انقلاب اسلامی با تکیه بر اسلام ناب محمدی و مردم داری دینی ایجاد شد و مردم با تمام وجود برای رسیدن به آرمانهای انقلاب تلاش کردند و دشمنان نیز انقلاب اسلامی را نوعی خطر بزرگ برای خود دانستند و همچنان برای براندازی آن از تمامی راهها وارد عمل شدهاند که با لطف و عنایت خداوند و حمایت مردم موفق نشده اند که خدشهای به نظام جمهوری اسلامی ایران و انقلاب وارد نمایند پس به همین دلیل بر آن شدیم تا مصاحبهای با یکی از پیشکسوتان انقلابی استان چهارمحال و بختیاری داشته باشیم.
محمد عباسیان بروجنی یکی از پیشکسوتان انقلاب اسلامی استان در گفتوگو با خبرنگار ما چنین سخنان خود را آغاز کرد:
محمد عباسیان بروجنی هستم فرزند یدالله متولد 1314 در محله مسجد شیخ علی بروجن به دنیا آمدم.
وی با اشاره به تعداد فرزندان خود گفت: خداوند به بنده لطف عنایت کرده است و شش فرزند به من و همسرم عطا کرده است که دو فرزند پسر و چهار دختر دارم که یکی از پسرانم معلم و دیگری مهندس و چهار دخترم معلم هستند.
این پیشکسوت انقلاب استان با بیان اینکه در سال 1344 به عنوان نماینده امام خمینی(ره) در بروجن فعالیت کردم گفت: حاج سید ابراهیم احمدی (روحانی که در دهه های محرم و صفر در مراسمات شهر بروجن روضه خواني می کردنــد) نزد حاج آقا مصطفی خمینی در مکه می روند و من را برای جمع آوری وجوهات مردمی معرفی می کنند و ایشان موضوع را به امام خمینی (ره) در میان می گذارند و امام(ره) دستور می دهند که بگویید خود ایشان درخواست مکتوب دهند که مسئولیت را می پذیرند پس از آن به پیشنهاد مردم بروجن و حاج سید ابراهیم احمدی، من با کمال میل این مسئولیت را پذیرفتم.
عباسیان افزود: با توجه به دستور حضرت امام(ره) وجوهات مردم را جمع آوری میکردم و سهم سادات و مبلغین را پرداخت می کردم.
پیشکسوت انقلاب به حضور ساواک در محله زندگی خود اشاره و عنوان کرد: نیروهای ساواک در بروجن در خانهای واقع در خیابان دفتری درست رو به روی خانه ما مستقر شده بودند که البته این خانه توسط یکی از فرقه های انحرافی به آنها داده شده بود و من اغلب اوقات برای اینکه از مقابل آنها رد نشوم مجبور می شدم برای دور زدن مسیر، مسافت طولانی تری را طی کنم.
این درحالی بود که نیروهای ساواک مدتی من را زیر نظر داشتند تا اینکه در سال 1354 دو نفر از روحانیان که در عزیمت به مکه مکرمه با ما هم سفر بودند برای دیدن من به منزل آمدند که ساواکی ها تصور میکردند که آنها حاوی پیام و یا اعلامیه هستند بنابراین بلافاصله در خانه ریختند و تمام خانه را گشتند ولی نتوانستند چیزی پیدا کنند ولی در جستجویی که از مغازه داشتند مجوز حضرت امام را پیدا کردند و عصــر با چشم بسته مــــا را به همراه چند نفر از مردم از جمله آقای حسینقلی بنایی به شهرکرد انتقال دادند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: یک ماهی در زندان شهرکرد بازداشت بودم و سپس به زندان اصفهان منتقل شدم. در زندان اتاق مخصوصی بود که هر چند ماهی یکبار بازپرسی که اهل بلداجی بود می آمد و با شکنجه و کتک سعی داشت از زندانیان اقرار بگیرد.
عباسیان در ادامه بیان کرد: بعدها متوجه شدیم قضیه از جانب پستچی لو رفته و ساواک پستچی را وادار کرده بود تا تمامی مکاتبات من را با حضرت امام خمینی(ره) به اطلاع ایشــــان برساند و آنها برای ما گزارش رد می کردند.
پیشکسوت انقلاب با بیان اینکه پس از مدتی دادگاه نظامی تشکیل شد افزود: در دادگاه نظامی سرهنگی از ما سئوال می کرد و من هم اعتراف می کردم که مقلد حضرت امام(ره) هستم و وجوهات را نیز جمع آوری می کردم پرونده ای قطور برای من تشکیل داده بودند و در بین پرونده اتهاماتی نیز مشاهده می شد که نشان می داد من در جشنهای شاهنشاهی و مراسمات پهلوی به هیچ وجه شرکت نمی کردم و واقعیت هم همین بود موقعی که چنین مراسماتی بود من یا در خانه می ماندم یا از شهر بیرون می رفتم و به هیچ وجه در انتخابات آن زمان هم شرکت نکردم.
وی در پایان به راهپیماییهای سال 57 اشاره کرد و گفت: من به 3 سال زندان محکوم شدم و در سال 54 زندان رفتم و تابستان 57 آزاد شدم، یک ماه قبل از پیروزی انقلاب تمامی مغازه ها تعطیل شد، راهپیمایی ها شدت گرفت تا اینکه در 26 دی همه مرد و زن، کوچک و بزرگ به خیابانها آمدند و مردم مجسمه شاه را با تراکتور پایین کشیدند.
انتهای پیام/