گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ سینما تنها هنری است که مورد پسند عموم مردم در همه طبقهها و گروههای اجتماعی است. مردمی که مخاطبان سینما هستند وقتی به تماشای فیلمی مینشینند دوست دارند وجود خود را در شخصیتهای آن ببینند. آنچه که در حوزه سینما از آن به همذاتپنداری یاد میشود مهمترین رکن ساختار یک فیلم است. اگر چنین امری در یک فیلم محقق نشود، عملاً فیلم با شکست مواجه میشود.
در اغلب آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر این نقص به وضوح دیده میشد. نه تنها مخاطبان بین خود و شخصیتهای فیلم همانندی احساس نمیکردند بلکه هیچ نشانه آشنایی جز نام ایرانی و زبان فارسی نمییافتند. ممکن است در خلق کاراکترهای مرد ایرانی آثار سینمایی موفقیتی نسبی ایجاد شده باشد اما این اتفاق در مورد خلق شخصیت زن ایرانی صورت نگرفته است. وقتی مخاطب ایرانی در ساحت فیلم ایرانی جایی ندارد نباید انتظار داشت که شاهد رشد اقتصادی سینما باشیم.
زن ایرانی باید الگوی خود را در آثار سینمایی ایرانی بگیرد و اگر این اتفاق نیفتد مسلماً کاراکترهای غربی تبدیل به الگوی زنان ما خواهد شد. در آثار این دوره فیلم زنان حتی نقشی حاشیهای نیز نداشتند. متأسفانه مخاطب زنانی آسیبپذیر، شکننده و مظلومی را روی پرده سینما شاهد بودند که حتی قدرت تصمیمگیری نداشتند. نهایت کنش زنان آثار سینمایی در مواجه با مشکلات کشیدن سیگار بود.
کسانی که دم از پایمال شدن حقوق انسانی زنان در نظام اسلامی ایران میزنند و در فضای مجازی حاکمیت را متهم به سرکوب کردن زنان میکنند چگونه در آثار سینمایی خود هیچ احترامی برای زن ایرانی قائل نیستند. در «قصیده گاو سپید»، «سه کام حبس»، «دشمنان»، «دوزیست»، «پوست»، «آن شب» و .... با زنانی به بنبست رسیده و بیاعتقاد به مسائل اخلاقی و روانپریش مواجه هستیم که ناامیدی مهمترین خصیصه آنها است.
زنانی آنقدر ضعیف که پس زندگی خود برنمیآیند چه رسد به آنکه در تربیت نسل بعدی نقش مؤثری ایفا کنند. بدون شک این همه کج فهمی در شناخت شخصیت زنان تأثیر منفی خود را بر مخاطبان فیلمها خواهد گذاشت. این آثار در مردان حس بدبینی نسبت به زنان ایجاد خواهد کرد و در زنان حس یاس و ناتوانی در تغییر شرایط موجود به وجود میآورد. تازه اگر بپذیریم شرایط امروز جامعه تا این حد برای زنان بغرنج است.
در آثار سینمایی این دوره از جشنواره فیلم فجر خبری از هزاران قهرمانان زنی که در حوزههای فرهنگی، ورزشی، علمی و ... نیست. بیشمار از مادرانی که با همه مشکلات معیشتی در غیاب سرپرست خانوار، رنج تأمین معاش را به جان میخرند و کار در شرایط سخت و ساعات طولانی حتی لحظهای از کرامت زنانه خود غافل نمیشوند. چرا چنین زنانی سهمی در آثار سینمایی ندارند و از قضا سهمی نخواهند داشت.
فیلمسازانی که با عینک تیره و آلوده به همه چیز نگاه میکنند، حتماً چنین زنان قهرمانی را جور دیگری میبینند. اگر این کارگردانان لحظهای عینک از چشم بردارند حتماً زنان قدرتمند بسیاری را میبینند که نه سواد بالایی دارند متخصص و نخبه هستند اما در تربیت فرزندانی الگو نقش مؤثری داشتهاند. در آخر باید گفت مشکل از زنان ایرانی نیست. اشکال در هنرمندان مدعی بیمار و نوع نگاه مریضی است که دارند. نگاهی که حتی گل سرخ را علف هرز میبینند.
انتهای پیام/ 161