یادداشت/ مسعود گودرزی

رفع تحریم‌ها، پیش شرط مذاکره

بازگشت به برجام بدون رفع تحریم‌های فروش نفت و مبادلات بانکی، نه معنا دارد و نه منفعت؛ در دوره ترامپ حداکثر تحریم‌ها که تاکنون سابقه نداشته است، برای تسلیم ایران به مذاکره در هندسه جدیدی از برجام اعمال شد، که نتیجه آن شکست ترامپ و پیروزی ملت ایران بود.
کد خبر: ۴۴۱۷۳۰
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۳:۰۵ - 09February 2021

رفع تحریم‌ها، پیش شرط مذاکرهگروه اخبار داخلی دفاع‌پرس ـ «مسعود گودرزی» عضو کمیسیون امنیت ملی و  سیاست خارجی مجلس دهم شورای اسلامی؛ جنگ جهانی دوم نه تنها موقعیت ایالات متحده آمریکا را در نظام بین‌المللی تغییر داد، بلکه شیوه پاسخگویی دولتمردان این کشور به حوادث و چالش‌های آینده را نیز تغییر داد.

«انزواجویی» ‏ کنار گذاشته شد و «مداخله گرایی بین‌المللی» به عنوان راهبرد اصلی سیاست خارجی آمریکا اتخاذ شد و تاکنون با وجود استقرار دولت‌های مختلف در کاخ سفید، ثابت ولاتغییر بوده است. پس از روی کار آمدن «بایدن»، عده‌ای بر این نظر بودند که به خاطر شکاف‌های اجتماعی- سیاسی داخلی جامعه آمریکا که عمدتاً میراث دوران ترامپ است، بایدن عجله‌ای برای ورود به مسائل بین‌المللی ندارد و اولویت اول دولت وی ترمیم شکاف‌ها و گسل‌های سیاسی موجود در ساختار سیاسی - اجتماعی آمریکا خواهد بود و بر همین اساس کشاندن برجام بر روی میز مذاکره و قرار گرفتن آن در لیست اولویت‌های دولت بایدن زمان بر خواهد بود،  موضوعی که «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا هم به آن اشاره کرد و در اظهارنظری عجیب اعلام کرد که ابتدا ایران باید به تعهدات خود عمل نماید؟! که واکنش وزیر خارجه کشورمان را نیز به دنبال داشت.

با وجود اینکه دولت بایدن مدت کوتاهی است که فعالیت رسمی خود را شروع کرده، اما غلظت مباحث برجام در محورهای گفت‌وگوهای مقامات آمریکایی با سایر کشورهای خارجی نشان از این دارد که «فعال گرائی جهانی» همچنان به عنوان هدف سیاست خارجی آمریکا مطرح است و درگیری‌های داخلی جامعه آمریکا که در فرآیند انتخابات به نحو بی‌سابقه‌ای خودنمایی کرد و پس از اعلام نتایج و پیروزی بایدن، شعله‌های اختلاف و تنش باعث گُر گرفتن آتش خشم طرفداران ترامپ و محاصره کنگره و درگیری معترضان با نیروهای امنیتی و کشته شدن تعدادی از مردم شد، نتوانست سیاست خارجی را در مرزهای داخلی گرفتار نماید.

باید گفت شرایط (نه سیاست) در آمریکا تغییر کرده است و این شرایط بدون درک سیاست، تأثیر چندانی بر مدیریت سیاست خارجی ندارد. انتخاب کارگزاران سیاست خارجی متعادل در خصوص ایران یکی از نشانه‌های تغییر شرایط است. آنتونی بلینکن (وزیر خارجه)، جیک سالیوان (مشاور امنیت ملی)، ویلیام برنز (رئیس سیا) و رابرت مالی (مسئول پرونده ایران در وزارت خارجه) همگی در دولت اوباما از اعضای اصلی تیم مذاکره کننده هسته‌ای بودند.

این افراد در روزهای اخیر مذاکراتی با طرف‌های اروپایی (فرانسه، انگلیس و آلمان) داشته‌اند که در تلاشند ضمن ترمیم آسیب‌های سیاست‌های دوره ترامپ نسبت به اروپا و تدوین چارچوب آینده همکاری‌ها، دیدگاه‌های این کشورها را در خصوص برجام نیز جویا شوند.

مقامات آمریکایی مذاکراتی هم با طرف‌های روسی، چینی و رژیم اشغالگر قدس داشته‌اند. ‏«جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی اعلام کرد که «احیای توافق هسته‌ای با ایران اولویت فوری» دارد. ایشان همچنین اعلام نمود سیاست‌های دولت جو بایدن با سیاست‌های دولت ترامپ در قبال برجام اختلاف واقعی دارد.

سالیوان همچنین گفته است: اگر ما با ایران بر سر چاره جویی از برجام توافق کنیم، این اقدام بستری برای مهار تهدیدات دیگر ایران از جمله برنامه موشکی ایجاد خواهد کرد، که بیانگر نوعی تفکیک تلویحی بین برجام و موضوع موشکی است. البته جمهوری اسلامی ایران هیچوقت برنامه موشکی را به برجام سنجاق نخواهد کرد و در چارچوب مذاکرات برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ این دو موضوع قابل جمع نیستند.

انتصاب «رابرت مالی» نیز موج مخالفت گسترده‌ای را در میان جمهوری خواهان و طرفداران اسرائیل ایجاد کرد. مخالفت حامیان اسرائیل در آمریکا مسبوق به فعالیت مالی در خصوص پرونده هسته‌ای ایران در دوره اوباما و همچنین مخالفت ایشان نسبت به مواضع و شروط پمپئو در خصوص تحریم‌های ایران در دوره ترامپ است. کشورهای اروپایی که پس از خروج آمریکا از برجام ضعف و ناتوانی خود را در حفظ ساختار برجام نشان دادند، خواهان بازگشت آمریکا به برجام هستند، اما فرانسه در موضعی عجیب اعلام نمود که عربستان نیز در مذاکرات آتی باید حضور داشته باشد. البته این موضوع بیشتر ژست سیاسی برای تحصیل منافع اقتصادی پاریس در زمین ریاض است.

آنچه به اختصار در صدر بیان شد، ویترین بخشی از فعالیت‌ها و اقدامات بین‌المللی در خصوص برجام در این مدت اندک است، اما زیر پوست شهر «دیپلماسی برجام» واقعیت به گونه دیگری است. سهم لایه خارجی (ویترین) در موفقیت دیپلماسی برجام، در صورتی که مخزن درون کره سیاست فاقد قدرت لازم باشد، ناچیز و یا بهتر بگوییم بی‌اثر خواهد بود. برخورداری از قدرت، شرط لازم برای موفقیت هر مذاکره است.

قدرت، ابعاد نرم و سخت دارد. جنبه سخت قدرت، توانمندی نظامی و سایر ساخت‌های قدرت در عرصه صنعتی و اقتصادی است. رزمایش اخیر نیروهای مسلح نمایش هوشمندانه‌ای از توانمندی نظامی و ارسال پیام معنادار برای طرف‌های مقابل بود. تولید، انباشت و نمایش کارا و مؤثر قدرت، پیش نیاز اولیه هر مذاکره‌ای است. مذاکره شاید تحریم را متوقف نماید، اما قدرت، آن را بی‌اثر می‌کند. قدرت سخت ایران، مقاومت مردم در برابر تحریم‌ها و مدیریت مقتدرانه ایران در منطقه به عنوان عواملی هستند که کشورهای خارجی را متقاعد به مذاکره با ایران می‌نماید.

موشک‌های بالستیک دوربرد در رزمایش اخیر که اهداف متحرک را در فاصله ۱۸۰۰ کیلومتر به دقت نشانه گرفتند، سلاح‌های پیشرفته جنگ الکترونیکی که سال گذشته یک فروند هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین فوق پیشرفته آمریکایی را سالم به زمین نشاند و کلاس‌های متنوع پهبادی که تعداد بسیار زیادی از آن‌ها همزمان قابلیت پرواز دارند، تنها بخشی از قدرت نظامی ایران است که قدرت‌های دشمن را برای حل چالش‌های موجود و جلوگیری از افزایش قدرت به مذاکره مجبور می‌نماید.

امروز تغییر شرایط در آمریکا مستعد کننده تمایل آمریکایی‌ها به مذاکره نیست، بلکه سیاست قدرت آن‌ها را به سمت مذاکره سوق می‌دهد. سیاست قدرت در دوره ترامپ و بایدن تغییری نکرده است، فقط تیم بایدن شناخت بیشتری از توانمندی‌های ایران دارد و همین مسئله تمایل آن‌ها را به مذاکره بیشتر نموده است. در دوره ترامپ به دلیل بی‌تجربگی سیاسی بین‌المللی شخص رئیس جمهور و عدم بهره‌مندی از مشاورین مجرب، دچار اشتباه محاسباتی در خصوص ایران شدند؛ و فکر می‌کردند تداوم تحریم‌ها و افزایش فشار اقتصادی، ایران را از پای در خواهد آورد. در این دوره اقدامات سیاست خارجی در بخش عمده خاورمیانه با شکست مواجه شد و همین امر چالشی را در هیات حاکمه آمریکا ایجاد کرد که منجر به اخراج و کناره‌گیری تعدادی از مقامات رسمی شد. واقعیت‌های منطقه‌ای که پرده از قدرت واقعی ایران برداشت، آمریکایی‌ها را راغب به مذاکره نمود و نخست وزیر ژاپن نیز در همین راستا به تهران سفر و با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار و ایشان، هرگونه مذاکره با دولت ترامپ را ‏رد کردند.

در کنار قدرت سخت، فعال نمودن دیپلماسی منطقه‌ای و بین‌المللی مقوم قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران است. دولت حتی قبل از روی کار آمدن بایدن می‌بایست به هماهنگی‌های بیشتری با کشور‌های همسو می‌پرداخت.

در شرایطی که تعدادی از شخصیت‌های مبارز بین‌المللی در نوشته‌ها و گفتار‌ها «استراتژی فشار حداکثری» آمریکا را نابجا و دعوت به همکاری برای تداوم برجام نمودند، شایسته بود در چهارچوب قدرت نرم از این ظرفیت‌ها و فرصت‌ها استفاده بیشتری به عمل می‌آمد. در سطح منطقه نیز شاهد هستیم که کشور‌هایی همچون قطر و عربستان از آمادگی برای گفت‌وگو با ایران خبر داده‌اند. توسعه دیپلماسی منطقه‌ای قطعاً به موفقیت دیپلماسی متوازن کمک می‌نماید.

سخن آخر اینکه در قدم اول، بازگشت به برجام بدون رفع تحریم‌های فروش نفت و مبادلات بانکی، نه معنا دارد و نه منفعت. در دوره ترامپ حداکثر تحریم‌ها که تاکنون سابقه نداشته است، برای تسلیم ایران به مذاکره در هندسه جدیدی از برجام اعمال شد، که نتیجه آن شکست ترامپ و پیروزی ملت ایران بود. اگر چه فشار‌های اقتصادی فراوانی هم بر ملت وارد شد، که صرفاً بخشی از این مشکلات منشأ برجامی و تحریمی دارد و حل اکثر آنها، نیازمند اصلاح مدیریت بخش عمومی در کشور است. استراتژی فشار حداکثری با مقاومت مردم به شکست انجامید. راه سخت را رفته‌ایم و آمریکا نیز همه راه‌ها را آزموده و ناکام مانده است، نباید به هر قیمتی مذاکره کنیم، برجام بدون رفع کامل و بی‌قید و شرط تحریم‌ها، کیف پولی تهی از اسکناس است.

انتهای پیام/ 151

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار