به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، پیش از آغاز حمله گروههای تکفیری به سوریه و عراق و به دنبال آن حضور نیروهای داوطلب ایرانی برای دفاع از حرمهای مطهر اهل بیت(ع) در این دو کشور شاید عده کمی از مردم نام گروههای ویژه نظامی همچون فاتحین بسیج، صابرین سپاه پاسداران و یگانهای ویژه ارتش را شنیده بودند. اگرچه تا پیش از این، یگانهای ویژه در دفاع از مرزهای جمهوری اسلامی ایران علیه اقدامات خرابکارانه دشمن حضور جدی و موثر داشتند، اما سوریه و عراق صحنه علنی جنگاوری و حماسه آفرینی این گروهها در خارج از مرزهای کشور و برای دفاع از مرزهای انقلاب اسلامی شدند.
سال گذشته در عملیاتی که به عملیات محرم معروف شد، یگانهای ویژه ایران نقش تاثیر گذار و تعیین کنندهای داشتند. در ادامه نبرد با تکفیریها و در جریان عملیات آزادسازی دو شهرک شیعه نشین «نبل و الزهرا» یگان ویژه فاتحین بسیج از یگانها موثر و عملکننده بود. فاتحینی که به گفته «مهدی هداوندی» فرمانده این یگان در تهران، امروز به یکی از برترین نیروهای نظامی نه تنها در کشور بلکه در سطح منطقه تبدیل شده است.
چند روز گذشته جمعی از فرماندهان این یگان میهمان خبرگزاری دفاع مقدس شدند تا در خصوص شکل گیری، فعالیتها، حضور یگانهای فاتحین در سوریه و شهدای این یگان به بحث و گفتوگو بپردازیم. در ادامه بخش نخست مصاحبه خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس با مهدی هداوندی فرمانده یگان فاتحین سپاه سیدالشهدا (استان تهران) و پنج تن از نیروهای این یگان آمده است. محورهای گفتوگو پیش از این منتشر شده است و بخشهای دیگر در روزهای آینده منتشر میشود.
دفاع پرس: این روزها نام فاتحین را بیش از گذشته در رسانهها و شبکههای مجازی میشنویم. نامی که با شهدای جبهه مقاومت به خصوص شهدایی که در عملیات محرم سال گذشته به شهادت رسیدند، گره خورده است.
هداوندی: خیلیها
تماس میگیرند و تقاضا دارند که به سوریه بروند. فردی امروز صبح تماس
گرفت و اصرار داشت به سوریه برود و میگفت من 30 سال در سپاه
پاسداران خدمت کردهام و در فلان عملیات و فلان منطقه بودهام. اما سخت است این
موضوع را برای برخی از علاقه مندان به حضور در سوریه جا بیندازیم که جنگ در سوریه متفاوت
است و وقتی هم که میگوییم برخی از عزیزان از ما دلخور میشوند.
«سردار
اصلانی» میگفت: «سال 58 دانشگاه پلی تکنیک درس میخواندم که درگیریهای کردستان شروع شد و به
آنجا رفتم؛ و پس از آن جنگ تحمیلی آغاز شد و تا سال 67 در جنگ بودم. بعد از آن سه سال به
عنوان فرمانده در بوسنی و هرزگوین حضور داشتم و اگر بگویم در این جنگها و درگیریها پیر
شدم بیراه نگفتهام ولی 30 سال تجربه که بیشتر آن در جنگ گذشته است، به درد
دو ماه از نبردم در سوریه نخورد.» یعنی سردار اصلانی با کوله باری از تجربه و
حضور در کردستان، دفاع مقدس و بوسنی از سختیها و تفاوتهای جنگ در سوریه میگوید.
تجربه رزم در عراق و موصل و جنگیدن در کنار «حشد الشعبی» نیز به درد نبرد در سوریه نخورد. زبان کشورهای عربی منطقه با هم متفاوت است و صرف دانستن زبان عربی کمک زیادی نمیکند. به طور مثال زمان جنگ 33 روزه مدتی در لبنان بودم، چون زیاد به عراق سفر میکردم مطلبی را با لهجه عراقی به لبنانیها گفتم اما متوجه نشدند. جبهههای سوریه و عراق کاملا متفاوت است. عراق جمعیت شیعی بسیاری دارد و اهل تسنن کشور عراق نیز همراه برادران تشیع در صف مبارزه با تکفیریها هستند. و برخی از اهل سنت عراق زمانی که به مشکلی بر میخورند به حضرت عباس(ع) متوسل میشوند.
میخواهم این موضوع را بگویم که عراقیها به لحاظ فرهنگ به ما نزدیک هستند. در قضیه تخریب حرم امام حسن عسکری(ع) که تکفیریها با این کار سعی در تفرقه افکنی بین شیعیان و اهل تسنن داشتند، علمای عالی قدر اهل تسنن و تشیع نقشهی تکفیریها را نقش بر آب کردند.
** همه ما قاسم سلیمانی هستیم
امروز سرداران جعفری و سلیمانی مالک اشترهای امام خامنهای هستند. در دانشگاه شهید بهشتی که صحبت میکردم، گفتم که سردار سلیمانی تاج سر ما است و وقتی رهبری نگاهشان به ایشان است بر همه ما ولایت پیدا میکنند. اما من خطاب به دشمنان اسلام گفتهام و میگویم که در راه دفاع از حریم ولایت همه ما قاسم سلیمانی هستیم. سپاه همه پاسدارانش قاسم سلیمانی هستند و هیچ فرقی بین آنها نیست. تا زمانی که حاج قاسم و سرلشکر جعفری هستند، وظیفه همه ماست که گوش به فرمانشان باشیم. اینها سربازان ولایت و ما هم فداییان ولایت و مطیع فرمان این عزیزان هستیم.
این عزیزان
هم نباشند همه بسیجیان هستند. دشمنان ما را متهم به ساخت بمب اتم میکنند، اما باید بدانند که ما نیازی به بمب اتم نداریم، بمب اتم برای کسانی است که از نیروهای انسانی همچون بسیج فقیر هستند.
دفاع پرس: این سوال در بین مردم وجود دارد که نیروهای فاتحین و برخی یگانهای دیگر که اغلب جوان هستند، از آمادگی رزمی خوبی برای حضور در سوریه برخوردار نیستند. پاسخ شما چیست؟
یگانهای فاتحین بسیج سابقه 15 ساله دارند و برخلاف آن چیزی که گفته میشود، نیروهایی آموزش دیده و حرفهای هستند و در چندین ماموریت و رزمایش بازدهی بالای خود را نشان دادهاند. شاید نیرویی بهتر و نیرویی ضعیفتر باشد و طبیعیست که همه نیروها از توانمندی یکسانی برخوردار نیستند اما سطح توانایی همه نیروها بالاست و در فاتحین مردان جنگاوری حضور دارند. به طور مثال مربی چتربازی به نام آقای باقری در یگان داشتیم که او از بهترین استادان چتربازی ایران است و من درسهای بزرگی از او آموختم.
** فاتحین زیر نظر برترین اساتید آموزش میبینند
در بسیج،
سپاه و سایر نیروهای مسلح، نیروها و یگانهای
ویژه داریم. ما در بسیج این نیرو را نداشتیم لذا کلید کار زده شد و یگانهای ویژه
فاتحین شکل گرفتند. این یگانها، یگانهایی متخصص و حرفهای هستند و بخش عظیمی از نیروهای نهضتی
کشورهای دیگر و حتی بخشی از نیروهای سپاه، ارتش و حتی نیروی انتظامی نیز توسط نیروها فاتحین دورههای آموزشی خود را میگذرانند.
فاتحین 15 سال پیش با انجام آموزشهای تخصصی شکل گرفت و نیروهای ما امروز به یکی از حرفهایترینها در کشور تبدیل شدهاند. فاتحین با اساتیدی شکل گرفت که نفرهای اول کشور در رشتههای تخصصی خود بودند؛ مانند شهید حاج محمد ناظری و سردار احمد مایلی که مدتی پیش به شهادت رسید.
اگر میگویند که فاتحین آموزشهای درستی نمیبینند، جوابشان را دادهام. در خیابان یا مجالسی که رفتهام حرفهایی از این دست شنیده و جواب دادهام. اول گفتهام که جنگ جنگ است، رستم هم باشیم گلوله که بخوریم از پا درمیایم. کلاه سبزها و فاتحین و غیره هم ندارد. سوال معروفی در کلاسهایم مطرح میکنم که مهمترین سلاح یک رزمنده چیست؟ بهترین سلاح یک رزمنده عقلش است. اگر رزمنده عقل داشته باشد میتواند بهترین شیوه را برای مبارزه انتخاب کند. اگر نه کسانی که صرفا با احساس میآیند خودشان و دیگران را دچار مشکل میکنند.
در «خان طومان» سوریه مناطق مهمی را گرفته بودیم، «باغ زیتون» را گرفته و تلفات زیادی را به دشمن وارد کرده بودیم. تمام تلاش دشمن این بود که جلوی حرکت ما را بگیرد. به فرماندهان گفتم اینها میخواهند ما را نابود کنند. همهمان مجروح بودیم. فرمانده گفت: «آنقدر این منطقه برای دشمن مهم است که تمام زورشان را به کار گرفتهاند تا آن را پس بگیرند.»
یک شب حمله
کردند تا منطقه را پس بگیرند، سر نماز بودم و قرار بود بعد نماز جلسه باشد. وسط
نماز دیدم بی سیم اعلام میکنند: «یا زهرا(س) یا زینب(س)، همه را دارند میکشند،
نیرو بفرستید، یا زهرا(س) یا زینب(س)...» چنان با استرس و التهاب حرف میزد که
سریع نماز را تمام کردم و اعلام کردم من رفتم. بی سیم را برداشتم، گفتم هرکس میتواند اسلحه بگیرد تا سه دقیقه دیگر پشت تویوتا باشد. سریع آماده شدیم و به خط رفتیم. آنقدر شرایط سختی بود اما در نهایت نیروهای تکفیری را به عقب راندیم.»
ادامه دارد.../141