ریشه های معماری زورخانه و آیین های مربوط به آن؛

طبق آیین و سنت، یک ایرانی همیشه برای بهبودی و سعادت همه ایرانیان دعا می کند

معمولا در زورخانه ها دعایی به این شرح خوانده می شود و حاضران آمین می گویند: پیران را عزت، جوانان را قدرت، حق پیر، مزد استاد، تندرستی حضار، نیستی جان کفار، ناز قد میاندار....
کد خبر: ۲۱۷۵
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۷ - 28August 2013

طبق آیین و سنت، یک ایرانی همیشه برای بهبودی و سعادت همه ایرانیان دعا می کند

خبرگزاری دفاع مقدس – اکبر صفرزاده: در خصوص تاریخ ورزش باستانی معاصر مرحوم زنده یاد حسین پرتو بیضایی کاشانی نوشته است: "از تاریخی که ورزش جدید توام با فرهنگ جدید در کشور ایران شیوع یافت زمانی است که جمعی از جوانان کشور به آموختن ورزش های جدید پرداختند".

وی اشاره می کند از آنجائی که بالطبع هر جدیدی، قدیم را تخطئه می کند، جوانانی که برای سفر به اروپا رفته بودند و با ورزش های غربی آشنا شدند، با مشاهده امکنه و آلات و اسباب ورزش جدید در خارج از ایران و مقایسه آن با زورخانه های قدیمی ساز ایرانی به کلی قلم نسخ بر ورزش باستانی کشیده و ورود به زورخانه و اختلاط با اهل آن را صحیح نمی شمردند.

در صورتی که هنوز زورخانه های سرخانه که رجال قبل گذشته و پدران همین جوانان ساخته بودند از بین نرفته بود و مسلم است که ورزشکاران قدیم نیز ورزش جدید را به همین چشم می دیدند و به حساب نمی آوردند. همین امور باعث شد که ورزش باستانی در اواخر قرن سیزده هجری رونق سابق خود را از دست بدهد و وارد جاده انحطاط گردد.

استاد عطاء ا.. بهمنش نویسنده و کارشناس ورزش، می گوید: ورزش باستانی به جهت دو عنصر آمیختگی با مذهب و عرفان اسلامی و فتوت و همچنین برگرفتن از اشعار حماسی حکیم ابوالقاسم فردوسی و روحیه دلاوری و پهلوانی با تشکیل انجمن ملی تربیت بدنی و پیشاهنگی در سال 1313 دوباره مورد توجه واقع شد.

پرتو بیضایی همچنین اشاره می کند که با تشکیل ادارات تربیت بدنی که موسسات جدیدی به حساب می رفت، نوعی اصلاح در زورخانه ها ایجاد گردید و وسایل ورزشی جدید به زورخانه ها انتقال یافت. نام زورخانه به باشگاه و ورزشگاه تغییر داده شد و شعارهایی از قبیل "ز نیرو بود مرد را راستی" بر روی تابلوی زورخانه ها رایج شد.

پرتو بیضایی می نویسد: با تأسیس انجمن تربیت بدنی و جمعیت های پیشاهنگی و احداث میدان های ورزش در تهران و ولایات موجودیت این ورزش نیز مانند سایر امور کشور تقویت گردید و نام زورخانه و ورزش باستانی که نزدیک به فراموش شدن بود در مطبوعات کشور منعکس گشت و این رویه تا شهریور 1320 ادامه داشت.

یکی از قدم هایی که بعد از شهریور 1320 برداشته شد و موجب تقویت ورزش باستانی گردید اجرای برنامه ورزش باستانی در رادیو تهران بود که ورزشکاران زورخانه را جانی تازه داد و مطابق آن اداره تربیت بدنی شروع به اصلاح وضع داخلی زورخانه ها نمود.

در ولایات، قالب زورخانه ها به ثبت رسمی رسید و امتیاز آن به یکی از پیش کسوتان یا پهلوانان داده شد. انتخاب پهلوان پایتخت که از دیرزمان متوقف شده بود، مجدداً معمول گردید و احداث زورخانه های عمومی (خصوصی) و ویژه (مربوط به نهادها و ارگان ها) توسعه پیدا کرد که می توان به احداث زورخانه بانک ملی و زورخانه شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ (شهید فهمیده فعلی) اشاره کرد. این دو زورخانه میزبان بسیاری از هیات های عالی رتبه کشورها و رجال سیاسی بوده است.

در تاریخ 20 مهر ماه 1383 فصل زرینی در تاریخ ورزش باستانی آغاز شد و ورزش باستانی به خانواده ورزش های جهانی پیوست و با معرفی خود به عنوان میراث معنوی مردم آسیا حیات و بقای خود را تضمین کرد.

زورخانه

شکل و نمای داخلی و خارجی ساختمان زورخانه (به خصوص در قدیم ) به تکیه ها و خانقاه ها و آتشکده های دوران باستان ایران می ماند. این شباهت از نظر مسلکی مربوط به تصوف و در مرحله بالاتر زاییده فکر ایرانی بوده و از خصایص فرهنگ باستانی مردم ایران سرچشمه می گیرد.

 بعد از ظهور اسلام خانه ها و لنگرگاهها و خانقاهها یا تکیه ها مرکز اقطاب اهل تصوف و مرجع پهلوانان و عیاران بوده و شکل ساختمان زورخانه ها از این جهات به ان مکان ها شباهت دارد. نمای بیرونی زورخانه چهار گوشه است با گنبد یا گنبد گلدسته مانندی که هوا و روشنایی آفتاب را از دریچه ها و شیشه ها به درون زورخانه می کشاند.

 در داخل زورخانه - وسط محوطه آن - گود دایره وار هشت گوشه یی با ژرفای هشتاد سانت و درازای هفتاد متر قرار گرفته است. دور گود از هر سو تا نشستگاه پیرامون یک ونیم تا دو متر می باشد و از کف گود تا بالای گلدسته نزدیک ده متر می رسد.

دور زورخانه های قدیم مثل تکیه ها غرفه هایی برای نشستن تماشاگران و مهمانانان و گذاشتن ابزار و وسایل ورزشی و کندن لباس داشته است. در ورودی که نسبت به در اصلی به اندازه یک دالان فاصله دارد  معمولا کوتاه است تا وارد شوندگان به احترام و به نشانه تواضع سر فرود آورند.

زورخانه ها شباهت زیادی به معابد مهری دارند که در زیرزمین قرار داشتند و دارای پلکان و دری کوتاه بودند که نور اندکی به داخل شان راه می یافت. در معابد مهری، زنگی پیدا شده که گمان می رود آنها را مانند زنگ زورخانه در مراسم دعا به صدا درمی آورده اند. شباهت گود و سکوی اطراف آن مانند معابد مهری است که برای نشستن تماشاگران تعبیه شده است.

سنت برهنگی پهلوان در زورخانه، مانند برهنگی مهر رومی به هنگام زایش است که جامه ای برتن ندارد و با برگی از انجیر خود را می پوشاند. همان طور که پهلوان با لنگی و تنکه ای میان خود را بسته است.
در آیین مهر، کسانی حق تشرف دارند که بالغ شده باشند و نیز در زورخانه کسی می تواند در مسلک پهلوانان درآید که شانه در ریشش بایستد(بالغ باشد). در آیین پهلوانی دستگیری از زیردستان و مبارزه با زورگویان سنت است و در مهریشت آمده است که "باشد که او برای دستگیری ما آید... باشد که او برای دادگری ما آید".

سنگ و سنگ گرفتن

درباره سابقه سنگ زورخانه روایتی هست از فتوت نامه سلطانی که علت پیدایش سنگ و سبب سنگ گرفتن را چنین توجیه می کند : گویند چون حضرت ابراهیم (ع) سنگ کعبه را از طور سینا و طور زینا و لبنان و..... کوه حرا به جایش می برد و به کعبه که می رسید آن سنگ بزرگ را بلند می کرد و آن را سر جایش می گذاشت و حضرت پیامبر (ص) سنگ آسیایی را که ابوجهل می خواست بر سرش بزند از سوراخ به گردن ابوجهل انداخت.

چون ابوجهل التماس به خلاصی خود کرد آن را از گردن او گرفت و بالا برد و از او ایمان خواست ولی ابوجهل انکار کرد. حضرت باز سنگ را به گردن او انداخت و باز او زاری نمود. این عمل به دفعات تکرار شد یعنی هر بار که ابوجهل از سر ناچاری اظهار ایمان می کرد حضرت سنگ را از گردنش بیرون می آورد و چون آن ملعون پشیمان می شد بر سرش فرود می آورد.

 بلند کردن سنگ را بر سر دست به برداشتن در خیبر توسط حضرت علی (ع) نیز نسبت داده اند، سنگ در میان جنگ افزارها به سپر می ماند. در کتاب مینو خرد پهلوی گفته شده: مردم ایران دوره باستان با این عبارت که "سپرراستی" در دست گیرند و گرز شکر گذاری و کمان امادگی به وسیله آلات شبیه ابزار ورزش زورخانه ای به جنگ با اهریمن دعوت شده اند . هنوز هم ورزشکاران باستانی موقع سنگ گرفتن با خواندن تلقین هایی که توجه دادن به مقدسات است روح را به احساسات جوانمردی و بدن را به نیرومندی می آرایند.

میل ورزی

در ایران باستان "آذربانان" و "موبدان" نیز گرز در دست می گرفتند که متضمن معنی نبرد با قوای اهریمن بوده است. همچنین برابر یشت ۶فقره پنج آمده است که گرز میترا برای سرکوبی اهریمن تقدیس شده و بنا بر نوشته "مینو خرد پهلوی باب ۴۳" روش درهم شکستن قوای اهریمن با گرز توصیه شده است بنابراین ورزش با میل با آن شعائر جوانمردی و آئین ها نمی تواند بی ارتباط باشد.

این ابزار ورزش که در بدو پیدایش احتمالا شبیه گرز و از چوب و آهن ساخته شده بود و به منظور مهارت در گرزکوبی به کار می رفته امروز از چوب های سخت نارون و گردو و کیکوم و ارژن و زبان گنجشک ساخته می شود.

در تومار افسانه پوریای ولی و "گل کشتی" میرنجات که هر دو در زمان صفویه نوشته شده است از میل زورخانه به شکل امروزی سخن رفته است. شعری هم هست از اوحدی مراغه ای مربوط به قرن ششم که با آوردن اصطلاح "مخیرگیران" که از "مغیرگیران" یا "گورگه گیران" آمده از میل گرفتن در قرن ششم خبر می دهد:

چاک چاک کباده مردان           زورسنگ و مخیر گیران

در فتوت نامه سلطانی (قرن نهم ) "گورکه گیری" نه به صورت "مخیرگیری" بلکه "مغیرگیری" آمده که در آن پس از آوردن روایتی درباره سابقه میل ورزی که ناصحیح است از آن غیر از مغیر عمود هم صحبت شده است: "اگر پرسند که عمود را در اصل از کجا گرفته اند؟ بگو از صالح پیامبر (ص) که روزی عصایی در دست گرفته بود و در کوهستان سیر می فرمود و نه تن از قوم ثمود که با وی دشمن بودند به وی رسیدند و قصد وی کردند، حضرت صالح آن عصا را بر سنگ زد و سنگ به قدرت الهی شکافته شد و قدری از سنگ بر عصا چسبید، صالح آن را برداشت که به شکل عمودی (گرزی)  بود و قصد آن جماعت کرد. از وی بگریختند و حضرت صالح فرمود تا بدان شکل از آهن بساختند و آن را پیوسته با خود داشتی و اصل گرز نیز عمود است

میل بازی

این گونه میل از میل های معمولی کوچکتر است و دسته ای بلند دارد. علت سبکی میل بازی که جفت آن به هشت کیلو نمی رسد برای آن است که شیرین کار زود خسته نشود. میل بازی از هنرنمایی پهلوانان در موقع جنگ ها ناشی شده که همین که به میدان می رسیدند گرز خود را به هوا پرتاب کرده و می گرفتند این مسئله در افسانه های عامیانه ای که در زمان صفویه نگاشته شده منعکس است.

در رسم التواریخ در وصف طهماسب آمده است که یک قسم نیزه را به هوا می انداخت و می گرفت. جیمز موریه می نویسد: قافله سالارها جلوی قافله حرکت می کردند و برای نشان دادن مردانگی خود نیزه هایشان را به هوا پرتاب می کردند.

میل بازی از عملیات های فنی و تخصصی و و دشوار ورزش باستانی است. کسانی می توانند این کار را انجام دهند که آن را نزد استادی فرا گرفته باشند. میل بازی مقدمه ورزش دسته جمعی میل گرفتن است که به طور انفرادی توسط یکی و گاه بیشتر انجام می شود.

 چرخیدن

چرخیدن از تمرینات باستانی ایران است. پهلوانان جنگ آور خود را طی سالها تمرین به آن آزموده و ورزیده می ساختند تا در هنگامه نبردهای رویاروی و گرفتار شدن در میان حمله های چند جانبه بتوانند با چرخیدن دور خود دشمن را از هر سو در هم شکسته و تار و مار کنند.

(اشتن متز) در کتاب داستانی جنگ چالدران تمام دقایق جنگ چالدران را وصف و نام همه سرداران شاه اسماعیل را با شاهکارهای جنگی اشان آورده و می نویسد: بعضی از آنها مانند طهمورث هنگام درگیر شدن در میان انبوه لشگریان دشمن در حالی که به هر دو دست اسلحه داشتند با گردیدن سریع به دور خود مانند چرخ زورخانه (به اصطلاح مولف) گردونه مرگ می ساختند و حمله دشمن را دفع می کردند .

پیشینه "چرخ زورخانه" بنا بر اخبار طومار افسانه پوریای ولی در قرون هفتم و هشتم نیز خود نمایی می کند که بدون شک سابقه ای بسیار بیشتراز آن نیز می تواند داشته باشد همچنین این ورزش در میان دیگر عملیات ها ی ورزش باستانی در "گل کشتی" میرنجات به دقت وصف شده و تفاوتی با زمان ما ندارد و در کتاب رسم التواریخ نیز در ذکر طهماسب میرزا امده است: ...... به نیروی بازو و چستی چیزی که به قدرهفتاد من وزن بوده به دست می گرفت و هزار چرخ می زد.

پای زدن

پس از انجام "ورزش چرخ" نوبت به پای زدن می رسد که دسته جمعی صورت می گیرد. برای این منظور میاندار به وسط گود می آید و هر ورزشکار سر جای خود می ایستد. پای زدن همچون دیگر عملیات ورزش باستانی بسیار خوش نما و جذاب است و در عین حال به خاطر پیچیده و دقیق و دشوار بودن یک فن به حساب می آید.

فقط میاندار- در صورت پیش کسوت بودن - با اشکال مختلف پای زدن آشنایی دارد و دیگر ورزشکاران همانقدر که خوب بتوانند از آن تقلید کنند شایان اهمیت هستند. پای زدن نوعی تمرین حرکات شاطری است و این ورزش سابقه زورخانه را به تاریخ شاطری که به دوره باستان می رسد پیوند می دهد .

شاطر مردی بوده که از دیر باز به منظور ماموریت ها ی اکتشافی و جنگی و پیکی و برقراری ارتباط گسیل می گشته و با گذشتن از بیابانها و کوهها و راههای دشوار و دور از چشم و روبرو شدن با مخاطرات و سر پنجه نرم کردن با راهزنان خود را به مقصد می رسانده و یا در هنگامه ها به شیوه عیاری شرکت می کرده است.

شاطری که کسوتی پهلوانی بوده بدون آموختن فنون آن میسر نبوده است چنانچه در قابوس نامه آمده است : " جوان شاطر نیکو بود ....از شاطری بلا نخیزد و بهره خویش از جوانی نخست طاقت بردار که چون پیر شوی خود نتوانی بود".

 سابقه طولانی این ورزش را غیر از گود زورخانه در میان کشتی گیران مازندرانی به نام "پای جنگلی" و کشتی گیران کرد به نام "شلنگ اندازی" و رقص هایی سلحشورانه آذربایجانی به نام "پای تبریزی" می توان دید و اینگونه پای زدن ها در همان مایه ها هنوز در میان اقوام ایرانی مرسوم و معمول است و کشتی گیران محلی در هر ناحیه پیش از درگیر شدن با یکدیگر بدن خود را با پای زدن گرم می کنند. دیرینه گی این تمرینات به پای زدن زورخانه ای نیز تنوع بخشیده است و اکنون اقسام آن در گود به وسیله باستانی کارها به عمل می آید.

کباده زدن

کباده از کمان جنگی که برای جنگ با اهریمن ساخته شده اصل و نسب دارد. در فرهنگ دهخدا از نوعی کمان مشقی سخن رفته است: " که درمشق تیراندازی به کار آید" همچنین از کمانی به معنی "لیزم" که پهلوانان کشند و چله اش از آهن باشد یاد شده است.

اعراب کمان را "کبداء" می گفتند به معنی کمان سطبر قبضه . در برهان قاطع آمده است "کباده آلتی است آهنین که حلقه هایی مانند زنگ دارد و در زورخانه به آن ورزش می کنند" اوحدی مراغه یی شاعر قرن ششم هجری چنین می گوید "چاک چاک کباده مردان      زور سنگ و مخیر گردان"

میرنجات گفته : تیر فلک درهوای آتش طبیعت                پر بفکنده است همچو تیر کباده

ملاطغرا می گوید: سختی رسد ز دهر به سستی فتاده را          زنجیر آهنی به سرافتد کباده را   

کمان گروهه کمان تیراندازی نبوده بلکه کمانی بوده از فلز که با آن وزنه ای را به سوی هدفی پرتاب می کردند. خاقانی این کمان را با این ابیات توصیف می کند: کمان گروهه گبران ندارد آن مهره، که چهار مرغ خلیل اندر آورد ز هوا

کمانهای قدیم را از قطعات استخوان می ساخته و روی آن را پی پیچ می کردند و برای آنکه حالت فنری پیدا کند روغن مخصوصی به خورد آن می دادند. به عبارت دیگر کباده های اولیه چیزی شبیه کمان های تمرینی بوده که گاه در تواریخ می خوانیم انواعی از آنها را که سنگین ترین و سخت کش ترین بوده و به بزرگترین پهلوانان تعلق داشته به سقف بازار پایتخت می آویختند و مبلغی طلا و نقره جایزه می نهادند تا هر پهلوانی از عهده کشیدن آن برآمد آن جایزه را تصاحب کند.

دعا کردن     

از کهن ترین آداب زورخانه دعا کردن است. هرودوت می نویسد: طبق آیین و سنت موجود در ایران یک ایرانی هرگز نباید فقط برای سعادت خود دعا کند بلکه همیشه از او انتظار می رود برای بهبودی و سعادت همه ایرانیان دعا کند . در "ایوسروتیرم گاه" فقره هفت آمده است ک رزم آزمای پاکدین دلیر را می ستاییم، برزگر گله پرور پاکدین پر کار را می ستاییم، ریس خانه پاکدین راستکار را می ستاییم، دهخدای پاکدین نیک منش را می ستاییم، ریس ایالت پاکدین مقدس را می ستاییم، ریس مملکت پاکدین به قانون را می ستاییم . در فقره هشت آمده است: "ما می ستاییم جوانی را که دارای اندیشه و گفتار و کردار نیکو منش پاک بوده و پیشوا و راهبر راستی و درستی است.

همین گونه دعاها  با همان جنبه های اجتماعی و نقطه نظرها با اندک تفاوتی از روزگار باستان تا بدین روزگار برجای مانده و معمولا در زورخانه ها دعایی به این شرح خوانده می شود و حاضران آمین می گویند: پیران را عزت، جوانان را قدرت، حق پیر، مزد استاد، تندرستی حضار، نیستی جان کفار، ناز قد میاندار....

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار