چهل‌سالگی سرو/ «مجتبی تاجیک» در گفت‌وگو با دفاع‌پرس مطرح کرد؛

رزمنده‌ای که با سلام بر سیدالشهدا (ع) عروج کرد

یک جانباز دفاع مقدس گفت: حالش همرزم مجروحم خوب نبود. گوشم را به لبانش نزدیک کردم. به سختی و بریده بریده گفت «دو خواهش دارم. یکی این‌که نائب امام زمان (عج) را تنها نگذارید! و دوم آن‌که سرم را روی زمین قرار بده! مولایم همین‌جا ایستاده، گمان کنم می‌خواهد سر من را در آغوش بگیرد.»
کد خبر: ۳۸۲۸۸۲
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۱:۰۰ - 01April 2020

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: در باب توسل به ائمه اطهار (ع) و در بیان اتصال عاشقان و دلباختگان اهل بیت (ع) به آن بزرگواران، مرحوم کربلایی «احمد میرزا حسینعلی تهرانی» ملقب به «​کل احمد آقا» مکاشفه‌ای را نقل می‌کنند که نوید بشارت و امیدی است برای تمام آنانی که عمری را در حسرت یکی شدن با محبوب‌شان سپری کرده‌اند. ایشان می‌فرمودند «جلوه‌ای از قیامت عالم کبری را در عالم معنا نشانم دادند. در آن حال مشاهده کردم که هر موجودی در خلقت در جوار محبوب خودش قرار گرفته و هر شیء با معشوقش محشور شده است. شیعیان و مومنین نیز همه گرد وجود اهل بیت (ع) می‌چرخند. هریک از حضرات معصومین بر سکویی جلوس کرده و دوستان و محبین آن‌ها در اوج فنا دور ایشان حلقه زده‌اند اما تمامی حلقه‌های اهل بیت (ع) به یک‌دیگر اتصال داشت و در آخر همه آن بزرگواران با مجموعه دوستان‌شان، گرد وجود مقدس مولی امیرالمومنین (ع) حلقه زده بودند و حضرت علی (ع) سر سلسله‌ی تمامی اهل بهشت بودند.»

این مکاشفه نص صریح کلام معصوم (ع) است که: «هر که ما را دوست داشته باشد، با ما خواهد بود...»

گویند هر آن‌که هر چه را دارد دوست
از بعد وفات هم، همان همدم اوست

یا رب تو گواهی، که نباشد ما را
غیر از علی (ع) و محمد (ص) و آلش دوست

هر موجودی در خلقت در جوار محبوب خودش قرار می‌گیرد

جبهه دانشگاهی بود که دانشجوهایش درس معرفت پاس می‌کردند و برای کسب رتبه برتر، از یک‌دیگر پیشی می‌گرفتند. آن‌ها دانشجویان مکتبی بودند که از چمرانش آموختند، «کسانی‌که فکر می‌کنند باید گوشه‌ای بخوابند تا امام زمان (عج) ظهور بفرمایند و جهان را از عدل و قسط پر کنند، سخت در اشتباهند. اگر جوانان ما در اعتقادشان به خود بقبولانند که امام زمان (عج) در میان آن‌ها زندگی می‌کند و شاهد اعمال‌شان است، رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آن‌ها تغییر کیفی می‌کند.» و از خرازی فرا گرفتند که صحبت‌شان را با دعا برای عاقبت به خیری آغاز کنند. چراکه حاج حسین همیشه ابتدای سخنرانی‌هایش دعا می‌کرد «اللهم انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا...» اگر دقت کنیم، می‌بینیم از خدا می‌خواستند که آن‌ها را از یاران، انصار و حمایت‌کنندگان حضرت حجت (عج) قرار بدهد و آخر کارشان شهادت باشد.

حاج حسین خرازی خودش در پادگان هفتم تیر سنندج گفته بود که «این دعایی که اول صحبتم خواندم، قسمتی از دعای عهد بود. ما با خواندن هر روز آن، عهد عبد بودن و بیعت خودمان را با مولا و سرورمان فرماندهی عزیز و گران‌قدرمان، حضرت مهدی (عج) تجدید می‌کنیم» و جز عاقبت به خیری چه سرانجامی می‌توان برای فارغ التحصیلان این مکتب متصور شد؟!

هر موجودی در خلقت در جوار محبوب خودش قرار می‌گیرد

جنگ تمام شد و مرد به شهر بازگشت. با تنی خسته و زخم‌هایی بر آن، که آرام آرام خود را نشان می‌داد... کوتاه از خاطراتش می‌گفت. خاطراتی که هر کدام برگی است از دفتر تاریخ این سرزمین. سرزمینی که مهد مهرورزی‌ها و انسانیت‌هاست. سرزمینی که جوانان غیورش جان و مال خود را برای حفظ ارزش‌های اسلام عزیز در طبق اخلاص گذاشتند و امروز یادگار آن روزگار، خاطرات رزمندگان و شهدای زنده هشت سال ایثار و عشق است‌... «مجتبی تاجیک» از جمله این مردان است.

اولین مرتبه حضور او در جبهه به عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴ بازمی‌گردد. پیش از آن نیز چندین مرتبه شناسنامه‌اش را دست‌کاری کرد، اما نتوانست به مقصود خود دست یابد. او هیچ‌گاه اشک‌ها و التماس‌های خود و هم‌سن‌ و سال‌هایش برای اعزام به جبهه را فراموش نمی‌کند. به خصوص آن روزی که با امید، به همراه کپی شناسنامه‌های دست‌کاری شده به پایگاه مالک اشتر رفتند و مسوول آن‌جا از فریب‌شان مطلع شد و با چشمانی بارانی به منزل بازگشتند اما این نوجوان ۱۶ ساله آرام نگرفت. آن‌قدر تلاش کرد تا یک‌سال بعد بالاخره موفق شد. البته نباید از نقش بسزای مادر او چشم‌پوشی کرد.

هر موجودی در خلقت در جوار محبوب خودش قرار می‌گیرد

وی در بیان خاطره‌ای می‌گوید «بخاطر دارم یک بار پس از چندین‌ ماه حضور در منطقه به مرخصی آمدم و به زودی نیز باید برمی‌گشتم. مادرم دیگر تاب دوری نداشت و اجازه نمی‌داد که بازگردم. او می‌گفت، «باید مدت زمان بیشتری پیش آن‌ها بمانم.» نمی‌توانستم درخواست مادر را رد کنم. از طرفی عملیات نزدیک بود و... گفتم، «باشه مادر، نمی‌روم. اما باید روز قیامت شما جواب حضرت ثارالله (ع) و شهدا را بدهید.» دقایقی بعد پس از نماز، مادر شروع به گریه کرد. گفتم، «مادرِ من، من که گفتم نمی‌روم. چرا بی‌تابی می‌کنی؟!» مدت زیادی گذشت تا آرام شد و گفت، «پس از نماز از خود پرسیدم، مجتبی برایت عزیزتر است یا اسلام؟! معلوم است که اسلام؛ بنابراین بخاطر اسلام باید از فرزند عزیزم بگذرم... برو مادرجان. برو جبهه چراکه آن‌جا به شما بیشتر احتیاج دارند؟!» پس از آن هرگاه به مرخصی می‌آمدم، مادر می‌گفت، «نکند عملیاتی بشود و شما جا بمانی! برو مادر. هرچه سریع‌تر برو پیش همرزمانت!» این والدین با چنین روحیاتی شهیدپرور شدند.»

این رزمنده شجاع اسلام که اکنون در شمار جانبازان ۴۰ درصد میهن عزیزمان محسوب می‌شود در مناطق عملیاتی سردشت و تنگه ابوقریب و هم‌چنین در عملیات بیت‌المقدس دو مجروح و به افتخار جانبازی نایل آمد. نزد وی رفتیم تا خاطراتش را بشنویم. در ادامه گفت‌و‌گوی خبرنگار دفاع‌پرس با «مجتبی تاجیک» جانباز دفاع مقدس را می‌خوانید.

هر موجودی در خلقت در جوار محبوب خودش قرار می‌گیرد

ارتباط با امام زمان (عج)

آن روز‌ها کسی به ارتباط با اهل بیت (ع) اعتراف نمی‌کرد؛ هرچند که تمام رزمندگان، حضور آن بزرگواران در جبهه را احساس می‌کردند. همچون زمانی‌که در مضجع شریف ائمه اطهار (ع) حاضر می‌شویم و می‌بینیم همه حضار با صاحب آن حرم راز دل فاش و حضور وی را احساس می‌کنند، فضای جبهه نیز چنین بود. حال تصور کنید در چنین فضای معنوی درب‌های اصلی حرم را بگشایند و تنها عده‌ای محدود را برای زیارت نهایی فرا بخوانند. حال آن‌هایی که از این قافله جا می‌مانند، چگونه خواهد بود؟!

هر موجودی در خلقت در جوار محبوب خودش قرار می‌گیرد

السلام علیک یا اباعبدالله (ع)

یکی از دوستان تعریف می‌کرد، یکی از بچه‌ها خیلی نوربالا می‌زد. ارتباطات عجیبی داشت. همیشه مواظب او بودم که به شهادت نرسد. تا این‌که طی یکی از عملیات‌ها، دیدم تیر خورده و روی زمین افتاده. به سمت وی دویدم. او را در آغوش گرفتم. به سختی می‌توانست صحبت کند. گوشم را به لبانش نزدیک کردم. بریده بریده گفت «دو خواهش دارم. یکی اینکه نائب امام زمان (عج) را تنها نگذاری! و دوم آنکه خواهش می‌کنم سرم را روی زمین قرار بدهی! مولایم همین‌جا ایستاده، گمان کنم می‌خواهد سر من را در آغوش بگیرد» با استیصال او را از خود جدا کردم. دیدم به زحمت دستش را بالا می‌آورد تا روی سینه بگذارد. سپس با لبخند گفت «السلام علیک یا اباعبدالله (ع)» و آرام گرفت... راوی این خاطره خود آن را تجربه کرده و به من می‌گفت.

هر موجودی در خلقت در جوار محبوب خودش قرار می‌گیرد

جامانده

دغدغه و خواسته مشترک خیلی از ما جامانده‌ها اکنون این است که، تمام دارایی‌هایمان تا این لحظه و تمام مایملکمان ادامه زندگی‌مان و حتی باقیمانده عمر خود را بدهیم و در مقابل به فضای جبهه، به آغوش رفقای شهیدمان، به آرامش آن روزهای‌مان بازگردیم. گاهی در محافل صمیمانه رزمندگان گوشه‌ای از این تمنا اجابت می‌شود.

هر موجودی در خلقت در جوار محبوب خودش قرار می‌گیرد

انتهای پیام/ 711

نظر شما
پربیننده ها