چهل‌سالگی سرو/ شهید «حسین جزایری»؛

اسلام را سرلوحه زندگی‌تان قرار بدهید

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «حسین جزایری» آمده است: پیامی که برای برادرها و خواهرها و پدرها و مادرهای حزب اللهی دارم اینکه این را به یقین بدانند راه تمام کسانی که در جبهه‌های حق علیه باطل می‌جنگند چیزی جز الله نمی‌باشد و انتظاری را هم که آنها دارند این است که سرلوحه زندگیتان اسلام را قرار بدهید چرا که قرآن دین الهی می‌باشد.
کد خبر: ۴۱۵۸۷۵
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۸ - 14September 2020

اسلام را سرلوحه زنذگی‌تان قرار بدهیدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و سالروز شهادت شهید «حسین جزایری» از شهدای شهرستان بابل زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید:

به گفته مادر، «وقتی او را باردار بودم،‌ مراقب لقمه‌ای كه می‌خوردم، بودم تا حلال باشد. قرآن تلاوت می‌كردم و دعا می‌خواندم. به راستی كه مراقبت‌هایم خوب جواب داد؛ چرا كه وقتی به سنّ دوازده سالگی رسید، تمام نمازهایش را بدون اینكه كسی مطلع شود، در مسجد می‌خواند. می‌گفت:‌ می‌روم بیرون كار دارم، زود برمی‌گردم. اما به مسجد می‌رفت و نمازش را می‌خواند و برمی‌گشت.»

در نهم تیر1343 در محله «چهارشنبه‌پیش» بابل، و در ماه محرم متولد شده بود. نامش را «حسین» گذاشتند تا حسین‌وار در راه اسلام قدم بردارد.

پدرش «علی‌اصغر»، شاگرد خیاط بود؛ و مادرش «منصوره»، یك معلم دلسوز و فداكار كه در اندیشه تربیت و بزرگ كردن بچه­ها و به عرصه رساندن آنها بود. زن و شوهریكه علی‌رغم درآمد اندك و توكل برخدا، دل در گرو اهل بیت (ع) داشتند.

حسین در كوچه پس‌كوچه‌های چهارشنبه‌پیش و دامن پرمهر خانواده قد کشید. او دوران ابتدائی را در دبستان محله‌شان به پایان رساند. سپس با طی مقطع راهنمایی، تحصیلاتش را تا پایه سوّم دبیرستان ادامه داد.

او که پرورش‌یافته یک تربیت دینی بود، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن، این منبع نور و رحمت نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا. علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، هماره سعی در کسب کمال معنوی و فضیلت انسانی داشت.

«منصوره» از خلق‌وخوی فرزندش می‌گوید: «احترام زیادی برای من و پدرش قائل بود. هرگز اجازه نمی‌داد لباس‌هایش را بشویم. پسرم بسیار دلسوز و مهربان بود و تا جایی كه می‌توانست، به دیگران كمك می‌كرد. همیشه لبخند بر لب داشت و خوش‌خلق بود.»

اذعان دوستانش نیز در این مورد شنیدنی است:

«خیلی مؤمن و با ایمان بود. در برابر مشكلات صبوری می‌کرد و كارش را برای رضای خدا انجام می‌داد. در قبال كاری كه برای دیگران انجام می‌داد، هیچ چشم‌داشتی نداشت.»

حضور در راهپیمائی‌های ضد طاغوت و ترغیب جوانان به شرکت در محافل انقلابی، از جمله اقدامات این نوجوان آگاه در آن ایام به شمار می‌رود.

با تشکیل بسیج، حسین به عضویت این نهاد در آمد و عمده فعالیت‌هایش را در راستای حراست از دستاوردهای قیام سال 1357 از سر گرفت.

او در 18/3/61 جامه پاسداری را به تن کرد و با تعهدی بیش از پیش به ادای تکلیف پرداخت. حسین چند بار به جبهه اعزام شد. او در 31/4/61 در منطقه شلمچه از ناحیه گردن مجروح شد.

و سرانجام، حسین در شهریور همین سال (61) در منطقه كوشك با اصابت تركش به بدن و سرش، به درجه والای شهادت نائل آمد. پیكر پاكش بعد از تشییع در بابل، در گلزار شهدای «معتمدی» زادگاهش آرام گرفت تا مزارش زیارتگاه دلسوختگان و عاشقانش باشد.

وصیت‌نامه شهید:

حمد و سپاس خدائی را که جهان را دانشگاهی برای تربیت دانشجویان قرار داد و حمد و سپاس بر خدای دانا و مقتدر که جهان به این عظیمی را با نظم بسیار دقیق آفرید، خدا را شکر می‌گذارم که این توفیق نصیب من شد که به جبهه حق علیه باطل برویم و با دشمنان خدا واسلام بجنگم.

خدایا! همانطوریکه در قرآن کریمت فرمودی خداوند کسانی را که می‌گویند ما ایمان آوردیم آزمایش خواهد کرد همانطوری که پیغمبران پیشین و قبل از آنرا آزمایش کرد و همه در اضطراب و نگرانی بودند. خدایا! چنین حالتی را من هم دارا می‌باشم، خدایا تو مرا از این اضطراب دربیاور.

خدایا! حمد و سپاس تو را که پروردگار این جهان و آن جهانی، خدایا حمد و سپاس توئی را که این پاکها و منزه‌ها (پیغمبران و امامها) را برای تربیت این انسانها فرستاده‌ای.

بار خدایا! حیوان را تکوین طبیعت به پیش می‌برد ولی انسان را با توجه به آیه انا هدینا السبیل اما شاکراً و کفوراً پس ماها را خدا مختار آفرید، انا عرفنا الاماله علی السموات والارض والجبال مابین ان معینها و اشفق منها فحمله الانسان انه کان طلوما فهولا، که اراده‌ای می‌باشد که خداوند بر انسان داده و انسان اراده خود را در جهت کمال به پیش می‌برد و به سوی (حق) خدا سوق می‌دهد و اینکه این انسان وقتی دارای ادراک می‌باشد آیا در انتخاب راه آیا راه خوب انتخاب می‌کند یا بد و اینکه انسان راه بد را انتخاب می‌کند بچه علت و مقصودی؟

خدایا! حمد و سپاس بیکران نثار تو که پیامبران را جهت سوق دادن این اراده و این نیروی درونی انسان را به سوی کمال به ما ارزاین داشتی تا اینکه انسان طغیانگر نشود.

و اما در رابطه با پیامی که برای برادرها و خواهرها و پدرها و مادرهای حزب اللهی دارم اینکه این را به یقین بدانند راه تمام کسانی که در جبهه‌های حق علیه باطل می‌جنگند چیزی جز الله نمی‌باشد و انتظاری را هم که آنها دارند این است که سرلوحه زندگیتان را اسلام قرار بدهید چرا که قرآن دین الهی می‌باشد و اما صحبتی با مادر مهربان و حزب اللهیم دارم مادری که مرا همیشه در راه الله تشویق می‌کردی؛ مادر عزیزم این را چندین بار به شما گفتم و دگر بار در وصیتم به شما می‌گویم راه من راه الله است از شما می‌خواهم که راهم را ادامه دهید و لحظه‌ای غفلت نکنید که از خط امام عزیزمان دور شوید.

مادر عزیزم اگر خدا نصیب این بنده حقیر شهادت را نموده گریه‌ات مبادا به خاطر این باشد که پسری را از دست دادی بله گریه‌ات برای نگه داشتن نهضت باشد و در آخر از تو مادر عزیز می‌خواهم که مرا به بزرگی خودت ببخشی و از تو عذر می‌خواهم که باعث ناراحتیت شدم. مادر تو کم سختی نکشیدی ان شاءالله اجرت با خدا باشد مادر عزیز تو را دوست داشتم و دارم.

و اما پدر عزیزم! امیدوارم مرا ببخشی چرا که باعث ناراحتی‌های تو زیاد شدم ان شاءالله مرا می‌بخشی و از تو می‌خواهم که راهم را که همان راه الله می‌باشد ان شاءالله ادامه دهی و پیرو خط رهبر باشی چرا که پسرت عاشق الله و پیرو رهبر عزیز بود.

در آخر از شما مادر عزیز و پدر عزیز می‌خواهم که اگر شهید شدم به لطف خدا مرا در آرامگاه معتمدی بابل در قطعه شهدا دفن کنید و مادر مهربانم شب‌های جمعه با یک شمع بر سر قبرم بیا و چند آیه‌ای از قرآن مجید برایم تلاوت کن و برایم فاتحه‌ای بخوان تا روحم شاد شود، دیگر سر شما را درد نمی‌آورم و شما را بخدای بزرگ می‌سپارم.

والسلام.

به امید پیروزی کامل رزمندگان اسلام در تمامی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها