پاسدار شهید «احسان ذاکری» همچون فعالیتهای قرآنی، در صحنه خدمت به زوار اربعین نیز حضوری خالصانه داشت و در آخرین اربعینی که در حیات دنیویاش درک کرد، کفش زوار را واکس میزد و در میان آنها، عاشقانه شربت پخش میکرد.
صحنههایی از اسارت تعدادی از سربازان عراقی اهل کربلا، در عملیات «خیبر» به یادگار مانده است که یکی از آنها میگوید: ما نذر داشتیم برای حضرت امالبنین (ع) تا به اسارت [رزمندگان ایرانی] بیافتیم.
مسئول یکی از گردانهای تیپ قمربنی هاشم (ع) در دوران دفاع مقدس، در فیلمی که از آن دوران به یادگار مانده است، مصاحبه کرده و وضعیت کلی جنگ تحمیلی از ابتدا تا آن روز را تشریح میکند.
شهید «موحد دانش» در مصاحبهای گفته است: اگر چنانچه لازم باشد، با زور و اجبار حتی راهی باز میکنیم به فلسطین و به مردم آنها؛ و مسئله اینکه ما در این کشور و یا کشورهای دیگر بجنگیم، مطرح نیست؛ ما صرفاً بهخاطر اسلام میجنگیم و حتماً به آنها کمک خواهیم کرد.
«محمد سبزی» یکی از نوجوانان رزمنده که در عملیات «والفجر سه» شرکت داشته است، از مجروحیت یکی از رزمندگان در این عملیات سخن گفته و به امداد غیبی الهی که در این ماجرا اتفاق افتاد، اشاره میکند.
صحنههایی از مجاهدتهای رزمندگان اسلام و همچنین مصاحبه با ۲ نفر از آنها در عملیات «رمضان»، نشاندهنده همکاری تنگاتنگ رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، انهدام موفقیتآمیز تانکهای دشمن و غلبه بر آنها در این عملیات است.
خلبان شهید «علیرضا سلمانی» درحالی که رزمندگان اسلام آماده اعزام با هلیکوپتر به منطقه عملیاتی «مرصاد» بودند، برای آنها به مدیحهسرایی پرداخت.
منافقین که تا بن دندان تجهیز شده بودند در تنگه مرصاد به دست توانمند رزمندگان اسلام تار و مار شدند و عملیات «فروغ جاویدان» آنها به «غروب جاویدان» برای منافقین تبدیل شد.
سردار شهید «غلامحسین غیبپرور» سال ۱۳۶۵ همزمان با خاکسپاری پیکرهای مطهر شهدای عملیات «کربلای ۵»، درحالی که خود مجروح شده است، با پیکر مطهر شهید «هاشم اعتمادی» از همرزمان شهید خود، وداع میکند.
اینجا شهر شهیدان بود یکزمانی؛ اینجا چادرهایش برپا بود یکزمانی؛ اینجا قلب امام میتپید یکزمانی؛ اینجا یکزمانی اینقدر ساکت و خاموش نبود؛ اینجا جایجای کویش، کوی عشق بوده است؛ اینجا زمینش داغ حسرتی بزرگ در دل دارد...