنیتی است که فقط هم علیه ایران در جریان نبوده است. در خصوص فروش تجهیزات نظامی هرگز اینطور نبوده و نیست که تجهیزات برطرفکننده نیازهای دفاعی واقعی یک کشور به قیمت ارزان به آن کشور فروخته شود؛ برای مثال عربستان سعودی در سال ۲۰۱۴ بزرگترین واردکننده تسلیحات در جهان بوده، در واقع واردات تسلیحات این کشور از سال ۲۰۱۱ به بعد، نسبت به پنج سال قبل از ۲۰۱۱، بالغ بر ۲۷۵ درصد رشد داشته است. وقتی به فهرست این سلاحها نگاه میکنیم میبینیم که این سلاحها از سیستمهای ضد موشک پاتریوت و هواپیماهای بدون سرنشین پردیتور تا هلیکوپترهای آپاچی و نیز انواع هواپیماها، بمبها و موشکها را شامل میشود.

* گزارش موسسه مطالعات امنیتی استکهلم درباره توان دفاعی ایران

به گزارش موسسه مطالعات امنیتی استکهلم، بودجه نظامی عربستان در سال ۲۰۱۴ بالغ ۸۰ میلیارد دلار بوده یعنی یک چهارم کل بودجه دولت عربستان در سال ۲۰۱۴ صرف هزینههای نظامی شده است. برای کشوری مثل امارات متحده عربی هم این رقم ۲۳ میلیارد دلار اعلام شده است. این در حالی است که همین موسسه کل هزینههای دفاعی جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۴ (شامل حقوق پرسنل و...) را در مجموع معادل ۱۵ میلیارد دلار اعلام کرده؛ که تازه در مورد هزینههای دفاعی جمهوری اسلامی ایران به دلیل پروژه ایران هراسی، همیشه هم اغراق شده است.

به عبارت دقیقتر برآورد موسسه مطالعات امنیتی استکهلم این است جمهوری اسلامی ایران توانسته با اتکا به توان داخلی با معادل ۱۵ میلیارد دلار بودجه نظامی در برابر این حجم بیسابقه و وحشتناک از واردات تسلیحات آنهم با وجود حضور نظامی گسترده سه ابرقدرت جهان در پایگاههای اعطا شده به آنها در منطقه، موفق به ایجاد نوعی توازن ثباتبخش شود.

* جنگ روانی غرب علیه برنامه هستهای پاکستان

در سال ۲۰۱۱، وقتی که در کشور پاکستان هم جریان عملیات روانی مشابهی با هدایت امریکاییها با این استدلال به ظاهر شیک، انساندوستانه و شکیل که دولت این کشور بهجای پرداختن به مشکلات معیشتی مردم و... تمام پول این کشور را صرف فناوری هستهای نموده شکل گرفته بود، یادداشت بسیار مهم و مستندی با عنوان «برنامه هستهای تحت مدیریت من» توسط عبدالقدیرخان پدر فناوری هستهای پاکستان منتشر شد؛ که متن کامل آن را میتوانید روی اینترنت بخوانید.

در این یادداشت عبدالقدیر خان پدر فناوری هستهای پاکستان با استناد به اسناد و مدارک اعلام میکند که وقتی برنامه هستهای پاکستان تحت مدیریت او شروع شد کل بودجه آن ده میلیون دلار در سال بود که این بودجه وقتی برنامه هستهای پاکستان به حداکثر ظرفیت خود رسید با احتساب تمام هزینهها شامل نهفقط هزینههای خرید مواد اولیه و تجهیزات بلکه تمام حقوق پرسنل، تمام هزینه حملونقل، مسکن، آب، برق، بیمه خدمات درمانی و همه چیز هرگز بیشتر از بیست میلیون دلار در سال نشد.

اوج سرزنش عبدالقدیر خان از رسانههای داخلی فریفته جنگ روانی غربی که صرف این هزینه

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار