نگاهی به کتاب «تسخیر ...»؛

روایتی از تسخیر لانه جاسوسی در کتابی از «ابتکار»

«تسخیر ...» روایتی از سوی یک انقلابی آرمان‌گرا و پیشتاز درباره انقلاب دوم در ایران است که می‌کوشد حرکت آن روز جوانان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی را توضیح دهد.
کد خبر: ۴۳۷۲۰۱
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۹ - ۰۲:۲۶ - 15January 2021

روایتی از تسخیر لانه جاسوسی در کتابی از «معصومه ابتکار»به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «تسخیر؛ اولین روایت مکتوب از درون سفارت تسخیر شده آمریکا در تهران» عنوان کتابی است که به قلم معصومه ابتکار به نگارش درآمده است، این کتاب که با عنوان «Takeover in Tehran; The Inside Story of the 1979 U.S. Embassy Capture» در سال ۲۰۰۰ میلادی توسط انتشارات تالونبوکز به زبان انگلیسی در کانادا منتشر شد، این کتاب در سال ۱۳۷۹ به قلم فریبا ابتهاج شیرازی ترجمه شد و توسط روزنامه اطلاعات منتشر شد. این کتاب، اولین و تنها روایت مکتوب از درون حادثه تسخیر لانه جاسوسی است. 

کتاب معصومه ابتکار روایتی است از سوی یک انقلابی آرمان‌گرا و پیشتاز درباره انقلاب دوم در ایران که در دو دهه اخیر برخی رفتارهای قبلی خود و همفکران و همراهان خود را تندروی می‌خواند و می‌کوشد این رفتارها را توجیه و تعدیل کند. او امروز عملکرد خود را از زاویه‌ای دیگر می‌نگرد و شاید این نوع نگاه او باعث شده کتاب او هر دو نگاه انقلابی و تعدیل شده را در بر داشته باشد.

راوی انقلاب دوم، بازمانده‌ای است که کتابش را با روحیه آرمانی دوران انقلاب آغاز می‌کند. معصومه ابتکار که از یک خانواده مذهبی و تحصیلکرده برخاسته است بیان می‌دارد که انگیزه وی از نگارش کتاب «تسخیر در تهران» احساس سرخوردگی و مسئولیت درقبال روایت‌های تحریف شده از رویدادی بود که در روایت غربی‌ها، آن را ناشی از اعمال نفوذ نیروهای سیاسی و قدرت‌های بیگانه از جمله شوروی جلوه می‌دادند و ما را افرادی افراطی، متعصب و دست‌نشانده معرفی می‌کردند.

ابتکار در بیان علت ضدیت ایرانیان با ایالات متحده آمریکا، به ریشه‌یابی این اقدام می‌پردازد و آن را ناشی از روحیه استکباری و فرهنگ آمریکا و سیاست‌های ضد دینی و ضد ایرانی محمدرضا شاه بیان می‌کند. روای این کتاب، راوی مونولوگ‌ها و دیالوگ‌هایی است که در آن، دولت موقت مهندس بازرگان را ناتوان از انجام مسئولیت در قبال کرامت و آزادی انسان‌ها و عاشقانی می‌داند که دل به این انقلاب و آرمان‌های آن داده‌اند.

روحیه انقلابی و هیجانی جوانان که تحت تأثیر احساسات و شور انقلابی دوران اولیه انقلاب قرار داشت مانع از این نشد که واقعیت میدان را نادیده گیرند و بدون محاسبه، اقدام خویش را شروع کنند. لذا طی فعالیت‌های مختلف و طراحی مناطق نفوذ، نقشه تسخیر را طراحی کردند. آنان آگاه از خطرات اقدام خویش، وصیت‌نامه نوشتند و با غسل شهادت منتظر اماره و تأیید امام که مقتدای آن زمانشان بود شدند. پیام امام در 10 آبان 58 که فرموده بودند «بر دانش‌آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده تا آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند» (صحیفه امام، جلد 10) اعضا را متقاعد کرد که «اقدام» کاری است که مورد تأیید امام قرار می‌گیرد. با این حال، آنها از موسوی خوئینی‌ها می‌خواهند که از امام در باب این مسئله مصلحت‌خواهی کند. اما موسوی خوئینی‌ها با تعلل در این کار، این درخواست دانشجویان را عملی نمی‌کند. چنین اهمالی است که از دید منتقدان اشغال سفارت، عدم اطلاع‌رسانی به امام و تسخیر کردن سفارت، آن هم به استناد پیام امام خمینی (ره) و قرار دادن امام در یک عمل انجام شده است؛ انتقادی که  در جای خود قابل تأمل است.

اشغال سفارت سبب شد تا موج رسانه‌ای بزرگی علیه ایران در دنیا پدید آید؛ به‌طوری که رسانه‌های غربی همزمان با گسترش شور و همبستگی ملی، سیل اتهامات خویش را علیه ایران روان کردند و تصویری دروغین از ایران مبنی بر شکنجه، بدرفتاری و گرسنه نگه ‌داشتن گروگان‌ها به دنیا مخابره کردند. به سبب همین اقدام دانشجویان ‌پیرو خط امام، تعدادی از سفرای کشورهای بی‌طرف همچون سوریه، الجزایر، فرانسه و سوئد خواستار ملاقات با گروگان‌ها شدند.

نویسنده اظهار می‌کند که با ارسال پیام امام مبنی بر آزادی زنان و سیاه‌پوستان، کمیته مرکزی دانشجویان خط امام تصمیم گرفت تا طی بیانیه‌ای دلایل خود را از آزادی زنان و سیاه‌پوستان که همانا آگاه‌سازی جهانیان از وجود تبعیض نژادی است، بیان کند. با وجود این، آنچه در رسانه‌های غربی مخابره شد، اشاره به دلایل آزادی این دسته گروگان‌ها نبود و عملاً نتیجه عکس حاصل شد. هرچند که اقدام امام، محبوبیت وی در بین سیاهان آمریکا را سبب شد، اقدام رسانه‌ای آمریکا در جهان، انحراف جهانیان از پیام امام و دانشجویان را در پی داشت. چرا که دولت آمریکا «ورون جوردن» و «بایارد راستین» دو نفر از فعالان جنبش مدنی سیاهان آمریکا در دهه 60 و 70 میلادی را وادار کرد تا تلاش ایران برای تقسیم آمریکاییان به سیاه و سفید را تقبیح کنند.

حمایت عجیب و خارق‌العاده از سوی اکثریت مردم بعد از توقف واردات نفت ایران توسط آمریکا و مسدود کردن دارایی‌های ایران، به اجتماع جمعیت خروشانی از ملت در مقابل سفارت آمریکا منتهی شد.

نویسنده بعد از بیست سال از تسخیر، اقدام دانشجویان در برگزاری کنفرانس‌های خبری در باب اشغال سفارت آمریکا، آزادی گروگان‌های زن و سیاه‌پوست، تأکید بر خصومت با دولت آمریکا و نه ملت آمریکا و بیان علل اشغال سفارت را که منجر به رنجش خاطر آمریکا شده بود، ناشی از نگاه ساده‌اندیشانه دانشجویان نسبت به آمریکاییان قلمداد می‌کند:

راوی این داستان واقعی سیصد صفحه‌ای، در کنار بیان آرمان‌ها و بعضاً خوش‎خیالی‌های برپاکنندگان انقلاب دوم، نگرش‌های فمینیستی رقیقی را نیز بروز می‌دهد که خود منکر أخذ آن از نویسندگان غربی است؛ بلکه آن را متأثر از نگاه امام خمینی (ره)، شهید مطهری و دکتر شریعتی در کتاب «فاطمه فاطمه است» می‌داند. البته نویسنده بعدها در دهه‌های هفتاد و هشتاد به دلیل فضای خاص دولت اصلاحات به سمت انحراف از این نگاه و گرایش به داعیه‌داران حقوق زن از منظر غرب یعنی امثال شیرین عبادی متمایل می‌شود.

منبع: سید علی لطیفی؛ نشریه سرو

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها