یادداشت/ محسن محمدی

آسیب‌شناسی فیلم‌های کمدی در سینمای دفاع مقدس

چرا با وجود موفقیت فوق‌العاده‌ فیلم‌های طنز حوزه دفاع مقدس در گیشه، کارگردانان و تهیه‌کنندگان دیگری برای حضور در این عرصه ترغیب و تحریص نشده‌اند.
کد خبر: ۵۲۱۰۷۶
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۰ - 10May 2022

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ محسن محمدی؛ سرک کشیدن بیش و کم نادر سینمای دفاع مقدس به ژانر کمدی و ساخته شدن چند فیلم انگشت‌شمار در این گونه سینمایی، لااقل در گیشه با دستاورد‌هایی همراه بوده است و تهیه‌کنندگان را نومید نکرده و دست خالی باز نگردانده است.

بر سبیل انصاف، حتی می‌توان یکی دو فیلم از همین معدود آثار در حد انگشتان یک دست را در زمره بهترین‌های سینمای دفاع مقدس رده‌بندی کرد. حماسه‌های برآمده از دفاع مقدس، قداست شکل گرفته در پیرامونش و احترام و محبت جامعه نسبت به فرزندان این مرز و بوم که جان خود را خالصانه در طبق اخلاص گذاشتند و تقدیم کردند، شوخی و مطایبه در آثار نمایشی متعلق به این رخداد را با چالش‌ها و، اما و اگر‌هایی عجین کرده و چنان در پیچ و تاب ملاحظه و معذوریت گرفتار آورده که تا سال‌های سال، فیلم جنگی کمدی ساختن به آرزویی دست‌نیافتنی و در حد یک تابو می‌ماند.

از سوی دیگر، واهمه حساسیت‌های فراوان، واکنش‌های جامعه و گروه‌های مختلف، خرده‌گیری‌های وسواس‌گونه و ممیزی‌های احتمالی، همواره دست و دل تهیه‌کنندگان و کارگردانان را برای ورود به این حیطه لرزانده و موجب شده تا عطای فعالیت را به لقایش ببخشند. همین حساسیت‌ها و سخت‌گیری‌ها، نویسنده و کارگردان را هم در خلق کمدی چه از نوع موقعیت و چه از جنس کلامی، با تنگنا‌هایی مواجه نموده و پنجره خلاقیت و باب سنت‌شکنی را در افق دید آن‌ها بسته و درمانده و مستاصل‌شان کرده است.

حتی گه‌گاه فیلمنامه‌نویس و کارگردان از ترس ابتلای اثرش به تیغ سانسور و یک پله بالاتر، زنجیر توقیف چنان دچار خودسانسوری شده است که مصداق عقب رفتن تا سقوط از آن سوی بام. این در حالی است که دفاع مقدس و جنگ تحمیلی ۸ ساله یک مقوله چند بعدی است و فقط به یک یا دو وجه محدود نمی‌شود.

آسیب‌شناسی فیلم‌های کمدی در سینمای دفاع مقدس

 از این رو، نه تنها پرداخت سینما از زوایای مختلف به این حماسه ماندگار ایرادی ندارد که ضروری هم به نظر می‌رسد. به یقین که رزمندگان در خطوط مقدم و پشت جبهه‌ها فقط مشغول دفاع یا عبادت و دعا و ندبه نبوده‌اند و تمام شئون زندگی را در نظر گرفته و لحاظ می‌کرده‌اند. قضا را ببین، شواهد و قرائن حکایت‌ها دارد از خوش‌ذوقی و زنده‌دلی و شوخ‌طبعی اهالی جبهه.

تمسخری در کار نیست

از جاده عدل و انصاف فاصله نگیریم؛ در همین اندک آثاری که تم کمدی دارند در سینمای دفاع مقدس، از «لیلی با من است» و «اخراجی‌ها» گرفته تا «ضدگلوله» و «پیک نیک در میدان جنگ» کوچک‌ترین بی‌حرمتی و توهینی را نه تنها به رزمندگان که به خود جنگ و دفاع هم نمی‌توان رصد کرد. این فیلم‌ها در یک قاعده کلی، با آدم‌های جنگ شوخی می‌کنند نه با خود جنگ. قهرمانان این آثار نمایشی معمولا با خاستگاه اجتماعی و فرهنگی متفاوت، خواسته و ناخواسته، چاره و ناچار، در اتمسفر جبهه و اهالی‌اش قرار می‌گیرند و عموماً ابراهیم‌وار، از آتش جنگ به گلستان زندگی و عافیت رهنمون می‌شوند.

به تعبیر دیگر، جبهه و جنگ حکم یک کارخانه انسان‌سازی را برای این افراد دارد که با عبور از آن، آب‌دیده و پاک و مطهر می‌شوند و آماده ورود به یک زندگی جدید و متفاوت. گزافه نیست این ادعا که بهره‌گیری از مقوله طنز و کمدی در سینمای دفاع مقدس برای نیل به یک هدف متعالی بوده و الحق و الانصاف هیچ قصد و غرضی در جهت تخریب جنگ و آدم‌هایش در کار نبوده است.

در تمامی قهرمانان فیلم‌های دفاع مقدسی که نگاه جدی به کمدی داشته‌اند، یک وجه و خصوصیت مشترک را به عینه و روشنی می‌توان دید و آن عاقبت به‌خیری و سر به‌راه شدن است. از «صادق» لیلی با من است گرفته تا «مجید سوزوکی» اخراجی‌ها و از «سلیم» ضدگلوله گرفته تا حتی «سهراب» پیک نیک در میدان جنگ، همه و همه در پایان کار، انسان‌های دیگری شده‌اند و نگاه‌شان به زندگی و فلسفه‌اش تغییر کرده است. همه این کاراکتر‌ها که از آن‌ها نام برده شد، در فرجام کار عاقبت به‌خیر شده‌اند.

مخلص کلام این‌که، هیچ‌یک از فیلم‌های کمدی دفاع مقدس که تا به امروز ساخته شده‌اند، نه تنها قصد تخریب جنگ و رزمندگان را نداشته‌اند که گاهی بر وجوهی از این حماسه بی‌نظیر متمرکز شده و انگشت بر آن گذاشته‌اند که پیش از این مغفول بوده است. به تعبیر بهتر، این فیلم‌ها نه تنها مخرب نبوده‌اند که کارکرد احیاگری نیز داشته‌اند.

جرقه اول در میانه‌های دهه ۷۰

نه تنها در دهه ۶۰ که حتی تا میانه‌های دهه ۷۰ نیز فیلم کمدی ساختن در سینمای دفاع مقدس به یک خط قرمز غیرقابل عبور و تابو شباهت داشت. جرقه اول توسط کمال تبریزی و سعید حاجی میری زده شد در مقام کارگردان و تهیه‌کننده. فیلم «لیلی با من است» مخاطبان و علاقه‌مندان سینما و کارشناسان و منتقدان را در بهتی غریب فرو برد، توأمان. کسی باورش نمی‌شد که چنین فیلمی در ژانر دفاع مقدس ساخته شده است. لیلی با من است اما، نه تنها در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد که حتی اجازه اکران گرفت و خوب هم فروخت و شد دومین فیلم پر مخاطب سال ۱۳۷۵.

آسیب‌شناسی فیلم‌های کمدی در سینمای دفاع مقدس

موفقیت فیلم در وهله اول، وامدار موضوع بکر قصه جذابش و البته جسارت و ریسک‌پذیری کارگردانش بود. تبریزی با ساخت لیلی با من است به یک تابوشکنی دست زد، آن‌هم در روزگاری که حتی یک دهه از پایان جنگ نگذشته بود. فیلم، قهرمانش را از یک مسیر درست و به دور از کلیشه و شعارزدگی به سرمنزل مقصود می‌رساند.

صادق مشکینی که علی‌رغم ترسش از جنگ و کشته شدن، به امید گرفتن وام راهی جبهه شده است در اثر اتفاقاتی، ناخواسته سر از خط مقدم درمی‌آورد در حالی‌که تمام تلاشش را به‌کار گرفته تا از آن فاصله بگیرد. قرار گرفتن شخصیت متظاهر و ریاکاری به نام کمالی (محمود عزیزی) در کنار صادق مشکینی، وقایع جالب و خنده‌داری را رقم می‌زند و سکانس‌های ناب و ماندگاری را خلق می‌کند. اتفاقاً عیان بودن و بازتاب بی‌پرده و ملاحظه رفتار‌های کمالی، از کنش‌های صادق جالب‌تر و البته حساسیت برانگیزتر است. با این حال، لیلی با من است با آدم‌های جنگ سرِ شوخی دارد نه خود جنگ.

قهرمان فیلم تبریزی متحول می‌شود، اما به قاعده و باورپذیر. لیلی با من است اثری تماشایی و البته پیشرو است که به نوعی نقش گشاینده و هموارکن مسیر تولید فیلم‌های کمدی در سینمای دفاع مقدس را بازی می‌کند. فیلم البته از نقاط قوت متعددی بهره می‌برد که بازی درخشان و به یادماندنی پرویز پرستویی از آن جمله است. جالب آن‌که، تلویزیون به عنوان یکی از سرمایه‌گذاران لیلی با من است بعد‌ها نسخه مطول فیلم را در قالب یک سریال پنج قسمتی روی آنتن شبکه دو فرستاد، البته با جرح و تعدیلات فراوان به خصوص درباره کاراکتر کمالی و رفتار‌های متظاهرانه‌اش. کمالی لیلی با من است یک تهیه‌کننده تلویزیون بود.

ده‌نمکی وارد می‌شود

با وجود اقبال مردم به لیلی با من است و ظفر این فیلم در گیشه، بیش از ۱۰ سال زمان لازم بود تا اثر نمایشی دیگری در ژانر کمدی در سینمای دفاع مقدس ساخته شود. «اخراجی‌ها» البته به لحاظ ساختار و قصه، یک پسرفت آشکار در قیاس با لیلی با من است به شمار می‌رود. مسعود ده‌نمکی پس از ساخت دو مستند جنجالی، در اولین تجربه در زمینه ساخت فیلم بلند، به سراغ سوژه‌ای کمدی رفت و حضور تعدادی از لات‌ها و لمپن‌ها در جبهه را دستاویز قصه‌اش قرار داد.

ده‌نمکی البته قهرمان اصلی فیلمش _مجید سوزوکی_ را با بهره‌گیری از شخصیتی واقعی به همین نام که البته به درجه رفیع شهادت نائل آمده بود، طراحی و پردازش کرد، یعنی مجید سوزوکی برساخته ذهن و خلاقیت ده‌نمکی نبود. ضمن این‌که او فیلمنامه‌نویس و طنزپرداز قهاری همچون پیمان قاسم‌خانی را به عنوان مشاور در کنار خود داشت. اخراجی‌ها با تمام کم و کاستی‌هایش توفیق عجیبی در گیشه داشت و توانست پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۸۶ باشد. کمدی فیلم ده‌نمکی بیشتر بر طنز کلامی استوار است تا موقعیت. کارگردان از همه حربه‌ها از لمپنیزم و لهجه گرفته تا اعتیاد و تیپ‌سازی بهره برده تا بتواند خنده را بر لب مخاطب بیاورد.

اعتماد حبیب‌الله کاسه‌ساز (تهیه‌کننده) به ده‌نمکی به عنوان یک کارگردان فیلم اولی و بی‌تجربه، نقش غیرقابل انکاری در سامان گرفتن و تولید اخراجی‌ها داشت. مخاطبان فیلم ده‌نمکی حتی پس از گذشت سال‌ها همچنان به دو دسته کاملا مجزا و متمایز تقسیم می‌شوند؛ طرفداران سینه‌چاک و منتقدان سرسخت. عده‌ای شیفته اخراجی‌ها هستند و افرادی هم منتقد تمام‌قد. فیلم البته در زمان اکران با انتقاداتی از سوی همه گروه‌های سیاسی و شخصیت‌های حقوقی و حقیقی مواجه شد، اما در ارتباط‌گیری با مخاطبان بسیار موفق بود و رکورد‌های فروش را جابه‌جا کرد. «اخراجی‌ها۱» البته در مقایسه با دنباله دوم و سومش فیلم آبرومندانه‌تری است انصافاً.

سلیم، عاشق شهادت؟!

اخراجی‌ها فروخت، خوب هم فروخت. پنج سال، اما طول کشید تا فیلم سوم سینمای دفاع مقدس با تم کمدی ساخته شود. فیلم «ضدگلوله» در سال ۱۳۹۰ تولید شد. مصطفی کیایی کارگردان جوان و با ذوق سینما ریسک بزرگی کرد و سوژه‌ای جذاب، اما متفاوت و چالش برانگیز را دستمایه نگارش فیلم‌نامه اثر جدیدش قرار داد. مرد میان‌سالی که در بحبوحه سال‌های جنگ در کار تکثیر غیرقانونی موسیقی لس‌آنجلسی است وقتی می‌فهمد که توموری در سر دارد و زمان کوتاهی زنده است راهی جبهه می‌شود، نه برای توبه و خودسازی که برای انتفاع خانواده‌اش از امتیازات شهید شدن او.

آسیب‌شناسی فیلم‌های کمدی در سینمای دفاع مقدس

مرد میان‌سال که سلیم نام دارد البته در جبهه هم نمی‌تواند از سبک‌سری‌های مالوفش دست بکشد و تضاد شخصیتی او با محیط جدید، اتفاقات جذاب و خنده‌داری را پدید می‌آورد. نقطه تمایز و تفاوت سلیم با اسلافش یعنی صادق لیلی با من است و مجید اخراجی‌ها در این است که اگر آن دو به امید زندگی و فرصت‌های بهتر راهی جبهه شده بودند و می‌خواستند از خط مقدم دور بمانند، قهرمان ضدگلوله از سر یاس و استیصال کامل، راه جبهه‌ها را در پیش گرفته بود و برای خط مقدم بی‌تابی می‌کرد و می‌خواست حتی اگر شده به عمد و قصد، شهید شود.

چنین رویکرد متفاوتی در پردازش شخصیت اول و طراحی یک قصه جذاب و متفاوت، ضدگلوله را نه تنها در میان فیلم‌های کمدی برخوردار، که در ردیف آثار قابل اعتنای سینمای دفاع مقدس قرار می‌دهد. فیلم البته از نقاط ضعفی همچون ریتم کند نیز آسیب دیده و یک مهدی هاشمی معمولی را دارد که سال‌هاست خودش را تکرار می‌کند. ضدگلوله در مجموع، فیلم محافظه‌کاری است و شاید همین دست به عصا بودن در طراحی و پیشبرد قصه است که اثر کیایی را به ساحل نجات گیشه می‌رساند. ضدگلوله فیلم موفقی در گیشه بود و در زمان خودش بالای یک میلیارد فروخت.

چرا فیلم کمدی جنگی ساخته نمی‌شود؟

از فیلم‌های یاد شده که بگذریم اثر نمایشی کمدی قابل اعتنای دیگری در حوزه سینمای دفاع مقدس ساخته نشده که بتوان درباره آن نوشت. یکی دو تلاش برای تولید چنین آثاری به ساخت فیلم‌هایی مانند «پیک نیک در میدان جنگ» منجر شده که با وجود بهره‌گیری از بازیگری همچون علی صادقی هم، نه توانسته دل منتقدان را به دست بیاورد و نه در گیشه موفق بوده است. با وجود داستان‌های تکراری، کاراکتر‌های تیپیکال و نخ‌نما، بازی‌های دم‌دستی و کارگردانی رها شده، فیلم‌های از این دست را حتی نمی‌توان در سطح فیلم‌های متوسط سینمای بدنه ارزیابی کرد، چه برسد به آثار شاخص دفاع مقدس.

در این‌جا می‌توان پرسشی را مطرح کرد مبتنی بر چرایی عدم ساخت فیلم‌های کمدی جنگی با وجود استقبالی که از این آثار می‌شود؟ چرا با وجودی که هر سه فیلم کمدی قابل دفاع تولید شده در سینمای دفاع مقدس از گیشه قابل قبول و حتی فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده‌اند، کارگردان و تهیه‌کننده دیگری برای حضور در این عرصه ترغیب و تحریص نشده است و این وادی سال‌هاست که به برهوت پهلو می‌زند؟

اندکی سعه صدر لطفاً

به نظر می‌رسد موانع و چالش‌هایی که بر سر راه ساخت فیلم‌های کمدی به‌خصوص در عرصه دفاع مقدس وجود دارد، باعث شده تا بسیاری از دست‌اندرکاران سینما قید حضور و فعالیت در این حوزه را بزنند، به طور کل و از بیخ و بن. تولید فیلم کمدی در سینمای دفاع مقدس کار آسانی نیست و این را همه می‌دانند. کمال تبریزی بار‌ها و بار‌ها در مصاحبه‌هایش اعلام کرده که لیلی با من است سخت‌ترین تجربه‌اش در فیلم‌سازی بوده است. حساسیت‌های زیاد و سخت‌گیری‌های به دنباله‌اش و احتمال بالای ممیزی و حتی تهدید‌ها مبنی بر مانع شدن از اکران باعث می‌شود تا فیلم‌سازان از حضور در این عرصه هراس داشته باشند.

در چنین شرایطی یکی از الزامات ساخت فیلم‌کمدی در سینمای دفاع مقدس وجود یک تهیه‌کننده پرنفوذ با لابی قوی است که بتواند در صورت نیاز، با تعامل و رایزنی، گلیم فیلمش را از آب بیرون بکشد و از خطراتی مانند توقیف برهاند. بسیاری از حساسیت‌ها و ملاحظات در قبال کمدی در سینمای دفاع مقدس نابه‌جا و سخت‌گیرانه است و حکم همان کاسه داغ‌تر از آش را دارد. مدیران و متولیان می‌توانند با اندکی افزایش سعه صدر، ارتقای ظرفیت و بازکردن گارد، فیتیله سخت‌گیری‌ها و ممیزی‌ها را قدری پایین بکشند تا زمینه برای ورود تازه‌نفسان و به ویژه جوانان به این حوزه باز شود.

از کمدی به حماسه

دفاع مقدس و افتخارات برخاسته از آن یک هویت ملی است و به همه ایرانیان تعلق دارد. به طور قطع، کسی نیست که قلبش برای ایران بتپد و شهدا، جانبازان و رزمندگان را ارج ننهد و عزیز نشمارد. باید میدان را برای همه فراخ کرد و اعتماد داشت به‌خصوص به جوانان. چه بسیار نویسندگان و کارگردانان خلاق و جوانی که تشنه فعالیت در این حوزه هستند، اما موانع و مشکلات، پس‌شان می‌زند و دلسردشان می‌کند. ژانر کمدی در سینمای دفاع مقدس به مانند خود این سینما نیازمند حضور نیرو‌های تازه‌نفس، با انگیزه و دغدغه‌مند است و البته حمایت‌های عملی، ویژه و جدی. کمال تبریزی زمانی که لیلی با من است را ساخت کارگردانی جوان بود، همچنان که مسعود ده‌نمکی و مصطفی کیایی. نباید واهمه داشت از حضور جوانان در این عرصه و نباید ترسید از پرداخت به دفاع مقدس از منظر کمدی. با کمدی و طنز هم می‌توان به حماسه رسید.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها