برشی از زندگینامه شهید «ابراهیم بهزادی»؛

وقتی فضای معنوی جبهه‌ها باعث استعفای ابراهیم از کار شد!

شهید بهزادی با پذيرفته شدن در مراحل استخدام و گزينش نيروی دريایی ارتش جمهوری اسلامی برای گذراندن آموزش به شهر رشت رفت اما بيشتر از دو ماه طاقت دوری از فضای معنوی و روحانی جبهه را نياورد با وجود سيل مخالفت‌های افسران و درجه داران استعفا داد. 
کد خبر: ۴۶۳۲۵۶
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۶ - 21June 2021

وقتی فضای معنوی جبهه ها باعث استعفای ابراهیم از کار شدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از بوشهر، شهید «ابراهیم بهزادی» در  هشتم آذرماه سال 1344 در شهر برازجان دیده به جهان گشود.

پدرش عبدالله نام «ابراهيم» برایش برگزید تا ابراهيم وار تبر ايمان و يقين را فرود آورد، مادر و خواهرانش نيز كه ابراهيم را خيلی دوست داشتند، از چهره  جذاب و زيبای او به شگفت آمده بودندو به او می گفتند ماشاء الله و اين بود كه به تدريج اسم ماشاءالله نيز بر سر زبان ها افتاد.

«ابراهيم» آخرين فرزند خانواده بود. بنابراين كوچك و بزرگ علاقه و محبت بی نظيری نسبت به او ابراز می داشتند. تحصيلات ابتدايی رادر دبستان دانش با موفقيت به پايان رساند، زماني كه پا به مدرسه راهنمايی گذاشت انقلاب شكوهمند اسلامی به اوج پيروزی خود رسيده بود با آنكه نوجواني پيش نبود.

ابراهيم در وادی مبارزات انقلابی نيز با شور و اشتياق فراوان پا گذاشت، او با پخش اعلاميه های حضرت امام (ره) و شركت در تظاهرات نفرت و انزجار خود را نسبت به رژيم طاغوت ابراز می كرد.

بعد از پيروزی انقلاب اسلامی، به حزب جمهوری اسلامی پيوست و روز به روز، شناخت و آگاهی بهتری نسبت به مسايل سياسی و اجتماعی جامعه پيدا كرد و وفاداری و علاقمندی خود را با پيوستن به پايگاه بسيج به ظهور رساند.

ابراهيم بزرگترين دغدغه و نگرانی اش، حفظ و ثبات انقلاب و دست آوردهای گران قيمتش بود؛ لذا با صدور فرمان تاريخی امام در محله خود پايگاه بسيج فتح المبين را سازماندهي كرد و شبانه روز خود را وقف حضور در بسيج و انجام مأموريت های محوله نمود.

ابراهيم با برادران بسيجي در شناسايی و دستگيري فريب خوردگان گروهك های ضدانقلاب نقش فعالی داشت. جنگ تحميلی كه آغاز شد، ابراهيم نيز سنگر درس و مدرسه را رها كرد.

نمی توانست در شهر بماند و شاهد تجاوزگری های ارتش دشمن بعثی به سرزمين خود باشد. ابراهيم از جمله كسانی بود كه در اولين فرصت، خود را به ميدان نبرد رساند و رشادت ها و شجاعت های زيادی از خود به يادگار گذاشت.

 ابراهيم در عمليات «بستان، فتح المبين و رمضان» حضور داشت، بعضي دوستان و آشنايان با اصرار از وی خواسته بودند كه همراه آنان به استخدام نيروی دريایی ارتش جمهوری اسلامی درآيد.

با پذيرفته شدن در مراحل استخدام و گزينش، به شهر رشت برای گذراندن آموزش رفت ولی بيشتر از دوماه، طاقت دوری از فضای معنوی و روحانی جبهه را نياورد، برايش دل كندن از جبهه و ياران همرزمش خيلي سخت بود با وجود سيل مخالفت های افسران و درجه داران استعفا داد. 

برای آخرين بار سه ماه به جبهه مهاباد رفت دوماه از حضورش نگذشته بود كه در عمليات پاكسازی كومله و دموكرات شركت كرد كه در حين انجام ماموريت مورد اصابت گلوله مستقيم به ناحيه سرش قرار گرفت.

سرانجام ابراهیم در تاریخ 1363/05/10 به آرزوی دیرینه اش که همانا شهادت بود نائل آمد.

وصیت نامه شهید بهزادی

این وصیتنامه‌ها انسان را می‌لرزاند و بیدار می‌کند. (امام خمینی)

اینجانب ابراهیم بهزادی برای مقابله با دشمن کافر و بعثی‌های عراق، ندای امام امت را لبیک گفته و به جنگ آن‌ها رفته ام.
اگر من شهید شدم برایم گریه و زاری نکنید و اسلام و امام را تنها نگذارید. به دنیا و پول چشم ندوزید. خود رابسازید و با هم مهربان باشید. طایفه گری نکنید و در تبلیغات برای اسلام به هم کمک کنید.
 
انقلاب را صادر کنید و جهان را انقلابی و شایسته‌ی حضور امام زمان درآورید. اگر جنگ تا بیست سال هم ادامه پیدا کرد، شما از این انقلاب و اسلام دلسرد نشوید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی ترا به جان مهدی خمینی را نگهدار.

درضمن روحانیت و ولایت فقیه را نگذارید تضعیف کنند. هوای این روحانیون معظم شهرمان حاج آقا نورالدین حسینی و حاج آقا رحیمی را داشته باشید.
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها