دفعه دوم که راهی شد، هنوز یک ماه نگذشته بود. عادت داشت هر روز ساعت ۱ بعدازظهر از آنجا تماس بگیرد. نمیدانستم آنجا فرمانده گردان است. وقتی از سوریه تماس میگرفت، از او میپرسیدم چه کار میکنی؟ میگفت: در آشپز خانه کار میکنم و غذا میپزم، از بس هم غذا میخورم حسابی چاق شدم!
کد خبر: ۴۵۷۲۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۹