به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، صحیفه سجادیه پس از قرآن و نهج البلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب میآید و مانند قرآن و نهج البلاغه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است.
امام سجاد (ع) بسیاری از معارف دینی را در دعاهای خود در این اثر بیان میکند؛ صحیفه سجادیه فقط شامل راز و نیاز با خدا و بیان حاجت در پیشگاه وی نیست، بلکه مجموعهای مشتمل بر بسیاری از علوم و معارف اسلامی است که در آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پارهای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا بیان شده است.
به بهانه اینکه در ماه محرم و ایام شهادت امام سجاد (ع) قرار داریم با حجتالاسلام محمدحنیف طاهری، عضو هیات علمی جامعه المصطفی (ص) العالمیه از کشور افغانستان درباره موضوع «مبنای الهیاتی علم و معرفت در صحیفه سجادیه» گفتگو کردیم؛
وی با اشاره به اینکه در یک تحلیل کلی در موضوع علم و معرفت، دو رویکرد اصلی وجود دارد گفت: در باب موضوع علم و معرفت یک رویکرد، رویکرد دینی است که رویکرد صحیفه سجادیه هم است، منشأ و مبدا علم و معرفت خدای متعال است. از برخی مضامین دعاهای امام سجاد در صحیفهی سجادیه بدست میآید که صحیفه، مؤید رویکرد دینی به موضوع علم و معرفت است.
امام سجاد در فراز پنجم دعای اول صحیفه میفرماید: «والحمد لله علی ماعرّفنا من نفسه…و فتح لنا من ابواب العلم بربوبیته». سپاس خدایی را که از ناحیه خویش حقایقی را برای ما شناسانده و با ربوبیتاش درهای علم را برای ما گشوده است. براین اساس، از منظر امام سجاد، دانش و معرفت، منشأ و خواستگاه الهی دارد؛ لذا فراگیری آن باید با رهیافت دینی همراه باشد و انسان تلاش کند با استمداد از خدای متعال و تهذیب و تزکیه نفس، علم را فرا بگیرد. اما رویکرد دیگر، رویکرد سکولار و عرفی است که در این رویکرد علم صرفاً جنبهی انسانی و آموزشی دارد و به ابعاد و منشأ قدسی و الهی آن توجه نمیشود.
بنابراین در رهیافت سکولار، به مبنایی دینی علم، پرداخته نمیشود. امروزه پارادایم سنتگرایی (افرادی مثل گنون، شووان و دکتر نصر) که در برابر پارادایم تجددگرایی قرار دارد، از رویکرد دینی علم و معرفت جانبداری میکند. سنتگرایان معاصر بر مبنای الهیاتی و قدسی علم و معرفت که برای کسب آن، افزون بر عقل مفهومی و استدلالی، از عقل قدسی و وحیانی نیز باید یاری جُست، تأکید میورزند. چرا که عقل استدلالی و ابزاری، از درک و فهم بسیاری از حقایق، بهویژه امور مابعدالطبیعی عاجز است. بنابراین، نخستینگام در بحث علم و معرفت، شناخت پارادایمهاست. و این نکته که در تحلیل مسائل علمی و معرفتی نباید از پارادایمها غفلت کرد؛ زیرا پارادایمها، تلقی و تفسیرهای متفاوت از علم و جهان ارائه میکنند. به تعبیر چالمرز، «پارادایم، دارای یک چهارچوب مفهومی خاصی است که با آن، جهان دیده میشود و در آن جهان توصیف میشود».
وی افزود: از مهمترین دلایل این موضوع که علم و معرفت جنبهی الهی دارد و باید به مبنای الهیاتی آن توجه داشت این است که خدای سبحان معرفت تام و تمام به همه هستی دارد، به تعبیر دیگر، خداوند احاطه و اشراف کامل به همه مخلوقاتش دارد.
لذا خدای که صحیفهی سجادیه از آن سخن میگوید، هیچچیز از چشم بینا و بیدار او مخفی نیست و نسبت به تمام اشیاء آگاهی و اشراف مطلق دارد: «لایخفی علیه شیء فی الارض و لا فی السماء…» خدایا، هیچ چیز در زمین و آسمان بر تو پوشیده نیست. چگونه مخفی باشد در حالیکه تو خالق همه آنها هستی؟! اگر خداوند، عالِم مطلق به همه چیز است، انسان باید در کسب دانش و معرفت، از علم مطلقِ او استمداد بطلبد.
طاهری در ادامه به برخی از شاخصهای مهم علم و معرفت در رویکرد دینی اشاره کرد و توضیح داد: باور به اصل بنیادین ابداع و اختراع: تأسیس مدرنیته دینی و بومی، از شاخصهای مهم علم و معرفت در رویکرد دینی است. همچنین از جمله شاخصهای مهم علمآموزی و معرفتجویی در رهیافت دینی، باور به اصلِ بنیادین «تحوّل و نوآوری» است. یعنی ایمان به اصل «اختراع و ابتداع» در حوزهی دانش و معرفت.
انسانِ عالم و پژوهشگر در اثر تلاش و مجاهدتهای علمی، باید نوآوری و اختراع داشته باشد. امروزه امتیاز اصلی جهان غرب نسبت به جهان اسلام، ایمانِ به همین اصل مهم اختراع و نوآوری در حوزهی علم، صنعت و تکنولوژی است. از این منظر، جهان غرب امروز جلوتر از جهان اسلام است. و ایمان به همین اصل تحولآفرین است که منجر به خلق پارادایم مدرنیته گردید، غرب را کانون پیشرفت و ترقی در حوزهی علم و صنعت و تکنولوژی ساخت، و زمینهی سلطه علمی و فرهنگی غرب نسبت به شرق را فراهم کرد.
بدینترتیب، تأکید بر علم مدرن (Science) بر پایه ایمان به اصل ابداع و نوآوری و تمرکز بر ابزارهای حسی و تجربی بود که مدرنیته و روشنگری را تحقق بخشید. این اصل بنیادین، چنانکه خواهیم گفت، در صحیفه سجادیه به وضوح مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین هر جامعه و ملتی با تلاش و باور به اصل ابداع و نوآوری، میتواند مدرنیتهی متناسب با فرهنگ و تمدن خود را به وجود آورد. هرچند کسانی مانند ماکس وبر مدرنیته را منحصراً در عقلانیت غربی و توسعهی اروپا میبیند و بدینسان، «مدرنیته را به معنای اروپاییشدن تعریف میکند»، اما حقیقت این است که اصل ابداع و اختراع که بنیاد و اساس مدرنیته است، ربطی به غربیشدن و اروپاییشدن ندارد و هر جامعه و فرهنگی میتواند بر اساس فرهنگ خود و برمبنای ایمان به اصلِ تحوّل و ابداع، مدرنیته متناسب با فرهنگ خود را بیافریند.
عضو هیات علمی جامعه المصطفی (ص) العالمیه اضافه کرد: بنابراین، براساس مبانی نظری و اصول و پیشفرضهای فکری و فرهنگی، تجددگرایی را در مدلهای متفاوت میتوان مطرح کرد، زیرا این فرهنگ و تمدن است که در کل، محوریت و کانونیت دارد و میتواند کانون معرفت، عقلانیت و اختراع و ابداع بهشمار آید. ازاینرو، هر تمدن و فرهنگی، بهویژه تمدن اسلامی میتواند برمبنای آموزهها و ظرفیتهای دینی و فرهنگی خود دست به نوگرایی بزند و مدرنیتهی متناسب با فرهنگ خود را به وجود آورد.
طه عبدالرحمن فیلسوف و اندیشمند مراکشی از دو نوع مدرنیته «تقلیدی» و «ابداعی» سخن گفته و بدنبال تأسیس مدرنیتهی برآمده از مبانی و ارزشهای اخلاق اسلامی است. عبدالرحمن، معتقد است ظرفیتهای فرهنگ اسلامی قادر است صورت کاملتری از مدرنیته را محقق سازد. وی بین مدرنیته تاریخی (مدرنیته غرب) و روح مدرنیته که همان «ابداع و نوآوری» است، تفاوت قائل میشود و مدرنیته غرب را صورت ناقص از مدرنیته مطلوب میداند.
همانگونه که عبدالرحمن و زکی میلاد نیز گفتهاند، روح مدرنیته در تملک هیچ ملت و فرهنگی نیست، بلکه یک سرمایه انسانی است. پس روح مدرنیته یک چیز است، صورتها و اشکال آن، چیزی دیگر. اگر تنها از مدرنیته تاریخی تبعیت کردیم و به مضمون آن بسنده نمودیم، اسیر مدرنیته تقلیدی و وارداتی شدهایم. اما اگر بر مبنای ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی خود دست به نوآوری زدیم، مدرنیته ابتکاری و بومی را تولید کردهایم.
از منظر امام سجاد (ع) که بر رویکرد دینی علم و معرفت تأکید کرده است، نوآوری و اختراع بشر، مسبوق به ابتداع و اختراع خدای سبحان است و این، بیانگر مبنای الهیاتی علم است. حضرت در فرازی دوم دعای اول صحیفه، خلقت مخلوقات و موجودات را از ابتداعات و اختراعات خدای سبحان میداند: «ابتدع بقدرته الخلق ابتداعا، واخترعهم علی مشیته اختراعاً». خداوند با توانائیش جهان آفرینش را پدید آورد وقتی که هیچ مخلوقی سابقه نداشت و آنها را بر طبق اراده خود به وجود آورد بدون آنکه ماده و صورتی از قبل داشته باشند. تفاوت «ابتداع» که از ماده «بدعت» است و «اختراع» که از ماده «خرع» است چیست؟
به اعتقاد آیت الله مکارم شیرازی در شرح جامع صحیفه سجادیه که تاکنون دو جلد آن منتشر شده است، واژه «ابتداع» به معنای آفرینش بدون هیچگونه مثال و مانند و بدون سابقه است، هم از نظر ماده و هم از نظر هیئت. ولی «اختراع» آن است که ماده، سابقه داشته باشد، اما هیئت آن بیسابقه باشد. به تعبیر دیگر، ابتداع در مورد ایجاد نخستین است که نه مادهای وجود داشته و نه هیأتی؛ و اختراع در مورد ایجادهای پیدرپی بعد از آن است که مواد را خداوند پیوسته تغییر میدهد و از هیأتی به هیأت دیگر در میآورد.
وی با اشاره به اینکه پرهیز از اظهار نظر بدون علم از دیگر شاخصهای مهم علم و معرفت در رویکرد دینی است گفت: از جمله خصلتهای نامطلوب در رویکرد دینی علم و معرفت، اظهار نظرِ بدون علم و آگاهی است. در فراز سوم دعای هشتم صحیفه آمده است: «…أو نقول فی العلم بغیر علم». خدایا، پناه میبرم بهتو از اینکه درباره علم (بهویژه معارف الهی) بدون علم سخن بگویم. برپایه این ویژگی، عالمان ربانی و دانشمندان راستین، حتی الامکان در اظهار نظر و فتوا دادن جانب احتیاط را رعایت میکنند.
تلازم علم با خشیت الهی هم شاخص دیگری است که براساس این شاخص تلازم و پیوند «علم» با «خشیت» و ترس از خداوند است. امام سجاد (ع) در فراز دوم دعای ۵۲ میفرماید: «سبحانک، أخشی خلقِک لک أعلمهم بک» خدایا! خشیت و بیم آنکه به تو آگاهتر است، بیشتر است. این ویژگی خداترسیِ انسانِ عالم و اندیشمند، به زیبایی نخست در قرآن کریم مطرح شده است: «انما یخشی اللهَ من عباده العلما»، یعنی فقط بندگان عالم و دانشمند از خدا خشیت دارند. بنابراین علت اینکه خداشناسترینِ افراد، خداترسترین است ریشه در دانایی و آگاهی آنان دارد.
طاهری در پایان تصریح کرد: نکته دیگر اینکه، علم باید مقرون به عمل (کار) باشد، به این معنا که علم باید نافع، کاربردی و سودمند باشد. یعنی تنها در صورتی که علم همراه با عمل و بکارگیری باشد ارجحیت دارد. امام سجاد (ع) در دعای بیستم میفرماید: «والرزقنی عِلْماً فی استعمال». خدایا! علم با عمل و کاربرد را برایم کرامت فرما. همچنین امام سجاد در فرازی از دعای ۲۷ که برای مرزداران کشور اسلامی است، میفرماید: «و عَلّمهم مالا تعلمون و عرّهم ما یجهلون» مضمون این عبارت اشاره به علوم و فنون نظامی و تاکتیکهای جنگی دارد که مرزداران اسلامی باید از آن برخوردار باشند. بنابراین، در فنون و دانشهای نظامی نیز باید دست بهسوی آسمان بلند کرد.
امام در عبارتی دیگر میفرماید: «وعلّمنی حسن التقدیر» به من بیاموز حسن تقدیر و تنظیم مسائل زندگی را. بدینسان، دانش تدبیر منزل و سیاست مدن و اقتصاد زندگی نیز، نیازمند علم الهی است.امام (ع) در فراز دوم دعای ۱۶ میفرماید: «أنت الذی وسعت کل شیء رحمهً و علماً» خدایا، تویی که علم و رحمتات همهچیز را فراگرفته است. و نیز در دعای ۴۷ میفرماید: «ولایعزب عنه علم شیء وهو بکل شیء محیط» هیچ چیز از علم خداوند پنهان نیست و علم او محیط بر هر چیز است. مضمون این عبارت نیز، اشاره به علم وسیع و گسرده الهی دارد.
منبع: مهر
انتهای پیام/341