از شبکه دوم سیما:

خورشیدی فر شهدا را "از آسمان" روایت می کند/ نوشتن در زمینه شهدا و شهادت باید به اذن خودشان باشد

"حمید بناء" نویسنده برنامه "از آسمان"، گفت: باید به فرهنگ نگاه کلی‌ داشت و واقعیت‌ها را در نظر گرفت. هرچند دست یابی به واقعیت‌ها برای ما سخت است و ما به آن اطلاعات دسترسی نداریم. متاسفانه در زمینه دفاع مقدس، هر ارگانی خط خود را پیش می برد. همیشه در این زمینه موازی کاری انجام شده است و این خود یک معضل بزرگی است.
کد خبر: ۳۸۸۲
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۴ - 28September 2013

خورشیدی فر شهدا را

امیرخورشیدیفر جانباز و مستند ساز 8 سال جنگ تحمیلی، تهیه کننده و کارگردان مستند تلویزیونی "از آسمان" در گفت و گوی اختصاصی با خبرگزاری دفاع مقدس از مشکلات  مستندسازی جنگ تحمیلی می گوید. خورشیدی فر از معدود افرادی است که هنوز با جستجو در زندگی و خاطرات شهدا بدنبال استخراج گوهر ناب و گنج عظیم فرهنگی این بلندهمتان فراموش شده است.
 
خورشیدی فر در مورد شیوه مستند سازی در جنگ تحمیلی می گوید: در زمان جنگ تنها دو دوربین در لشکر موجود بود. این دوربینها قبل از عملیات در اختیار ما قرار میگرفت که بچهها را به خط می کردیم و از آنها می خواستیم خودشان را معرفی کنند. نوار معرفی رزمنده ها را نگهداری میکردیم و بعد از هر عملیات با شناسایی شهدا و حضور در منزل ایشان تصاویر مربوطه را برای خانوادههایشان پخش میکردیم. همه این نوارها امروز موجود است و به صورت آرشیو نگهداری می شود.

خورشیدی فر با اشاره به آرزوی قدیمی حجت الاسلام قرائتی مبنی بر پخش احادیث پیامبر و آیات قرآنی از تلویزیون، می گوید: همیشه از خدا میخواستم در این راه باقی مانده و تصاویر شهدا را از تلویزیون پخش کنم. این آرزوی من در سال 73 همزمان با اولین کنگره شهید زینالدین به وقوع پیوست. در آنجا به فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب پیشنهاد دادم تا گروهی را برای این کار راهاندازی کنم.
این مستندساز جنگ با بیان اینکه اعتقاد تنها عامل همکاری اعضای این مجموعه با هم بود، تصریح کرد: با وجود اینکه نبود امکانات؛ اما توانستیم با همکاری یکدیگرمجموعهای را به نام "راویان فتح" راهاندازی کنیم. مستند "ره یافتگان وصال" اولین مجموعهای بود که  با موضوع تصاویر شهدا روی آنتن تلویزیون رفت و انعکاس خوبی در بین مردم داشت.
 
وقتی قرار نبود مین گوجه ای عمل کند
خورشیدی فر با بیان اینکه مردم علاقهمند به ژانر دفاع مقدس هستند، افزود: پدران و مادران شهدا و جانبازان اسناد زنده دفاع مقدس هستند که باید خاطرات آنها جمع آوری شود.
این مستندساز دفاع مقدس با بیان خاطرهای از دوران فعالیت مستندسازی خود گفت: زمانی که در سیستان و بلوچستان در حال تصویربرداری مستند شهید شوشتری بودم، دو تن از همکاران به نام های "عباس گودرزی" و "محمد فراهانی" بر اثر انفجار بمب به شهادت رسیدند. اگر من هم بیست ثانیه زودتر می رسیدم شهید می شدم. همچنین یک بار که به میدان مین در منطقه عملیاتی "شرهانی" رفته بودم، یک تخریبچی جلوتر از ما در حال حرکت بود و می گفت فقط پا جا پای من بگذارید؛ اما پای من به روی مین گوجه ای رفت که خیلی با احتیاط آن را برداشتم و خوشبختانه مین عمل نکرد.
خورشیدی فر با اشاره به خاطره ای از حضور در گلزار شهدا تصریح کرد: روز پنج شنبه آخر سال مادر شهیدی را دیدم که سماور و دبه آبی را آورد و بر سر مزار فرزندش نشست. جلوتر که رفتم او را شناختم، مادر شهید معماریان بود. به پیرزن گفتم: مادر چه خبر؟ گفت: 22 سال است کارم همین است دو شنبه ها و پنج شنبه ها بر سر مزار می آیم. البته مدتی است که فقط پنج شنبه ها می آیم و چای میدهم، شما هم بفرمایید. همه اینها را ضبط کردم. دو سه ماه بعد که خبر فوت مادر شهید معماریان را شنیدم، تصمیم گرفتم فیلم ضبط شده از این مادرشهید را سریعتر مونتاژکنم. بعد از پایان مونتاژبه ارزش ثبت زندگی و خاطرات خانواده های شهدا پی برده و تصمیم گرفتم این راه را قوی تر از گذشته ادامه دهم.
 
شهیدی که سالم بدست مادر رسید
این مستندساز دفاع مقدس افزود: شهید شفیعی نیز ماجرای جالبی دارد. این شهید در عراق دفن بود و مادر شهید از امام رضا(ع)  میخواهد که پیکر فرزندش برگردد. هنگامی که در عراق نبش قبر انجام شد با پیکرسالم شهید مواجه شدند. نیروهای عراقی که از این ماجرا چندان راضی نبودند با قرار دادن  پیکر شهید در معرض نور آفتاب و ریختن آهک بر روی بدن وی تلاش کردند تا به آن آسیب برسانند ولی با تمام این تلاش ها کوچکترین صدمه ای به پیکر این شهید بزرگوار وارد نشد.
 
چگونه برنامه "از آسمان" نامگذاری شد
خورشیدی فر با اشاره به چگونگی نام گذاری برنامه "از آسمان" گفت: گروه تفحص در میمک مشغول عملیات بودند و ما هم در حال فیلم برداری بودیم. پس از کشف پیکر یک شهید بر آن نماز خوانده و آن را در آمبولانس گذاشتیم. در آنجا این نکته به ذهن متبادر شد که این شهید از آسمان آمده و به همین دلیل نام این برنامه را از آسمان گذاشتیم که هر قسمت این مستند روایت را از خانواده های شهدا بیان می کند.
 
خوشبخت ترین زوج های دنیا
این مستندساز دفاع مقدس با بیان خاطره ای از یکی از جانبازان جنگ تحمیلی] تصریح کرد: جانباز قطع نخاع و نابینایی در نجف آباد بود که خانمی از ایشان خواستگاری کرد و به او گفت با این شرایط با تو ازدواج می کنم که من را در آن دنیا شفاعت کنی به من اجازه درس خواندن بدهی. عقد جاری شد و همسر این بزرگوار به دانشگاه رفت. در همین حین بیماری جانباز شدت یافت و آنها مجبور شدند به تهران بیایند. خانم این جانباز نیز از دانشگاه اصفهان به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شد و همزمان از همسرش هم پرستاری می کرد. بعد از چند سال خداوند به آنها فرزندی عطا کرد.
وی ادامه داد: در آسایشگاه امام خمینی مشهد با جانبازی آشنا شدم که همسرش به خاطر جابه جا کردن زیاد این جانباز بزرگوارکمر درد گرفته و کلیههایش از کار افتاده بود. آن جانباز و همسر وی با وجود تمام سختی هایی که در زندگی متحمل شدند، خود راخوشبخت ترین زوج دنیا می دانستند.
 
ماجرای کربلای هشت و یادگاری از جبهه
این جانباز جنگ تحمیلی با تشریح چگونگی مجروحیت خود در عملیات کربلای 8، اذعان داشت: من بی سیم چی گردان بودم. فرمانده ما سردار غلامرضا جعفری فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب بود. وقتی عراق پاتک زد قرار بود از جناح راست لشکری به ما ملحق شود. همان موقع تعدادی نیرو با پیشانی بند و از سمت چپ به ما ملحق شدند. این موضوع را فورا به فرمانده اطلاع دادم. فرمانده لشکر فورا چواب داد: "این ها نیروی خودی نیستند."
 
خورشیدی فر ادامه داد: فاصله ما و عراقی ها  بسیار کم بود. بی سیم را انداختم و "آر پی جی" را برداشتم. بعد از چند شلیک ناگهان یک خمپاره شصت کنارم به زمین اصابت کرد و از سر تا پا ترکش خوردم. پس از مدتی، بلند شدم که به سمت نیروهای خودی بروم اما به اشتباه به سمت نیروهای عراقی حرکت کردم و دیگر متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاد.
 
وقتی در کلینیک تهران بستری شدم، یکی از دوستان گفت: زمانی که بیهوش بودی تو را با یک سیم تلفن روی برانکارد بستیم و از روی خط الراس خاکریزبه عقب نیروهای خودی آوردیم.
 
مادر شهیدی که بی تاب دیدار رهبری بود
این مستند ساز اظهار کرد: برای ملموس تر شدن سفرهای مقام معظم رهبری، گاهی با گروهی از دوستان حاشیه دیدارها را تصویربرداری میکنیم. در سفری که رهبری به قم داشتند من به دنبال سوژه ای تازه بودم. در پی خانواده شهید و جانبازی می گشتم که نمی توانستند در این دیدار حضور یابند. پس از پرس و جو مطلع شدم مادر شهیدان "کارکوبزاده" به خاطر بیماری همسرش نمیتواند حضور یابد. مادر این شهید بزرگوار قطعه شعری را برای رهبری سروده بود تا شاید بتواند آن شعررا بدست آقا برساند.
 
خورشیدی فر در ادامه با اشاره به اشتیاق مادر شهید برای حضور رهبری در منزلش افزود: به سراغ مادر شهید رفتم و مستندی از او تهیه کردم. برنامه را به سرعت تدوین کردیم و به ستاد رهبری بردم. شب برنامه در صدا و سیما پخش شد. فردا آقای رحیمیان از طرف رهبری به منزل شهیدان رفتند اما مادر شهیدان گفت: از تشریف فرمایی شما بسیار ممنونم اما خواهان دیدارآقا هستم. بعد از سفرده روزه، آقا به تهران برنگشتند و به دیدار این خانواده شهید رفتند. 40 روز بعد پدر شهیدان فوت کرد.
در ادامه این گفت و گو "حمید بناء" نویسنده برنامه "از آسمان"، گفت: باید به فرهنگ نگاه کلی داشت و واقعیتها را در نظر گرفت. هرچند دست یابی به واقعیتها برای ما سخت است و ما به آن اطلاعات دسترسی نداریم.
وی ادامه  داد: متاسفانه در زمینه دفاع مقدس، هر ارگانی خط خود را پیش می برد. همیشه در این زمینه موازی کاری انجام شده است و این خود یک معضل بزرگی است.
بناء با بیان اینکه اتفاقاتی که در بحث شهدا  جنگ در کشور ما می افتاد اتفاقات قشنگ و جالبی نیست، ادامه داد: متاسفانه خیلی از اطلاعات در زمینه شهدا و جنگ متفاوت و غلط است.
بناء تصریح کرد: برنامه راهیان نورامسال به علت کمبود بودجه از شبکه دوم سیما پخش نشد. هیچ گونه حمایتی ازما و تیم مستند سازاین برنامه نمی شود و برای کوچکترین چیزی که در سفر ساخت مستند نیاز است باید از خودمان هزینه کنیم.
نویسنده برنامه از آسمان درپایان گفت: نوشتن در زمینه شهدا و شهادت باید به اذن خودشان باشد، غیر از این هیچ قلمی نخواهد نوشت.
 
گفت و گو از: مهدیس میرزایی اعتمادی
نظر شما
پربیننده ها