بخش اول/امیر سید حسام هاشمی در گفت‌وگو با دفاع مقدس:

شهید صیاد شیرازی باعث اقتدار ارتش شد

همرزم شهید صیاد شیرازی گفت: این شهید بزرگوار باعث اقتدار ارتش شد. او مدیری نخبه بود و مسائل و مشکلات را به گونه ای حل می کرد که از عهده هیچ کس بر نمی آمد.
کد خبر: ۱۵۳۸۴
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۲ - 08April 2014

شهید صیاد شیرازی باعث اقتدار ارتش شد

امیر "سید حسام هاشمی" همرزم شهید صیاد شیرازی در گفت و گو با خبرگزاری دفاع مقدس در خصوص آشنایی خود با شهید صیاد شیرازی اظهار کرد: وقتی ما وارد دانشگاه افسری شدیم، ایشان فارغالتحصیل شده بودند. اولین دیدار من با ایشان در اقدسیه، سال 46 بود البته آن زمان من هیچ شناختی از ایشان نداشتم.

وی افزود: در مهر سال 57 من برای دوره عالی اعزام شدم. آنجا این شهید بزرگوار در مرکز توپخانه تدریس 2 درس نقشه خوانی و ورزش را بر عهده داشتند. من و ایشان سروان بودیم، اما ایشان سه سال از ما ارشدتر بود.

امیر هاشمی در خصوص گرایش خود به شهید صیاد گفت: شهید صیاد در اولین جلسهای که وارد کلاس ما شد، پای تخته با خط بسیار زیبایی نوشت، "بسم الله الرحمن الرحیم" و بعد زیر لب چیزی را زمزمه و سپس درس را آغاز کرد.

وی افزود: قبل از انقلاب این حرکت خیلی متداول نبود، برخی یک "به نام خدا" می نوشتند و افرادی هم بودند که اصلا چیزی نمی نوشتند. بعد از اینکه شهید صیاد پای تابلو بسم الله را نوشت به بغل دستیام گفتم: "این آقا با بقیه فرق دارد". بغل دستی من، امیرصادقی، برادر خانم من بود.

امیر هاشمی اذعان کرد: تقریباً از سال 57 فضای کشور آماده انقلاب شد و انقلاب بعداز 17 شهریور، به اوج رسید. ما هم دنبال این بودیم که ببینیم تکلیف چیست و چه باید بکنیم. تا اینکه بالاخره سراغ ایشان رفتیم، در ابتدا فکر میکردند که شاید عنصر نفوذی و یا از عوامل ضد اطلاعات باشیم و به ما اعتنا نکردند.

وی افزود: تا اینکه یک روز گفت: "شما دنبال چه میگردید؟" گفتیم: ما نمیدانیم تکلیفمان چیست، گفتند: "من یک روزبه منزلتان میآیم وآدرس گرفتند و اولین جلسه تشکیلاتی در منزل ما در اصفهان تشکیل شد.

همرزم شهید صیاد شیرازی افزود: اوایل آبان 1357 بود که من و امی رصادقی گویا و شهید صیاد جلسه گذاشتیم و ایشان جلسه را با خواندن قران و دعای امام زمان(عج) شروع کرد و گفت: برای جلسه بعد باید این دعا را حفظ کنید.

 امیر هاشمی در خصوص توانمندی های مدیریتی شهید صیاد شیرازی اذعان کرد:با تمام روحانیون مبارز جلسه داشت، در اصفهان استاد زبان بود و برای طلاب هم زبان درس می داد و از آن طریق با بیرون ارتباط داشت، ولی در ارتش، جلسات به این ترتیب شکل گرفتند که هر کدام از ما به قسمتهای مختلف منتقل شدیم. من به قزوین رفتم و در آنجا سروان نشاط افشاری تشکیلات را شکل داد. در مشهد، با سروان امیر مدنی در قوچان با سرهنگ دبیر احمدی ارتباط را برقرار کردیم. خود شهید صیاد با شهید کلاهدوز و شهید اقاربپرست و ستوان طوطیایی و ستوان کبریتی ارتباط داشتند که با این گروه فعال قبل از انقلاب کارهای زیادی انجام دادیم.

فرمانده دوران دفاع مقدس با اشاره به همکاری این گروه فعال با شهید صیاد شیرازی بعد از انقلاب اسلامی گفت:همکاری ما با شهید صیاد روز به روز گرمتر و صمیمی ترمی شد. من تا زمان شهادت ایشان حدود21 سال باایشان بودم.

امیرهاشمی در خصوص تفکرات شهید صیاد شیرازی اظهار کرد: گروهی که با شهید صیاد همکاری می کردند مبارزه و عملکردی خاص داشتند، سران ارتش فرار کرده بودند. عدهای هم که به ظاهر مسئول بودند، نگران بودند و نمیتوانستند بایستند و مبارزه کنند و یا حرفی بزنند، لذا بچههای انقلاب، از جمله شهید صیاد کنترل امور را در دست گرفتند.
 
وی افزود: از کردستان اطلاعات بدی میرسید وقتی دیدیم که اوضاع کردستان بسیار خراب است با استفاده از تشکیلاتی که شهید صیاد انجام داده بود از طرف افراد گروه، اطلاعات کافی میرسید. یک روز بعد از تشکیل جمهوری اسلامی، علیه آن توطئه شکل گرفت و غائله حزب دموکرات در 23 بهمن در مهاباد به راه افتاد. پس از آن نیز توطئههای مکرری شکل گرفت که اطلاعاتش به ما میرسید. اوضاع کردستان آشفته بود.

همرزم شهید صیاد شیرازی ادامه داد: بچه های تشکیلات، طرحی را تهیه کردند به نام طرح بستن مرزهابه این معنی که اگر در کردستان ناامنی شد به خاطر مجاورت با مرز عراق بود، شواهد هم روشن بودند، اهل فن متوجه بودند که عراق چه تحرکاتی دارد، اما عدهای مثل کبک سرشان را زیر برف کرده بودند و متوجه اوضاع نبودند. در رأس اینها خود رئیس جمهور وقت بود.

وی تصریح کرد: شهید قرنی که در رأس ارتش بود نیز میفهمید جریان از چه قرار است، به همین دلیل هم ایشان را به شهادت رساندند. مشکل دیگری نیزکه وجود داشت این بود که در طرح پاکسازی دوم، بعضی جاها کار را هیئتی انجام داده بودند، به این صورت که جمع میشدند و میگفتند ما این فرمانده را نمیخواهیم و از این برنامهها زیاد بود. با توجه به این شرایط، طرح بستن مرز تهیه شد و قرار شد تیپ های ارتشی را به مرز ببریم و در ضمن پاکسازیها را هم انجام دهیم.

امیر هاشمی تشریح کرد: اوضاع به قدری ناامن بود که فرمانده نیرو و وزیر دفاع شخصاً گردان میبردند که سردشت را نگه دارند. شهید فلاحی  که برای همین کار به آنجا رفته بود به ماشینش آر پی چی زده بودند و کمر ایشان مجروح شده بود و در بیمارستان بستری بود. شهید صیاد طرح بستن مرزها را برد آنجا خدمت ایشان و گفت که بهتر است مرزها را ببندیم تا این همه هرج و مرج در کردستان نباشد.

وی افزود: دموکرات و کومله به همه شهرها رفته و بساطی راه انداخته بودند و مثل چهارشنبه بازار سلاح میفروختند. آن روزها سیصد تومان می دادی و یک کلاش میخریدی و سلاح و مهمات از طرف عراق وارد منطقه میشد. شهید فلاحی گفت: "تصویب این طرح به عهده من نیست. این را باید ببرید پیش فرمانده کل قوا. اختیار جابهجایی تیپ بر عهده فرمانده کل قواست." شهید فلاحی در آن زمان فرمانده نیروی زمینی بود و خودش وقت گرفت و ما رفتیم پیش بنیصدر.

امیر هاشمی خاطر نشان کرد: بنیصدر تازه رئیس جمهور شده و دنبال نام و نشان بود. شهید صیاد طرح را ارائه کرد. بنیصدر گفت: "طرح خوبی است، ولی الان که شما ادعا میکنید، بروید کردستان را نجات بدهید. سنندج کاملاً محاصره است. فرمانده تیپ ما پریروز شهید شده، فرمانده نیروی زمینی با هلیکوپتر از آنجا بیرون آمده." شهید صیاد گفت: "اگر شما به ما اختیار بدهید، ما میرویم." همان روز راهی کردستان شدیم و از آنجا به سنندج رفتیم و همکاری سپاه و ارتش و آزادسازی سنندج و جنگهای سه چهار ماهه کردستان تا شروع جنگ تحمیلی و انجام عملیاتهای مختلف، کلید خورد.

وی در پایان گفت: شهید صیاد شیرازی باعث اقتدار ارتش شد و مدیری نخبه بود مسائل و مشکلات را به گونه ای حل می کرد که از عهده هیچ کس بر نمی آمد.

گفت و گو از طیبه کرانی
نظر شما
پربیننده ها