به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شهید «محمدحسن علیزاده تبریزیان» ۲۱ آبان ۱۳۴۶ در شهرستان یزد به دنیا آمد و تا دوره کارشناسی در رشته پرستاری تحصیل کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی و امدادگر راهی جبهههای حق علیه باطل شد. سرانجام ۴ خرداد ۱۳۶۷ در شلمچه بر ثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
در ادامه وصیتنامه شهید بزرگوار را از نظر میگذرانیم:
«ولا تحسبن الذین قتلو فىسبیلالله امواتا بل احیا عندربهم یرزقون»
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود و سلام برمهدى منجى عالم بشریت نایب برحقش خمینى بت شکن و سلام بر شهیدان و رزمندگان اسلام.
من بنا برحسب وظیفه شرعیه خودم وصیتنامهاى مىنویسم. من دوست دارم تا آنجا که در توانم است در حفظ جانم براى مبارزه بیشتر با ظلم و ستم بکوشم ولى آنجا که پرنده زیبا و خوشبال شهادت به استقبالم بیاید از دل و جان به پیشوازش مىشتابم.
«وان تکن الا بدان للموت انشیات فقتل امر فىالله بالسیف افصل»
اگر این بدنها براى مرگ آفریده شدهاند پس شهادت در راه خدا بوسیله شمشیر مردان خدا را ستودهتر است. امامحسین (ع)
من دوست دارم به اسلام خدمت کنم خدایا اگر من تا آنجا که وجودم مىتوانم به اسلام خدمت کنم نگهدار ولى اگر با خونم بیشتر مىتوانم به این نهال اسلام کمک کنم را به این فوض عظیم نائل گردان خدایا به من توفیقى ده تا خون من در دریاى خون پاک شهیدان ریزد و به خاطر عظمت آنها نزد تو شهادت این بنده گنهکار خود را هم قبول کنى خدایا چه شهادتى دوست دارم بدنم تکه تکه شود آنقدر رنج بکشم تا شهید شوم دوست دارم بدنم تکه تکه شود و جنازهاى از آن باقى نماند تا کارم مخلصانه براى رضاى تو باشد.
من چگونه در روز قیامت ببینم که حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با این عظمت بدنش تکه تکه باشد سرش از بدنش جدا باشد و على اکبر فرزند امام حسین (ع) بدنش تکه تکه باشد ولى من این بنده گنهکار بدنم سالم باشد پس خدایا مرا به فوض عظیم شهادت برسان من خجالت مىکشم در روز قیامت.
و، اما وصیت من به شما اى خانواده:
اى پدر و اى مادرم شما براى من پدر و مادر خوبى بودید و سالهاى سال براى من زحمت کشیدید و مرا بزرگ کردید ولى من نتوانستم جبران زحمتهاى شما را بکنم امیدوارم که مرا ببخشید و از من راضى باشید و مرا حلال کنید وقتى که من مىخواستم به جبهه بیایم از من جلوگیرى نکردید. درحالى که خود مىدانستید که جبهه جاى راحت و امنى نیست ولى براى رضاى خدا از من جلوگیرى نکردید از شما تشکر مىکنم و اجر شما با خدا باشد؛ و اى خواهر و برادرم شما براى من خیلى خوب بودید ولى من برادر خوبى براى شما نبودم.
اى برادرانم امیدوارم درهرکجا که هستید در هرلباس بتوانید به این اسلام خدمت کنید؛ و اى خواهرانم امیدوارم که فرزندان خود را آنطور که اسلام مىخواهد تربیت کنید در راه انقلاب پیرو انقلاب جانباز انقلاب؛ و امیدوارم حجاب خود را حفظ کنیدکه حجاب سیاه شما رنگینتر از خون سرخ من است.
و اما وصیت من به شما اى مردم:
اى جوانهاى نعیمآباد اى کسانى که به خدمت سربازى نمىروید و اى کسانى که مىتوانید به جبهه بروید و جبهه هم به شما احتیاج زیاد دارد ولى بهانه تراشى مىکنید این را بدانید که این جنگ تمام شدنى است و در این نبرد اسلام پیروز مىشود و مثلى معروف است که بالاخره زمستان مىرود و روسیاهى براى زغال مىماند شما هم این را بدانید که این جنگ تمام مىشود اسلام پیروز مىشود منجى عالم بشریت ظهور مىکند.
ولى اى جوانهایى که وقت نماز جماعت یا وقتهاى دیگر کنار کوچهها مىنشینید و غیبتدیگرانمىکنید لحظهاى به خود آیید از شما مىخواهم به مسجدها بروید به گفته امام امت مسجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید از شما مىخواهم به پایگاه بروید سنگر پایگاه را خالى نگذارید که همین پایگاه و وحدت این پایگاهها دژ محکمى درمقابل دشمنان اسلام و منافقان است پیرو ولایت فقیه باشیدو به حرفهاى امام امت و روحانیت مبارز گوش فرا دهید و پشتیبان روحانیت باشید.
از شما روحانیون نعیمآباد یا غیرنعیمآبادى که شما زیاد در این محل رفت و آمد مىکنید از شما مىخواهم اگر هفتهاى یک ساعت هم شده به پایگاه بروید کسى به شما نمىگوید که اسلحه بهدوش گیر و نگهبانى بدهید در صورتى که این بزرگترین افتخار براى انسان است ولى شما فقط یکى دوساعت به آنجا بروید بنشینید و با آنها صحبت کنید؛ و دیگر از شما مردم شهیدپرور مىخواهم که براى رضاى خدا هم که شدهاى اگر وقتى عملى ناسزا حرفى تند از طرف من به شما شده مرا ببخشید و از من راضى شوید تا خداوند از شما راضى شود.
والسلام على عبادالله الصالحین
«ومن الله توفیق»
انتهای پیام/