فتح خرمشهر؛ فتح خون/

روایت سردار غلامپور از وحشت و تسلیم بعثی‌ها در عملیات بیت المقدس

فرمانده قرارگاه قدس در عملیات بیت المقدس درباره حضور نیرو‌های ایرانی در این عملیات، وحشت بعثی‌ها و تسلیم شدنشان سخن گفته است.
کد خبر: ۵۲۱۷۰۹
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۴:۲۷ - 12May 2022

روایت سردار غلامپور از وحشت و تسلیم بعثی‌ها در عملیات بیت المقدسبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سوم خرداد یادآور پیروزی رزمندگان ایران در عملیات بزرگ بیت‌المقدس است عملیاتی که منجر به فتح خرمشهر و رهایی آن از چنگ دژخیمان بعثی شد. ﻋﻤﻠﯿﺎت «ﺑﯿﺖ‌اﻟﻤﻘﺪس» که در اداﻣﻪ ﺳﻠﺴﻠﻪ عملیات‌های آزادﺳﺎزى ﻣﻨﺎﻃﻖ اﺷﻐﺎﻟﻰ ﺟﻨﻮب ﮐﺸﻮر ﻃﺮاﺣﻰ و اﺟﺮا ﺷﺪ، ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﻓﺼﻠﻰ ﺟﺪﯾﺪ و ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺳﺎزی را در روﻧﺪ ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﻰ ﺑﻪ وﺟﻮد آورد. این عملیات از ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ تا سوم خرداد ۱۳۶۱ انجام شد و دستاورد‌های بزرگی را در پی داشت.

سردار احمد غلام‌پور فرمانده قرارگاه قدس در عملیات بیت المقدس درباره این عملیات گفته است:

اگر یادتان باشد، صدام گفته بود که اگر ایرانی‌ها بتوانند خرمشهر را پس بگیرند، من کلید بصره را به آن‌ها می‌دهم، صدام این حرف را به پشت گرمی همین نیرو‌ها زده بود، اما نمی‌دانم به سرباز‌های مستقر در خرمشهر چه پیامی رسیده بود که وضعیت روحی خوبی نداشتند.

وقتی خواستیم به شهر حمله کنیم، از سمت نهر عرایض رفتیم و عقبه را بستیم و از پایین رودخانه کارون خودمان را به شهر رساندیم و جاده خرمشهر به شلمچه بسته شد. با اینکه بعثی‌ها چهار پنج برابر ما بودند، وضعیت روحی آن‌ها موجب شد که ما بتوانیم شهر را آزاد کنیم. حتی بخشی از نیرو‌ها تلاش کردند در دهانه کارون، جایی که ام الرصاص هست، پل بزنند و از آن بگذرند.

به هر حال بعثی‌ها وحشت کرده بودند و به همین دلیل تسلیم شدند و ما توانستیم ۱۶، ۱۷ هزار نفر اسیر بگیریم. این اتفاق عجیبی بود که ما آن را پیش بینی نمی‌کردیم؛ یعنی حداقل من به عنوان عضو فعال در جلسات فرماندهان، یادم نمی‌آید که چنین بحث یا پیش بینی‌ای در جلسات شده باشد. به عبارت دیگر، این طور نبود که برنامه ریزی کرده باشیم که اول برویم روی دژ و بعد تغییر جهت بدهیم و به سمت خرمشهر برویم. در واقع وضعیت جبهه موجب شد که فرماندهی به این نتیجه برسد و به موقع تصمیم بگیرد.

بعثی‌ها از نظر روحی به هم ریخته بودند و مقاومتی نکردند. اگر می‌خواستند در شهر بمانند و بجنگند، ما نمی‌توانستیم وارد آن شویم، چون نیرو‌های ما به پنج هزار نفر نمی‌رسیدند و آن‌ها تقریبا چهار پنج برابر ما بودند و این نیروی کمی نبود، اگر بعثی‌ها در مقابل ما مقاومت می‌کردند و عراق فرصت پیدا می‌کرد که با چند واحد زرهی به ما پاتک کند، خیلی سخت می‌شد شهر را آزاد کرد. عراق قدم به قدم غافلگیر شد.

وقتی ما از رودخانه گذشتیم، تمرکز دشمن روی شمال منطقه بود؛ بنابراین عبور ما از رودخانه او را غافلگیر کرد. بعد سعی کرد روی جاده، جلوی ما را ببندد، ولی وقتی متوجه شد که هدف ما بصره است، دوباره غافلگیر شد؛ یعنی قدم به قدم غافلگیر شد. نیرویی که این طور غافلگیر می‌شود، قدرت تصمیم گیری درست را از دست می‌دهد، چون قافیه را باخته است و نمی‌داند چه کار کند. حتی ممکن است در این وضعیت، تصمیم‌های بعدی اش هم به ضررش تمام شود.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها