ناگفته هایی از چگونگی ترور حاج عماد مغنیه

کد خبر: ۲۰۵۳۶۳
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۳ - 16May 2013

درآمد


رژیم صهیونیستی با ترور شهید حاج عماد مغنیه فرمانده مقاومت اسلامی لبنان گمان کرد با این اقدام تروریستی و جنایتکارانه می تواند اعتبار از دست رفته اش را در پی شکست سنگین و بی سابقه در جنگ 33 روزه سال 2006 با حزب الله لبنان بازسازی کند. و از سوی دیگر موقعیت حزب الله را میان ملت های منطقه تضعیف نماید، یا این حزب مقاوم را با مشکلات جدیدی مواجه سازد. بلکه بالعکس شهادت این رزمنده سلحشور، با اعتراف بسیاری از کارشناسان نظامی و محافل امنیتی رژیم صهیونیستی، موقعیت این رژیم پیش از گذشته تضعیف گشته است. حسین رویوران رئیس کمیته سیاسی جمعیت دفاع از ملت فلسطین در این گفتگو پیامدهای ترور حاج رضوان را تشریح کرده است:

سال های متمادی در منطقه زندگی کرده اید، بفرمایید چه شناختی از شهید حاج عماد مغنیه دارید؟


بسم الله الرحمن الرحیم. در مدتی که در بیروت فعالیت می کردم، از طریق دیدارهایی که با مسئولان حزب الله داشتم، اخبار و اطلاعاتی از ابعاد شخصیت این مرد بزرگ، حاج عماد مغنیه کسب کردم. گفته شده که ایشان یکی از مهم ترین شخصیت های مقاومت اسلامی بوده که کارهای جهادی حزب الله را سازماندهی می کرده است. بدون شک او یک فرد باهوش و با استعداد و شناخت بسیار خوبی از دشمن داشت. توانمندی های رزمندگان مقاومت اسلامی را می شناخت، و توان برنامه ریزی دقیق امکانات داخلی برای مدیریت معادله رویارویی با رژیم صهیونیستی را داشت. شاید بخش وسیعی از پیروزی های حزب الله مدیون هوشمندی و مدیریت شهید عماد مغنیه بوده باشد.

روشن است که فقط اسرائیل با لبنان دشمنی ندارد. بسیاری از کشورهای غربی هم در لبنان دخالت می کنند. دشمن شناسی حاج عماد مغنیه چگونه بوده و چه شناختی از این دشمنان داشته و ملاک حرکت او بر چه مبنا بوده است؟

شهید عماد مغنیه، با سابقه همکاری که با سازمان آزادی بخش فلسطین و سایر جنبش های رهایی بخش اسلامی داشته، بسیاری از تجربیات این سازمان ها را آموخته است. در مدیریت بخش های گوناگون حزب الله از این تجربیات استفاده کرده است. سازمان آزادی بخش فلسطین یک سازمان چپگرا و مبتنی بر جنگ مسلحانه بوده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری حزب الله در لبنان، ایشان به خدمت حزب الله درآمد. حاج عماد قبل از پیوستن به حزب الله سعی می کرد مبارزان چپگرا و سکولار را به گرایش به اسلام تشویق کند. الگویی که او برای رویارویی با اسرائیل و هم پیمانان این رژیم گزینش کرد یک نوع ابتکار شخصی بوده است. به همین دلیل می بینیم که بسیاری از معادلات و محاسبات براساس ابتکارات او بوده است.
بحث اول این است که اسرائیل از طریق برخی عوامل خود مانند حزب فالانژ و شبه نظامیان لبنانی «القوات اللبنانیه» در صحنه لبنان حضور مستقیم پیدا کرده بود. این باعث شده بود که دخالت اسرائیل در لبنان پیامدهای نامطلوبی بر ساختار حزب الله داشته باشد. به همین دلیل حاج عماد یک ساختار کاملاً آهنین و نفوذناپذیر به وجود آورد. با وجودی که حزب الله یک جریان کاملاً مردمی، باز و بدون قید و شرط در اختیار دارد. اما با تشکیلات نفوذناپذیر و مبتنی بر گزینش بسیار سخت و سنگین اعضا و هواداران می باشد. به همین دلیل شرایط داخلی لبنان موجب شده است تا حزب الله یک سازمان قوی و نفوذناپذیر باشد تا از رخنه گسترده عوامل اسرائیل در مجموعه ساختارهای رسمی و نهادهای غیررسمی لبنان جلوگیری کند.
بحث دوم به این عبارت است که اساساً نوع مبارزه ای که سازمان آزادی بخش فلسطین در لبنان داشت، یک مبارزه نمایشی مبتنی بر داشتن پایگاه های آموزشی علنی بود. عملیات مسلحانه این سازمان به صورت آشکار انجام می گرفت و عمدتاً پرتاب موشک از راه دور بود. در حالی که مقاومت اسلامی که عماد مغنیه یکی از بنیانگذاران آن بود هیچ پایگاه علنی در سرتاسر لبنان ندارد و کاملاً زیرزمینی کار می کند، تا تجربه حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 و از بین بردن این پایگاه ها را تکرار نکند. همه عملیات مسلحانه مقاومت اسلامی شبانه و به نوعی پنهان کاری عجیب صورت می گرفت که اسرائیلی ها هرگز توانایی شناسایی آن ها را نداشتند. کارشناسان و تحلیل گران اسرائیل در مقالات خود درباره شیوه عملیات مقاومت اسلامی، بحث «حمله جن» را مطرح می کردند. این نشان می دهد که اصل غافلگیری از مهم ترین اصولی است که در برنامه ریزی مقاومت اسلامی معمول بوده است.
تصور می کنم که شهید عماد مغنیه در برنامه ریزی عملیات هیچ چیزی را از قلم نمی انداخت. نه بحث رخنه، نه بحث حضور سرویس های اطلاعاتی غربی در لبنان که عمدتاً با اسرائیل اطلاعات مبادله می کنند، و نه تجربه ساف را در لبنان تکرار می کرد. به همین دلیل الگوی جدیدی به وجود آورد که همه ویژگی های آن جدید و ابتکاری و براساس شناخت دشمن صورت گرفت. راهکارهای او به این منجر شد که معادلات رژیم صهیونیستی در لبنان دگرگون گردد، و زیان های این رژیم بیش از سود و منفعت باشد. اسرائیل در نتیجه چنین معادله ای، در سال 2000 ناگزیر به عقب نشینی از لبنان شد. این اولین شکست اسرائیل بود که بدون قید و شرط از یک کشور عربی عقب نشینی می کند. این یکی از بزرگ ترین دستاوردها و پیروزی های مقاومت اسلامی به شمار می رود.

این دستاوردها و موفقیت ها نتیجه فکر و ابتکارات فردی حاج عماد مغنیه بوده یا در نتیجه کار جمعی و گروهی بوده است؟

قطعاً شهید عماد مغنیه یکی از مهم ترین شخصیت های این فرایند است. اما همه دستاوردها کار جمعی است. اصولاً کار و برنامه های مقاومت اسلامی براساس کار جمعی است. به طور مثال زمانی که سیدعباس موسوی دبیرکل پیشین حزب الله به شهادت می رسد هیچ اتفاقی در حزب الله روی نمی دهد. زمانی که شیخ راغب حرب یکی از بنیانگذاران حزب الله شهید می شود، اتفاق خاصی نمی افتد. زمانی که شیخ عبدالکریم عبید توسط رژیم صهیونیستی به اسارت گرفته می شود، هیچ اتفاقی در حزب الله و مناطق جنوب لبنان روی نمی دهد.
این نشان می دهد که حزب الله بر مبنای ساختار جمعی بنیانگذاری شده و از ابتدای شکل گیری آن براساس رهبری شورایی اداره می شده است. سیستم دبیرکلی که در ابتدای دهه نهم از قرن بیستم جایگزین شد تغییری در این ساختار ایجاد نکرد. بلکه برخی از تمرکزها و نهادهای اجرایی را بیشتر کرد. ولی رفتار جمعی در مراکز تصمیم گیری اصلی همچنان به قوت خود باقی ماند. مانند شورای مرکزی، شورای اجرایی، شورای نظامی، اصل تصمیم گیری در اختیار این شوراهاست. اما تصمیم گیری جمعی مانع کار و ابتکار فردی در حزب الله نیست. ابتکار فردی در چارچوب تصمیم گیری های جمعی می تواند ضریب موفقیت ها را بالا ببرد. و حضور شخصیتی مثل شهید عماد مغنیه در درون ساختار حزب الله با نبوغ فردی و تفکر جمعی منجر به این دستاوردها شده است.

دستاوردهای حاج رضوان فقط در نتیجه استفاده از تجربیات پیشین جنبش های فلسطینی در لبنان بوده یا هنگام حضور در جبهه های جنگ تحمیلی از تجربیات این جنگ هم بهره مند شده است. با توجه به اینکه با فرماندهان سپاه هم ارتباط و همکاری داشته است؟

مجموعه زیادی از لبنانی ها، به صورت انفرادی و گروهی با شهید دکتر مصطفی چمران در جبهه های جنگ تحمیلی همکاری می کردند. زیرا شهید چمران مدت ها در لبنان زندگی می کرده و زمانی هم که به ایران بازگشت تعدادی از مبارزان لبنانی را همراه خود به ایران آورد. رزمندگان لبنانی که به ایران آمدند تعدادی شان با شهید چمران و تعداد دیگر در چارچوب بسیج و سپاه پاسداران فعالیت کردند. تصور می کنم مهم ترین تجربه ای که عماد مغنیه از جنگ ایران و عراق استفاده کرد، از روحیه شهادت طلبی جوانان سپاه و بسیج بود. شاید این مهم ترین ابزاری است که شهید عماد مغنیه بالاترین استفاده را از آن کرد. به این دلیل که در ابتدای جنگ تحمیلی، تفاوت تسلیحاتی به حدی زیاد بود که واقعاً رزمندگان ایرانی فقط با ایمان و با امکانات بسیار ساده می جنگیدند. ولی با همین امکانات ساده، موفق شدند یک معادله ای را با رژیم بعثی ایجاد کنند که این رژیم در نهایت ناگزیر به عقب نشینی شد. از نظر دوستان لبنانی مهم ترین اتفاقی که در مدت سه ساله اول جنگ روی داد، این است که نقش ایمان در برقراری معادله در جنگ را فراگرفتند. به طور مثال اگر عراق منطقه ای را مین گذاری کرده بود، چند داوطلب شهادت با گذشتن از میدان مین، معبری به عمق نیروهای دشمن باز می کردند. این روش ثابت کرد که تکنولوژی و امکانات نظامی در مقابل ایمان و اراده شهادت شکست پذیر است.
نکته دوم ابتکارات نظامی است، در سه سال اول جنگ ابتکارات نظامی به حدی بالا رفت که دشمن بعثی در برابر این ابتکارات جدید و غیرقابل پیش بینی مستأصل شده بود. این هم ایده های زیادی به شهید عماد مغنیه داد تا در جنگ با رژیم صهیونیستی این ابتکارات را استخدام کند. او از همه ابتکارات برای غافلگیری دشمن استفاده می کرد، و در نهایت دشمن را مستأصل کرد. عملیات شهادت طلبانه که مهم ترین نقش را در زمینه برقراری معادله داشت، باعث شد اسرائیل از جنوب لبنان عقب نشینی کند. گروه هایی که قبل از پیدایش حزب الله با رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان می جنگیدند، هرگز چنین ابتکاراتی به عقل شان نرسیده بود. اینکه یک شهادت طلب سوار کامیون حاوی مواد منفجره شود و خود را میان نیروهای دشمن منفجر کند، این یک تحول بی سابقه ای است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و تجربه مقاومت اسلامی لبنان شاهد آن نبوده ایم. جالب تر این است که همه این ابتکارات به سرزمین های اشغالی فلسطین کشیده شد، و چهار سال پیش اسرائیلی ها را وادار کرد از نوار غزه عقب نشینی کنند.

گفته شده اولین عملیات شهادت طلبانه در لبنان توسط شهید احمد قصیر با فتوای حضرت امام خمینی(ره) بوده است؟

همین طور است. زمانی که از امام پرسیدند آیا یک داوطلب شهادت می تواند به عملیات شهادت طلبانه دست بزند؟ امام فرمودند: اگر یقین دارید آسیبی به مسلمان نمی رسد، و فقط متعرض دشمن می شود جایز است. امام در بحث این فتوا مجموعه ای از مسائل را مطرح کردند و گفتند که حرکت امام حسین(ع) یک حرکت شهادت طلبانه بوده است. امام حسین(ع) با یقین به شهادت به سمت کربلا حرکت کردند. در نهایت دیدیم که مجموعه ای از عملیات آغاز شد، که شاید عملیات شهید قصیر در حمله به مرکز فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی در شهر صور سرآغاز این عملیات بود که به عقب نشینی اسرائیل از بخش های وسیعی از لبنان منجر شد.
در پی فتوای امام خمینی(ره) بسیاری از علمای اهل تسنن نیز فتواهایی درباره تجویز عملیات شهادت طلبانه صادر کردند. ولی جریاناتی دارند از این نوع فتواها سوءاستفاده می کنند و شهروندان عادی و بی گناه را به خاک و خون می کشند...

امام خمینی(ره) بحث عملیات شهادت طلبانه را براساس یک سری اصول مطرح کردند. متأسفانه الگوبرداری هایی صورت گرفت یک سری در همین جهت بود و یک سری در جهت مخالف بود. این الگو در لبنان بر علیه رژیم صهیونیستی و اشغالگران بود. از برخی دوستان در حزب الله لبنان شنیده ام که گاهی برای عملیات شهادت طلبانه برنامه ریزی کرده اند، ولی در آستانه این عملیات و به دلیل احتمال آسیب دیدگی افراد بی گناه، عملیات را متوقف کرده اند. زیرا امام(ره) برای حزب الله شرط گذاشته بودند که این عملیات نباید به یک مسلمان بیگناه آسیب برساند. باید هدف دشمن باشد. مبارزان فلسطینی نیز در جریان انتفاضه دوم از این فتوا الگوبرداری کردند و عملیات شهادت طلبانه بسیاری بر ضد صهیونیست های غاصب انجام دادند. اکنون گروه های سلفی و تکفیری القاعده و دیگران از این روش استفاده می کنند. این گروه ها متأسفانه با عملیات انتحاری، مردم عادی و بی دفاع را به قتل رساندند. چرا...؟ برای اینکه بستر فکری این گروه ها با فکر و اندیشه اصیل امام(ره) متفاوت است. در حالی که گروه های تکفیری «احتکار حق» مبنای فکری آن ها را تشکیل می دهد. آن ها فقط خودشان را بر حق می دانند، و دیگران اعم از مسلمان و غیرمسلمان را کافر می پندارند.

حاج عماد حدود 25 سال سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و برخی دولت های منطقه را بازی داد. چه شد که ایشان بعد از جنگ ژوئیه سال 2006 به شهادت رسید؟ و چه عواملی در شهادت ایشان نقش داشتند؟


نکته اول، کسی که به عنوان چریک و فدایی در تشکیلات جهادی حضور دارد همیشه در معرض شهادت است. این راهی است که او انتخاب کرده است. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برخی دوستان حداکثر عمر افراد مبارز را که در عملیات مسلحانه بر ضد شاه فعال بودند، دو تا سه سال پیش بینی می کردند. بنابراین باید در نظر داشته باشیم که شهادت افرادی همچون حاج رضوان یک احتمال قطعی است.

نکته دوم، شهید حاج عماد مغنیه می دانست که مهم ترین ابزارهای شناسایی او توسط دشمن دو چیز است: یکی عکس شخصی و دیگری گسترش ارتباطات فردی است. به همین دلیل به مدت 25 سال اجازه عکس گرفتن از چهره اش را به کسی نمی داد. در مسئله ارتباطات فردی، ارتباطات را از حالت فردی به ارتباطات سازمانی تبدیل کرده بود. فقط با بدنه و تشکیلات حزب الله در ارتباط بود. خارج از چارچوب حزب الله با هیچ کسی ارتباط نداشت. حزب الله در همه مسائل و زمینه های مختلف، از جمله با دولت لبنان، گروه ها و سازمان های سیاسی، کمیته ها و بخش های مخصوص ارتباط دارد. حاج عماد در هیچ کدام از این ارتباطات حضور نداشت. دلیل عدم حضور او همین بحث است. چون می دانست که صحنه لبنان انباشته از عوامل نفوذی و جاسوسان است. به همین دلیل به خود اجازه نمی داد در همه کارها حضور داشته باشد.
نکته سوم، زمانی که حاج رضوان به شهادت رسید، متأسفانه جامعه لبنان دچار جبهه گیری ها و قطب بندی های گسترده شده بود. جریان 14 مارس و 8 مارس در مقابل هم جبهه گیری کرده بودند. مجموعه زیادی از عوامل داخلی لبنان به منظور به زانو درآوردن حزب الله با دشمن همکاری می کردند. در چنین شرایطی عوامل داخلی به منظور شناسایی و کشف شخصیت شهید عماد مغنیه بسیج شده بودند. این عوامل برای شناسایی حاج رضوان از ابزارهای تکنیکی همچون سیستم های بی سیم، موبایل، شنود تلفن های ثابت و همراه استفاده می کردند. همه این ها دست به دست هم داد تا شخصیت عماد مغنیه به نوعی لو برود، و سرویس های امنیتی موساد سرانجام توانستند در نقطه ای او را به شهادت برسانند. من تصور می کنم که بدون عوامل داخلی لبنان، موساد قطعاً نمی توانست به حاج عماد مغنیه دسترسی پیدا کند.

گفته شده که برخی دولت های عربی هم در این شناسایی نقش داشتند؟

اصولاً جریان 14 مارس با برخی دولت های سازشکار عرب ارتباط دارد. با محافل منطقه ای مانند عربستان سعودی، اردن و مصر همکاری می کند. همه این محافل برای شناسایی عماد مغنیه بسیج شده بودند. مخصوصاً که منطقه پس از جنگ 33 روزه دچار دو دستگی شدید شده بود. این دو دستگی بر محور پذیرش منطق مقاومت یا رد منطق مقاومت دور می زد. در یک طرف جبهه مقاومت متشکل از ایران، سوریه، حزب الله و حماس و جهاد اسلامی قرار دارد، و در طرف دیگر بیشتر دولت های عربی در برابر جبهه مقاومت و پایداری ایستاده اند. در این میان آمریکا و اسرائیل و همه دولت های غربی از جبهه سازشکاران عرب پشتیبانی به عمل می آوردند. لذا تصورم بر این است حادثه ای که در منطقه کفر سوسه سوریه اتفاق افتاد و در جریان آن حاج عماد مغنیه ترور شد، مجموعه این عوامل با هم دست داشتند و به همدیگر کمک کردند.

در پی تحقیقات به عمل آمده گفته شد که سرنخی از عاملان ترور عماد مغنیه پیدا شده و قرار است نتایج تحقیقات به آگاهی افکار عمومی قرار گیرد. چرا تاکنون از اعلام نتایج تحقیقات خودداری می شود؟

همانگونه که اطلاع دارید، سوریه زمانی را برای اعلام نتیجه تحقیقات در نظر گرفت، و تصمیم خود را در رسانه ها اعلام کرد. تحقیقات هم به صورت گسترده آغاز گردید و در نتیجه آن مشخص شد که برخی از دولت های منطقه در این ترور دست داشته اند. سوری ها به نوعی مسئله نقش داشتن سرویس های امنیتی برخی دولت های عرب را فاش کردند. اما سوریه در زمان مقرر به وعده های خود عمل نکرد. من تصور می کنم خودداری سوریه از افشای هویت عاملان ترور حاج رضوان در چارچوب معامله ای صورت گرفته است. برخی از سرویس های امنیتی دولت های عربی قطعاً در ترور شهید عماد مغنیه دخالت داشتند. دولت سوریه احساس می کرد اگر اطلاعات مربوط به نتایج تحقیقات را فاش کند، امکان دارد روابطش با کشورهای عربی تیره شود. امکان دارد نقش دولت های عربی در همکاری با موساد آشکار و ضربه ای به این دولت ها تلقی شود. به همین دلیل دولت های مزبور پشت پرده با سوریه معامله کردند تا این قضیه پنهان بماند. در نهایت سوریه از اعلام نتایج تحقیقات خودداری کرده، و این مسئله قابلیت تحلیل گسترده دارد. چون اگر تنها دست موساد به خون حاج عماد مغنیه آغشته بوده، قطعاً سوریه نتایج تحقیقات را فاش می کرد، و بسیار بعید به نظر می رسد که سوریه با موساد معامله کرده باشد. اما چرا سوریه اعلام نکرد؟ این نشان می دهد که برخی دولت های عربی در این توطئه شریک هستند و سوریه در برابر دولت های عربی ملاحظاتی پیدا کرده و نتوانسته نتایج تحقیقات را اعلام کند.


ماهنامه شاهد یاران، شماره 49
نظر شما
پربیننده ها