دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

فلسطین از ابتدا تا روز نکبت

۳ سال پس از جنگ جهانی دوم، در ۱۴ مه ۱۹۴۸ یهودی‌های صهیونیست، به طور رسمی موفق به ساخت و تشکیل یک‌کشور «یهودی» شدند که دولتش مدعی بود «ارض موعود» برای مردم «نژاد یهود» است. این روز در تاریخ ملت فلسطین «روز نکبت» (یوم النکبه) نام‌گذاری شده است.
کد خبر: ۵۲۱۰۷۴
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۳:۰۸ - 13May 2022

فلسطین از ابتدا تا روز نکبتگروه بین‌الملل دفاع‌پرس: ریشه و گذشته تاریخ «فلسطین» را باید در تاریخ «امپراتوری عثمانی» جست‌وجو کرد. در سال‌های پایانی منتهی به سقوط امپراتوری عثمانی، در منطقه‌ای که امروز «فلسطین» نامیده می‌شود و آن‌روزتحت سلطه امپراتوران عثمانی قرار داشت، گروهی از اعراب مسلمان زندگی می‌کردند که پیشه‌شان کشاورزی بود. اعراب در آن مقطع به نیات اروپایی‌ها در خاورمیانه مشکوک بودند، اما به «ابراهیم‌پاشا» فرمانده و والی عثمانی‌ها نیز اعتماد نداشتند و هنگامی که در سال ۱۸۳۴، آن‌ها را به زیر پرچم امپراتوری ترکان عثمانی فراخواند، سرباززده و شورش کردند. این شورش که به‌نام شورش «دهقانان» معروف شد، اولین‌حرکت و واکنشی است که فلسطینی‌ها برای سرنوشت خود انجام دادند تا برای اولین‌بار هویت خود را به‌عنوان عرب به رسمیت بشناسند.

نکته مهم تاریخی درباره این مقطع از تاریخ فلسطین، مساله مهاجرت روزافزون «یهودیان» بود که فعالانه دنبال «موطن یهودی» بودند. این پدیده غریب، یعنی مهاجرت فعالانه و روزافزون یهودیان به فلسطین، مربوط به اواخر قرن نوزدهم است که یهودیان سراسر جهان برای تشکیل کشور یهودی دست به مهاجرت گسترده زده و مقصدشان هم در نهایت فلسطین بود. پیش از این‌که این مهاجرت بزرگ شکل بگیرد، جوامع یهودی پراکنده‌ای در کشور‌های مختلف دنیا از جمله آمریکا و به‌ویژه اروپا مهاجرت کردند. آن‌ها این توانایی را داشتند که با زندگی در فضا و جامعه‌ای جدا از میزبان، سنت‌های خاص خود را حفظ کنند.

برپایی اولین‌منطقه مهاجرنشین در فلسطین، مربوط به سال ۱۸۸۲ به‌دست یهودیان «روسیه» است. در آن زمان «تئودور هرتسل» یک یهودی مجارمشغول فعالیت حول محور مفهوم «صهیون» بود و با پیش‌آمدن ماجرای جنجالی «آلفرد دریفوس» تصمیم گرفت فعالیت خود را در این زمینه دو چندان کند. دریفوس افسر یهودی‌تبار ستاد توپخانه ارتش فرانسه بود که به جرم خیانت به «جمهوری فرانسه» و جاسوسی برای آلمان محاکمه و خلع درجه شد و به جزیره «شیطان» در ناحیه «گویان» در شمال شرقی آمریکای جنوبی تبعید شد، اما پس از حدود پنج سال و کشف اسناد و مدارک بی‌گناه شناخته شد.

یهودیان مهاجرت‌کرده به اروپا سنت‌های خود را حفظ کردند و اروپاییان هم به اشتباه این توقع را داشتند که یهودیان، در نهایت خود را با جوامع آن‌ها سازگار کرده و در مردم آن‌ها ادغام می‌شوند. البته برخی از یهودیان هم با تغییر نام خانوادگی سعی کردند بیش‌تر غربی و اروپایی به نظر برسند و تعدادی از سنت‌های دینی و فرهنگی خود را کنار گذاشتند تا یهودی‌بودنشان را پنهان کنند. در همین برهه و پس از مهاجرت گسترده به اروپا و غرب و پیش از مهاجرت به فلسطین بود که برخی از رهبران یهود به این جمع‌بندی رسیدند که برای حفظ بقای مردم یهودی در درازمدت، باید طرحی عملی و اساسی داشت. این طرح اساسی، همان‌چیزی است که در آینده منجر به تشکیل «اسرائیل» شد و محتوایش دربرگیرنده مفهوم «صهیون» بود.

«تئودور هرتسل» در نتیجه مشاهداتش از اتفاقات روز دنیا، از اروپا قطع امید کرد و به این نتیجه رسید که اگر یهودیان ساکن اروپا به‌طور گسترده به سرزمین دیگری مهاجرت نکنند، سرانجام‌شان نابودی است. او در سال ۱۸۹۶ رساله «دولت یهود» را منتشر و سپس اولین کنگره «صهیونیسم» را در شهر «بازل» سوئیس برگزار کرد. نکته مهم مطرح شده در این کنگره «رویای تشکیل کشور یهودی در فلسطین» است.

از سال ۱۸۸۲ تا سال ۱۹۰۰، «صهیونیست‌ها» ۲۱ منطقه مهاجرنشین را با جمعیت حدود ۵۰ هزار نفر در فلسطین سامان دادند. الگوی مهاجرت و ماندگاری یهودیان در فلسطین، شباهت زیادی به الگوی مهاجرت و ماندگاری اروپاییان «آنگولاساکسون» در قاره آمریکا و حذف یا اخراج بومیان سرخ‌پوست دارد.

زمانی که جنگ جهانی اول شروع شد، تعدادی از گروه‌های صهیونیست، دولت انگلستان را متقاعد کردند در صورت پیروزی بر آلمان، به آن‌ها در پیدا کردن وطن یهودی‌شان در فلسطین کمک کند. این مساله نشان می‌دهد که تشکیل اسرائیل، نه در «هولوکاست» و جنگ جهانی دوم، که خیلی پیش‌تر از آن ریشه دارد. «آرتور بالفور» وزیر امور خارجه بریتانیا در نوامبر ۱۹۱۷ پیش از پایان جنگ، نامه‌ای خطاب به «والتر روتشیلد»، سیاست‌مدار یهودی و عضو مجلس عوام بریتانیا نوشت و در آن از موضع مثبت دولت بریتانیا برای «ایجاد خانۀ ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین» و قصد بریتانیا برای کمک به صهیونیست‌ها خبر داد که به «بیانیه بالفور» معروف شد. این بیانیه سرآغاز تلاش در عرصه بین‌المللی برای تأسیس کشور اسرائیل است.

همزمان با «بیانیه بالفور»، انگلستان به شبه جزیره «عربستان» نیرو فرستاد و کنترل سوریه و فلسطین را به دست گرفت. پس از پایان جنگ جهانی اول و شکست امپراتوری عثمانی در این جنگ، انگلستان و فرانسه، سرزمین‌های بیش‌تری از عربستان، سوریه و فلسطین را که توسط قبایل عرب تصرف نشده بود، با عنوان «قیومیت» بین خود تقسیم کرده و گفتند این قیومیت تا زمانی ادامه خواهد داشت که ساکنان کشور‌های مورد اشاره بتوانند اداره امور خود را به عهده بگیرند.

آن‌ها دولت‌های عربی را در رأس امور گذاشتند، اما با در نظر گرفتن منابع بریتانیا و فرانسه و ساختار «جامعه ملل» (هنگامی که هنوز سازمان ملل نشده بود) و با توجه به بیانیه بالفور، در واقعیت این دو کشور اروپایی، مهاجرنشینانی را به وجود آوردند که خود به تنهایی اداره‌شان می‌کردند. به این ترتیب فلسطین رسما تبدیل به مستعمره انگلستان شد تا در آینده دو دستی تقدیم اسرائیل شود. بریتانیایی‌ها امیدوار بودند ارزش‌های مسیحی را به فلسطینیان بقبولانند، اما به شکل رقت‌انگیزی شکست خوردند. در این زمان، صهیونیست‌ها «آژانس یهود» را پایه‌گذاری کردند که امور مربوط به مهاجرت را با حکومت بریتانیایی آنجا هماهنگ می‌کرد.

«داوید بن‌گوریون» یک‌یهودی لهستانی که بعد‌ها به نخست‌وزیری اسرائیل رسید رهبری یکی از اتحادیه‌های کارگری را در لهستان به عهده داشت و وقتی این مسئولیت را پذیرفت که خانه‌سازی و ساخت‌وساز موزه‌های یهودی در فلسطین، توسط اتحادیه مذکور شروع شده بود. ساخت‌وساز‌های «بن‌گوریون» و دیگر سران صهیونیست، با مخالفت شدید فلسطینی‌ها روبرو شد آن‌ها با ادعای محافظت از خود در برابر فلسطینی‌ها، گروه شبه نظامی «هاگانا» را سامان دادند. این سازمان و سازمان‌های مشابه‌اش، در کشتار و تخلیه روستا‌های فلسطینی نقش فعالی داشتند. هم‌زمان با این اتفاقات، مذاکرات فلسطینی‌ها و دولت انگلستان برای تغییر «بیانیه بالفور» به بن‌بست رسید و هنگامی که در دهه ۱۹۳۰ خشم فلسطینی‌ها نسبت به ساخت‌وساز اسرائیلی‌ها بیش‌تر شد، انگلستان به «هاگانا» اجازه کشتار فلسطینی‌ها را داد.

در این مقطع، فلسطینی‌ها بدون این‌که رهبری، منابع مالی و متحدی قابل اعتماد داشته باشند، وارد جنگ با اسرائیل شدند. درگیری اعراب فلسطینی بومی با اسرائیلی‌های مهاجر، مربوط به زمانی است که هنوز جنگ جهانی دوم شروع نشده و سناریوی نسل‌کشی یهودیان توسط هیتلر (هولوکاست) مطرح نشده بود. پس از پایان جنگ، با وجود تبلیغات و فضاسازی‌ها برای نشان‌دادن غربت و مظلومیت یهودیان اروپا، شرایط برای تشکیل یک‌کشور یهودی در فلسطین، از هرزمان مناسب‌تر تشخیص داده شد و «هولوکاست» به این امر سرعت بخشید. در فلسطین بریتانیایی‌ها مانع استقرار یهودیان بیش‌تری در سرزمین مقدس شدند. آن‌ها هراس داشتند تازه‌واردان باعث تحریک فلسطینیان شوند. ممنوعیت ورود مهاجران یهودی بسیاری از اعضای جنبش صهیونیست را از متحد سابقشان روگردان و آن‌ها به سمت فرانسه متمایل کرد. صهیونیست‌ها همچنین با چند ترور و خرابی، تلاش کردند از انگلستان زهر چشم بگیرند تا در مسیر اشغال فلسطین، سنگ پیش پایشان نشود.

وقتی بریتانیا از پذیرفتن یهودیان بیش‌تر در فلسطین سر باز زد، «بن‌گوریون» دستور حمله «هاگانا» به فلسطینی‌ها را صادر کرد. کمی بعد هم نیرو‌های شبه‌نظامی «ایرگون» از شاخه‌های هاگانا، در مقر نیرو‌های بریتانیایی در هتل «بیت‌المقدس» بمب‌گذاری کردند. سازمان ایرگون تلاش کرد با زهرچشم گرفتن، خواسته‌های صهیونیست‌ها را برای افزایش مهاجران به فلسطین به بریتانیا تحمیل کند. در نتیجه دولت بریتانیا تا سال ۱۹۴۸ (سه‌سال پس از پایان جنگ جهانی دوم) حل و فصل مسائل فلسطین را به سازمان ملل سپرد. به نظر نمی‌رسید هیچ کشوری از تشکیل کشور یهودی حمایت کند یا بخواهد موافقتش را با آن اعلام کند. سپس در کمال ناباوری همه اعضای سازمان ملل متحد در نیویورک، «آندریی گرومیکو»، نماینده شوروی در سازمان ملل، بی‌پرده شروع به سخن گفتن کرد و اعلام کرد: «ما باید حقوق اولیه یهودیان را برای داشتن کشوری مستقل به رسمیت بشناسیم.»

«گرومیکو» در سخنرانی طرح تقسیم فلسطین را پیشنهاد داد؛ ۵۵ درصد به یهودی‌ها و ۴۵ درصد برای فلسطینی‌ها. سخنان نماینده شوروی ورق را به نفع اسرائیل برگرداند. این پیشنهاد عملاً به نفع یهودی‌ها تمام شد، چون تا پیش از آن، در حالی‌که یهودی‌ها ۳۰ درصد جمعیت فلسطین را تشکیل می‌دادند، کنترل ۷ درصد حجم این کشور را در دست داشتند. در طرح پیشنهادی تقسیم فلسطین، همچنین مناطق سبز و حاصل‌خیز به یهودی‌ها سپرده شد و نواحی خشک و لم‌یزرع که قابلیت کشاورزی نداشتند، به فلسطینی‌ها. پس از آن، قرار شد شهر مورد بحث و مناقشه‌برانگیز «بیت‌المقدس» هم که در مرکز فلسطین قرار داشت به‌صورت بین‌المللی اداره شود.

به این ترتیب ۳ سال پس از جنگ جهانی دوم، در ۱۴ مه ۱۹۴۸ یهودی‌های صهیونیست، به طور رسمی موفق به ساخت و تشکیل یک‌کشور «یهودی» شدند که دولتش مدعی بود «ارض موعود» برای مردم «نژاد یهود» است.

این روز در تاریخ ملت فلسطین «روز نکبت» (یوم النکبه) نام‌گذاری شده است، روزی که صهیونیست‌ها با اشغال سرزمین فلسطین، پایه‌های ناامنی، بی‌ثباتی، جنایت و اشغال‌گری را در منطقه بنا کردند. صهیونیست‌ها در همان ابتدا پس از حمله به ۷۷۴ روستا و شهر در سرزمین‌های فلسطینی و کشتار ۱۵ هزار غیرنظامی مسلمان و مسیحی نزدیک به ۸۰ درصد از خاک فلسطین را اشغال کردند و بازماندگان این فاجعه انسانی را به کرانه باختری رود اردن، باریکه غزه و کشور‌های همسایه مانند سوریه، اردن و لبنان کوچاندند.

عبداله قهری

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار