یادداشت/ موسی‌الرضا عبداللهی

عملیات «مرصاد» تجلی اقتدار جمهوری اسلامی

در جریان عملیات «مرصاد» سرعت عمل، خلاقیّت و ابتکار عملیّاتی رزمندگان اسلام بیشتر به رُخ صدام و حامیان بین‌المللی‌ ارتش بعث عراق کشیده شد و به اقتدار جمهوری اسلامی افزود و مشروعیّت بین‌المللی ایران را ارتقاء بخشید.
کد خبر: ۴۶۸۴۰۴
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۰ - 26July 2021

گروه‌ استان‌های دفاع‌پرس - «موسی‌الرضا عبداللهی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ به‌دنبال موفقیّت‌های چشمگیر رزمندگان اسلام در عملیّات‌های «والفجر ۸» و «کربلای ۵» و شکست جبران‌ناپذیر ارتش بعث عراق، استکبار جهانی و پادشاهان مرتجع عرب و منافقین احساس خطر کردند و به‌دنبال آن بودند تا رژیم بعث عراق را از منجلابی که در آن گرفتار شده بود نجات دهند و مانع پیش‌روی‌های رزمندگان اسلام شوند، به همین منظور با تمام توان به پشتیبانی صدام آمدند که بتواند به ارتش بعث حیات دوباره‌ای ببخشند.

این پشتیبانی تسلیحاتی و مالی به‌حدّی بود که هر انسان عاقلی را به حیرت وا می‌داشت که در پشت پرده این خدمت چه هدفی نهفته است. با توجه به تغییر تکنیک‌های عملیاتی رزمندگان و گسترش محورهای عملیاتی از جنوب به غرب و نقل و انتقالات گسترده، دشمن را برآن داشت که تغییر استراتژی پدافندی بدهد و به بازسازی و تجهیز لشکرها و یگان‌ها و ارتقای استعداد رزمی خود بپردازد. ارتش بعث عراق در راستای این توانمندسازی جریانات معاند با نظام جمهوری اسلامی از جمله سازمان منافقین را به خدمت گرفت و با تجهیز تسلیحاتی آنها خواست تا بیشتر در عمق خاک ایران نفوذ کنند و به‌صورت مستقیم با رزمندگان وارد جنگ شوند.

این تحولات باعث شد صدام استراتژی جنگی خود را از حالت پدافندی به حالت تهاجمی تغییر دهد. اولین حرکت تهاجمی دشمن با همراهی سازمان منافقین به مرز مهران صورت گرفت. ارتش بعث در این اقدام با استفاده از اصل غافلگیری تنی چند از رزمندگان را به اسارت درآورد و علی‌الظاهر به موفقیّت جزئی دست پیدا کرد و همین امر باعث شد تا رژیم صدام و منافقین به عملیات‌های مشترک گسترده‌ای دست بزنند.

همزمان با اجرای این اقدامات مشترک، استکبار جهانی و دولت‌های مرتجع عرب با تجهیز رژیم صدام به موشک‌های دوربرد، جنگ را به داخل شهرهای ایران کشاندند و چندین نوبت تهران را مورد هدف قرار دادند. این تحرکات سبب شده بود که منافقین و رژیم بعث عراق تصوّر کنند بنیه دفاعی ایران ضعیف شده و مردم انگیزه همراهی با فرماندهان جنگ را ندارند لذا صدام به‌دنبال آن بود تا با بکارگیری سلاح‌های شیمیایی شهر «فاو» را که در عملیات «والفجر ۸» به تصرف رزمندگان اسلام درآمده بود بازپس گیرد و همزمان با این اقدام وحشیانه عملیّات گسترده‌ای را در محور «شلمچه» آغاز کند.

تغییر راهبرد جنگی عراق و تصرف «فاو» و پیشروی در منطقه «شلمچه» موازنه جنگ را به نفع عراق تغییر می‌داد و موجب نقش‌آفرینی بیشتر استکبار و حاکمان عربی در صحنه جنگ شده و نهایتاً به نقش‌آفرینی بیشتر منافقین برای اجرای عملیّات مشترک ختم می‌شد. سازمان منافقین در این راهبرد استراتژی عملیاتی شکست خورده گذشته خود را از جنگ شهری و پارتیزانی به استراتژی جنگ محور و کلاسیک تغییر داد.

بدین ترتیب ارتش آزادی‌بخش منافقین حیات خود را به عملیات کلاسیک با پشتیبانی کامل رژیم عراق و استکبار جهانی گره زد تا از این طریق بتواند جمهوری اسلامی را ساقط کند و به خود مقبولیت ببخشد.

با تغییر استراتژی دشمن، تمام رسانه‌های وابسته به معاندین و استکبار جهانی به یاری منافقین آمدند و هجمه گسترده تبلیغاتی را علیه جمهوری اسلامی آغاز کردند. این حمایت رسانه‌ای موجب شد در حرکت منافقین و همراهی عراق با آنها و کمک‌های بین‌المللی، جهش قابل ملاحظه‌ای صورت بگیرد و زمینه اجرای عملیات‌های متعددی همچون «آفتاب»، «چلچراغ» و بیش از ۴۰ عملیات دیگر فراهم شود.

این عملیات‌ها که مسئولان سازمان منافقین را از دستاوردهای به دست آمده مغرور و سرمست کرده بود آنان را بر آن داشت تا برای تسخیر تهران عملیّات «فروغ جاویدان» را طرح‌ریزی کنند.

با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ منافقین دچار تحلیل غلط از وضع موجود در ایران شدند و همین امر باعث شد تا شرایط سخت و دشواری را برای خود رقم زدند.

صدام سه روز بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تمام تعهدات بین‌المللی را مثل قرارداد الجزایر را زیر پا گذاشت و با اجرای عملیّات گسترده همراه با جنایت و استفاده از سلاح‌های شیمیایی به جنوب ایران حمله کرد و مناطق زیادی را به اشغال خود درآورد. اعضای سازمان منافقین نیز در روز پنجم مرداد ۱۳۶۷ خود را از محور سرپل ذهاب و قصرشیرین به اسلام‌آباد و کرندغرب رساند.

این پیش‌روی غافلگیرانه طمعی را در ارتش آزادی‌بخش منافقین بوجود آورد که بی‌محابا در مسیر پیش‌روی خود به سوی کرمانشاه مرتکب جنایت‌های فراوانی در شهر اسلام‌آباد غرب شدند. آنها می‌خواستند با این جنایات در دل مردم منطقه هراس ایجاد نمایند تا مقاومتی از سوی مردم صورت نگیرد. این بی‌خردی مسئولان سازمان منافقین سبب شد که بدون برنامه و تاکتیک نظامی به سمت کرندغرب و کرمانشاه حرکت کنند و در تنگه «چهارزبر» معروف به تنگه امام حسن (ع) خود را در دام رزمندگان حاضر در منطقه که فرماندهی آنان با سردار شهید «نورعلی شوشتری» و امیر شهید «علی صیادشیرازی» بود گرفتار سازند.

در این عملیات بخش عمده‌ای از توان رزمی و تجهیزاتی منافقین منهدم شد و بدون هیچگونه دستاوردی مجبور به فرار شدند که بدون شک عنایت‌های خداوند تبارک و تعالی را نباید نادیده گرفت.

در عملیّات سرنوشت‌ساز «مرصاد» یگان‌های عملیّاتی همچون قرارگاه عملیّاتی سپاه هشتم ثامن‌الائمه (ع) مستقر در مقرّ شهید شهبازی، تیپ ۱۲ قائم (عج) سمنان مستقر در اردوگاه صادقین و لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) همدان مستقر در قرارگاه شهید شهبازی، هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی، سایر یگان‌ها سپاه و نیروهای بسیج مردمی بیشترین نقش را در مهار پیش‌روی و انهدام سازمان منافقین داشتند.

اگر دستاوردهای عملیّات مرصاد مورد بررسی قرار گیرد بدون شک اساسی‌ترین دستاوردی که عملیّات مرصاد برای جمهوری اسلامی به‌همراه داشت وارد شدن ضربه کاری بر پیکره سازمان مجاهدین خلق بود.

دستاورد دیگر عملیات مرصاد این بود که چهره واقعی سازمان آشکار شد و تصور رهبران سازمان منافقین را در حمایت مردم ایران از منافقین بر هم زد و باعث شد تا مردم را در مقابل خود و حامی جمهوری اسلامی ببینند.

در عملیات مرصاد سرعت عمل، خلاقیّت و ابتکار عملیّاتی رزمندگان اسلام بیشتر به رُخ صدامیان و حامیان بین‌المللی آنها کشیده شد و به اقتدار جمهوری اسلامی افزود و مشروعیّت بین‌المللی ایران را ارتقاء بخشید و امید استکبار جهانی به منافقین را به ناامیدی تبدیل کرد.

عملیات مرصاد که بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و در پاسخ به تجاوز منافقین انجام شد زمینه‌های عزلت‌نشینی را برای باقی مانده اعضای سازمان منافقین فراهم کرد تا حیات نکبت‌بار خود را در دامن بيگانگان سپری کنند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار