روان شناسی عاشورا -۱/

بخشایش‌گری در عاشورا

در حیطه روانشناسی مثبت گرا، «بخشایش‌گری» (forgiveness) یک فضیلت قلمداد شده است و در تعریف آن گفته‌اند: «ایجاد ادراکی جدید از عمل خطا و فردخطاکار، به طوری که وقایع منفی به هیجانات مثبت یا حالت عادی تبدیل شود».
کد خبر: ۳۶۰۶۴۴
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۷ - 06September 2019

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس روح‌الله کریمی عضو هیئت علمی دانشگاه و رئیس گروه علوم تربیتی دانشگاه امین در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرگزاری دفاع مقدس قرار داده است، نوشت: «بخشایش‌گری» (forgiveness) پدیدۀ پیچیدۀ اخلاقی، روان شناسی و مفهومی است که توافق‌هایی در مورد معنای آن وجود ندارد، اما همیشه به عنوان رفتاری که مانع از پاسخ‌های تلافی جویانه می‌شود و پیامد آن پاسخ‌های مسالمت آمیز و رفتار‌های سودمند بوده مورد توجه روانشناسان و مشاوران بوده است.

تحقیقات نشان داده است افرادی که موقعیت‌ها را می‌بخشند کمتر افسرده، پرخاشگر و مضطربند و رضایت بیشتری از زندگی دارند. تحقیقات روان‌شناختی نشان می‌دهد. پیش‌بینی می‌شود که افراد خودشیفته دیگران را کمتر ببخشند. کسانی که عزت نفس بالایی دارند دیگران و خود را بهتر می‌بخشند و کمتر احساس گناه می‌کنند. کسانی که توافق (احساس نوع‌دوستی، همدردی با دیگران، اعتماد و تواضع) دارند خود را بهتر می‌بخشند و همچنین، دیگران و موقعیت‌ها را با احتمال بیشتری می‌بخشند.

در حیطۀ روانشناسی مثبت گرا، «بخشایش‌گری» (forgiveness) یک فضیلت قلمداد شده است و در تعریف آن گفته‌اند: «ایجاد ادراکی جدید از عمل خطا و فردخطاکار، به طوری که وقایع منفی به هیجانات مثبت یا حالت عادی تبدیل شود».

ما ردپای این بخشایشگری را در حادثه عاشورا به کرّات می‌بینیم و اوج آن را در مواجه امام حسین (ع) با حُرّ بْن یَزید ریاحی مشاهده می‌کنیم.

گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام (ع) وارد شد.

او خدمت امام حسین (ع) آمد و عرض کرد: «فدایت شوم یابن رسول الله (ص) من آن کسی هستم که از بازگشت تو (به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمی‌کردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دچارتان کنند، به خدا قسم اگر می‌دانستم کار به این جا می‌کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زدم، و من اکنون از آن چه انجام داده‌ام به سوی خدا توبه می‌کنم، آیا توبه من پذیرفته است؟» امام حسین (ع) فرمود: «آری خداوند توبه تو را می‌پذیرد».

یکبار دیگر این مواجهۀ شریفانۀ حضرت امام حسین (ع) را در قاموس یافته‌های روانشناسی تطبیق می‌دهیم: رفتار، عاطفه و شناخت، پاسخ‌های چندوجهی بخشایشگری هستند.

امام حسین علیه السلام دلایل مرتکب شدن خطا از سوی حر ریاحی را تشخیص می‌دهد (شناختی)، با حر همدلی می‌کند و صمیمانه به سخنان او گوش می‌دهد (عاطفی) و برای حل مسأله تا حد امکان اقدام می‌کند و به او امید می‌دهد که خداوند این پشیمانی را از تو قبول می‌کند (رفتاری).

امام فرمود: آری خدا توبه‌پذیر است از اسب فرود آی. حر در این حال به امام عرض کرد: در خدمت شما سواره بهتر می‌توانم عرض خدمت کنم تا پیاده، و فرود آمدن آخر کار من شهادت است. پس از آنکه رحمت الهی شامل حال حر شد و به سپاه امام حسین (ع) پیوست همانند شیری غضبناک بر دشمن حمله کرد مدتی بدین نحو جنگید تا این‌که جماعتی از لشکر پسر سعد بر او حمله آوردند و شهیدش کردند.

وقتی امام حسین (ع) بر بالین او آمد در مرثیه‌اش خواند: «انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة‏» تو به راستی آزاد مردی هستی همان گونه که مادرت تو را نام نهاده و تو آزاد مردی در دنیا و آخرت. امام دست بر چهره‌اش کشید با دستمالی سر حر را بست و پس از عاشورا «بنی‌تمیم» او را در فاصله یک مایلی از محل دفن امام حسین (ع) ‏ به خاک سپردند همانجا که قبر کنونی اوست، بیرون کربلا در جایی که در قدیم به آن‏ «نواویس‏» می‌گفته‌اند.

پس پیامد بخشیدن امام حسین علیه السلام، پایان خوش و سعادت ابدی یک فرد را رقم می‌زند. یکی از درس‌های روانشناسی عاشورا این است که فرصت بخشیدن را برای کسانی که به ظلم کرده‌اند محفوظ بداریم.

البته این بخشایشگری از سوی امام علیه السلام فقط مختص به حر نبود. آنچنان که در مقاتل آمده است حداق ۱۴ نفر دیگر نیز در شب و روز عاشورا مشمول بخشش امام قرار گرفتند. مثلا یکی از این افراد یزید بن زیاد بود.

او ابتدا در سپاه ابن سعد بود، ولى، چون کار به جنگ انجامید به جانب امام (علیه السلام) آمد. جالب آنکه وى قبل از حر به سپاه امام ملحق شد و ابتدا سواره به میدان رفت ولى، چون اسبش را پى کردند به خیمه‌ها برگشت و در جلو خیمه‌ها زانو زد و از آنجا که تیرانداز ماهرى بود صد تیر به سوى سپاه ابن سعد پرتاب نمود. امام در حق او چنین دعا کرد: «أللّهُمَّ سَدِّدْ رَمْیَتَهُ وَاجْعَلْ ثَوابَهُ الْجَنَّةَ»؛ (خدایا، تیرش را به هدف بنشان و بهشت را پاداشش قرار ده).

ابوشعثاء پس از تمام شدن تیر‌ها برخاست و گفت: از آن همه تیرهایم تنها پنج تیر به خطا رفت.
سپس با شمشیر به صفوف دشمن تاخت و چنین رجز مى خواند:
«أنَا یَزیدُ وَ أَبِی مُهاجِرٌ *** أَشْجَعُ مِنْ لَیْث نَبیل خادِرٌ
یا رَبِّ إنّی لِلْحُسَیْنِ ناصِرٌ *** وَلاِبْنِ سَعْد تارِکٌ و هاجِرٌ»

(منم یزید فرزند مهاجر، شجاع‌تر از شیر بیشه، خدایا من یارى کننده حسینم و ابن سعد را ترک گفته و از وى دورى جستم). او شجاعانه شمشیر مى زد تا آنکه به فیض شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/ ۱۲۱

نظر شما
پربیننده ها