یادداشت/ مصطفی خدابخشی

سختی راه شیرین و شیرینی راه سخت

سختی راه شیرین است و شیرینی راه سخت؛ اما وای از تن خسته و روح زخمی اهل بیت حسین (ع) که تنها میزبانشان در این سرزمین دست‌های سنگین و سرنیزه بود.
کد خبر: ۳۶۶۰۲۳
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۱ - 13October 2019

سختی راه شیرین است و شیرینی راه سختگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس- مصطفی خدابخشی؛ نسیم اربعین در کوچه پس کوچه‌های شهر به شهر پیچید تا چشمه به چشمه، رود به رود و دریا به دریا به هم وصل شوند و اقیانوس بی‌کران لشکر اربعین شکل بگیرد.

ایران سراسر شور شد و عشق و شعور. مغناطیس سالار شهیدان، آهن زنگ زده دل‌ها را به سوی خود کشید تا فریاد لبیک یا حسین (ع) مرز‌های جغرافیایی را بشکند و مرز دل‌ها را گره بزند به جغرافیای بین‌الحرمین؛ جغرافیایی که در آن تنها گذرنامه شکستن دل است و اشک گونه.

اینجا مرزبانان حسین (ع) و ابوالفضل (ع) هستند. مگر می‌شود چنین مرزبانانی را نادیده گرفت و به عشقشان دل به دریا نزد. عمود به عمود، قدم به قدم به عشقشان راه را سینه میزنی تا فقط یکبار لیاقت گفتن لبیک یا حسین (ع) را در جوارشان بیابی.

سختی راه شیرین است و شیرینی راه سخت. شیرین است تحمل حرارت نفس گیر، شیرین است تحمل درد پا‌های از گرما تفتیده، شیرین است لب‌های ترک خورده از تشنگی، شیرین است چای شیرین عراقی، شیرین است عرق‌هایی که دانه به دانه بر تنت می‌نشیند، شیرین است تنهایی و اشک و حسینی که حس می‌کنی کنارت است، اما سخت است و سخت است و سخت وقتی جرعه آبی می‌نوشی به یاد لب‌های تشنه ابوالفضل (ع) در کنار علقمه، سخت است وقتی می‌بینی موکب داران خواهشت می‌کنند برای دقایقی استراحت، اما وای از تن خسته و روح زخمی اهل بیت حسین (ع) که در این مسیر تنها میزبانشان دست‌های سنگین بود و سرنیزه.

سخت است وقتی می‌بینی با تمام سختی‌ها در کمال امنیت گام بر می‌داری، اما وای از رقیه (س) و خرابه ...

اینجا مغناطیس حسین (ع) است که حکم می‌کند. وزیر، وکیل، امیر و سرباز همه دل به یک قبله دارند. همه یکپارچه برای اثبات نوکری آمده‌اند.

باور نداری، بزرگ مرد نجف، امیر مومنان علی (ع) به استقبال آمده تا بدانی به چه راهی گام گذاشته‌ای. عظمت اربعین را باید از میزبانی امام اول شیعیان فهمید که می‌گوید به بزم عزای فرزندم خوش آمدید.

امیر مومنان (ع) خود میزبان این شور حسینی است تا زائران تا با تکیه بر علی (ع) دل به راه بسپارند.

موج عشق بی‌داد می‌کند. اینجا غربت معنی ندارد. اینجا همه اهالی دیار حسین (ع) هستند. اینجا همه را آشنا می‌بینی، اینجا هرچه هست عشق است و عشق است و عشق.

حسین (ع) را اینجا حس می‌کنی با ذره ذره وجودت. می‌گفتند اگر یکبار پا به این راه بگذاری دیگر نمی‌توانی چشم بر روی آن ببندی. آری این جریان دیگر ما را با خود برد. حسینی بودن، حسینی ماندن و حسینی مردن چه قدر زیباست. حسینی بودن سخت است، اما شیرین. کاش حسینی بمانیم و حسینی بمیریم.

سختی شیرینت آرزوست؛ در آخرین خط این نگارش از صاحب این دریای عشق تنها یک چیز باید خواست «آقا جان، تمام جا مانده‌ها را بطلب».

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها