شبی که روضه حضرت قاسم در نهر خین طنین انداز شد

در شب عملیات والفجر 8 در منطقه نهر خین و زمانی که آتش دشمن سنگین شده بود یکی از بسیجی‌ها با توسل به حضرت قاسم، شروع به خواندن روضه کرد.
کد خبر: ۴۳۳۸۵
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۰ - 15March 2015

شبی که روضه حضرت قاسم در نهر خین طنین انداز شد

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، زائران راهیان نور وارد نهر خین میشوند. ماشینها از روی پلی رد میشوند که حاشیه آن نوشته به اولین خاکریز دفاع مقدس خوش آمدید. از لحاظ منطقه جغرافیایی نهر خین در منطقه عمومی شلمچه قرار دارد. این منطقه غربت عجیبی در زمان جنگ داشته است. این نهر به اروند رود میریزد که وسط آن مرز عراق و ایران است و روبروی آن در خاک عراق، جزیره ام الرصاص است.

حمید فیض آبادی رزمنده عملیات کربلای 4 و راوی کاروانهای راهیان نور میگوید: عراق ساحل اروند را خط خود میدانست و جنگ 8 ساله را به خاطر اروند رو به راه انداخت. شهرک بزرگ ولیعصر در این منطقه قرارداشته و گنبد مسجد محل دیدگاه بچههای اطلاعات بود و با دورببینهای قوی منطقه را زیر نظر داشتند و صحنههای دردناک تیر خلاص خوردن بچهها را میدیدند.

در این منطقه 3 عملیات انجام شد. اولین عملیات فتح خرمشهر در تاریخ سوم خرداد سال 61 بود. عملیات بعدی عملیات ایذایی والفجر 8 بود که در این منطقه انجام شد که البته عملیات اصلی در منطقه فاو بود و دشمن را در این قسمت سرگرم کردیم تا بچهها از اروند بگذرند و به فاو برسند. عراق در این عملیات 60 هزار نفر از نیروهایش را از فاو به این منطقه کشاند و فاو را تخلیه کرد. با انجام این کار بچهها توانستند از اروند عبور کرده و خود را به فاو برساندند.

**شبی که روضه حضرت قاسم در نهر خین خوانده شد

در عملیات والفجر8، 9 نفر از گروه انفجارات به همراه نیروهای دیگر که 16 الی 17 نفر بود به پشت نهر خین برای ایجاد پل آمده تا از ورود عراقیها به منطقه جلوگیری شود. در 40 متری نهر، 4 نفر از رزمندهها باقی مانده بودند و بقیه به فیض شهادت نائل شدند. با اینکه عراقیها می دانستند این طرف تعداد نیروهای ایرانی کم است به سمت ما نیامدند که چرایی آن را هیچگاه متوجه نشدیم.

ما 4 نفر به پشت خاکریز آمده و زمین گیر شدیم و تیربارچی عراقی به سمت ما نشانه رفت که از این بین 3 نفر ماندیم، دو تخریبچی و یک بی سیم چی.

یک تیر به دست من و یک تیر هم به گلوی بیسیم چی خورد که او ابتدا به من نگاه کرد و سپس به سمت کربلا نگاهی انداخت و شهید شد.

تنها من از آن گروه مانده بودم و باید پل منفجر میشد، زیرا اگر عراقیها به این سمت نهر میآمدند همرزمان قتل عام می شدند و عراقیها دائم می گفتند :"تسلیم شوید".

به محض تاریک شدن هوا، حدود 15 نفر از رزمندهها به پشت خاکریز آمدند و آتش دشمن به قدری سنگین بود که نیروهای خودی نمیتوانستند کاری کنند و از آنجایی که دشمن فکر نمیکرد کسی در منطقه باقی مانده باشد، همراه با تانکها به سمت منطقه حرکت کرد. در این لحظه یک بسیجی یزدی بلند شد و روضه حضرت قاسم بن حسن را خواند رزمندهها بلند شده و گریه کنان و فریاد زنان شروع به شلیک کردند تا جایی که عراقیها فکر کردند یک لشکر نیرو در منطقه وجود دارد و دیگر تانکها جلوتر نیامدند و بچهها توانستند پل را منفجر کنند و عملیات والفجر 8 در این منطقه تمام شد و رزمندهها توانستند از سمت اروند خود را به فاو برسانند.

** کربلای 4، غریبترین عملیات

صحبت کردن از مظلوم ترین عملیات و غواصهای کربلای 4 سخت است. این عملیات در سوم دی ماه 1365 شروع شد. قبل از عملیات بچهها در آبهای سرد و شرایط سخت دورههای غواصی را پشت سر می گذاشتند و برای این عملیات 300 گردان نیرو در منطقه وجود داشت.

شب عملیات همه غواصها داخل آب رفتند و حدود ساعت 22 و هنگامی که گروهان دوم قصد وارد شدن به آب را داشت، ناگهان آسمان مثل روز روشن شد. عراقیها چلچراغ زده بودند. هواپیماهای عراقی حدود 40 منور زده بودند که این منورها چند دقیقه در آسمان مانده و شب را مثل روز روشن می کنند. در همین زمان، غواصها داخل آب گیر کردند و در واقع عملیات توسط منافقین لو رفته بود و این به معنی شکست عملیات بود.

در سراسر جزیره عراقیها منتظر نیروهای ما بودند و جزیره را آتش باران کردند. به دلیل اینکه سر بچهها از آب بیرون بود، با هر رگبار 10 الی 15 سر از تن جدا میشد.

در این منطقه غواصهای زیادی شهید شدند و همه پیکرهای پاک شهدا توسط آب به سمت بصره رفت و بعضی از رزمندهها به سختی توانستند به عقب برگردند.

انتهای پیام/
 
 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار