نقد نمایش/ رسول حسنی

بیگانگی با تاریخ معاصر بزرگترین معضل نمایش‌های تاریخی است

نمی‌توان بدون تسلط بر زوایای یک واقعه تاریخی آن را روی صحنه نمایش روایت کرد، این عدم‌اشراف بزرگترین معضل نمایش‌های تاریخی است.
کد خبر: ۳۵۷۶۶۴
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۳۴ - 15August 2019

بیگانگی با تاریخ معاصر بزرگترین معضل نمایش‌های تاریخی استگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس - رسول حسنی؛ انقلاب اسلامی ایران در طول سال‌های شکل گیری، پیروزی و پس از آن، وقایع پر شمار و عبرت انگیزی را از سر گذرانده است. این وقایع اگر مورد بازنگری و مطالعه قرار نگیرد دچار فراموشی و دگرگونی می‌شود. تحریف‌هایی که گاهی شاهد آن هستیم نتیجه بی‌تفاوتی اصحاب قلم و فرهنگ و هنر است که نتایج زیان‌باری را بوجود آورده است.

آن دسته از هنرمندان دغدغه‌مندی که با صدق‌نیت ‌وارد این حیطه می‌شوند بدلیل آنکه تسلط کافی بر واقعه مورد نظر ندارند نمی‌توانند در بیان آن، موفق باشند. طبعا صرف اشاره به یک واقعه در بستر یک داستان نمی‌تواند آن واقعه را به مخاطب معرفی کند. در این گونه موارد تئاتر مستند بهترین گزینه برای شرح واقعه تاریخی است.

«هفت روز از تیر شصت» به کارگردانی «کامران شهلایی» و «محمد لارتی» نمونه‌ای موفق در این زمینه است که می‌تواند الگوی آثار مشابه قرار گیرد.

نمایش «شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند» نوشته «محمدرضا آریان‌فر» و کارگردانی «فرید یوسف‌پور» یک اثر داستانی است که به واقعه آتش گرفتن سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ می‌پردازد، که به دلیل ضعف ساختاری ‌و عدم تسلط  نویسنده و کارگردان نتوانسته این واقعه تاریخی را چنان که باید به نمایش بگذارد.

هر مخاطبی که عنوان «شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند» را می‌شوند و همچنین تاکید می‌شود که این نمایش به حادثه سینما رکس آبادان ارتباط دارد، بدون شک انتظار دارد حداقل بخشی از آن حادثه را روی صحنه ببیند. متاسفانه این نمایش ابدا رابطه‌ای با این ماجرای مهم تاریخ انقلاب اسلامی ایران ندارد. مرگ شعله دختر یک سرهنگ رژیم پهلوی در سینما رکس که بعدتر و در روند نمایش متوجه می‌شویم این دختر به دست برادرش کشته شده ما را به این نتیجه می‌رساند که اشاره به حادثه سینما رکس تنها برای جذب مخاطب بوده و نه چیز دیگر.

«شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند» نه تنها تاریخ را بازنمایی نمی‌کند بلکه آن را بیشتر در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد و در مخاطب نیز انگیزه‌‌ای برای مطالعه آن ایجاد نمی‌کند. نویسنده حتی بدیهی‌ترین اسلوب درام‌نویسی را هم رعایت نکرده و به همین دلیل است که شخصیت‌پردازی، دیالوگ نویسی، کنش‌ها و واکنش‌ها کاملا سطحی است. ‌وقتی پی‌رنگی در این داستان وجود ندارد، متقابلا ریتم نمایش نیز دچار اشکال خواهد شد. عدم وجود پی‌رنگ نتیجه‌ای جز تعدد بی‌دلیل کاراکتر، حضور شخصیت‌های یک بعدی و اضافه نخواهد داشت.

«شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند» می‌توانست به یک اثر شاخص در حوزه تئاتر انقلاب اسلامی تبدیل شود که متاسفانه چنین نشد. ساخته شدن آثار این چنینی که مخاطب را نسبت به خود بی‌اعتماد می‌کند باعث می‌شود آثار بعدی که دارای استانداردهای لازم هستند دیده نشوند. در برهوتی که کمتر شاهد نمایش‌هایی با محوریت انقلاب اسلامی هستیم، اجرای «شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند» اتفاق خوش‌آیندی نیست و اثرات سوء آن به کلیت نمایش‌های ارزشی ضربه می‌زند.

تئاتر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به اندازه کافی زیر لطمه‌های مدیران فرهنگی و غرض‌ورزی‌های سلبریتی‌ها صدمه دیده است لذا نباید این مقوله را قربانی میل شخصی کرد. حتی اگر عوامل «شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند» مدعی باشند، در حوزه انقلاب اسلامی کار نکرده‌اند اما موضوع نمایش و خلاصه داستانی که در فضای مجازی منتشر کرده‌اند گویای اثری است با بن‌مایه‌های تئاتر انقلاب اسلامی و به همین دلیل باید پاسخ‌گوی انتظارات مخاطبانی باشند که به سالن اجرای این نمایش آمده‌اند.

به قولی «از طلا بودن بسی رنجیده‌ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید» وقتی از آثاری چون «دلارام ناآرام»، «هفت روز از تیر شصت» و... حمایت نمی‌شود، روشن است هنرمندان کاربلد رغبتی برای حضور در این عرصه نخواهند داشت و فضا برای ورود هر کسی باز خواهد شد تا عرض اندام کند.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها