به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «جعفر نجفی آشتیانی» 4 اردیبهشت 1340 در آشتیان چشم به جهان گشود. وی در مرحله دوم عملیات والفجر 4، برای چهارمین بار از ناحیه سر مجروح شد. شهید نجفیآشتیانی هشتم آبان 1362 در منطقه عملیاتی پنجوین، مزد زحمات خود را گرفته و شهد شیرین شهادت را چشید.
وصیتنامه شهید «جعفر نجفیآشتیانی»
بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام علی الخمینی روح الله
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و اعوذ به من شر نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی و اعوذ به من شر الشیطان الذی یزیدنی ذنبا الی ذنبی و احترز به من کل جبار فاجر و سلطان جائر و عدو قاهر، اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من حزبک هم المفلحون و اجعلنی من اولیائک لا خوف علیهم و لا هم یخزنون. اللهم اصلح لی دینی فانه عصمه امری و اصلح لی آخرتی فانها دارمقری ... انالله و انا الیه راجعون.
قل ان الموت الذی تفرون منه فانه ملاقیکم...و لن یوخر الله نفسا اذاجاء اجلها و الله خبیر بما تعملون. و ما تسائلون الا ان یشاء الله، ان الله کان علیما حکیما.
از آنجا که نوشتن وصیتنامه، سنتی است ارزشمند و گاه ضروری، خود را موظف به جای گذاشتن وصیتنامه میبینم هر چند که مال و ثروتی نیاندوختهام که وارث یا وارثانی را به تقسیم آن توصیه کنم و تنها وارثی که امید دارم، وارث مکتب، راه و ...، هر چند اندک، لکن ادامه دادن آن را به برادرانم توصیه میکنم که:
ای برادر سفارش من در فراگیری و درک علم و حکمت و اعجاز قرآن است و سخن علی (ع) و امامان (ع) و اکنون که هر لحظه مرگ را احساس میکنم، فقط و فقط درد و رنجم از عدم عبودیت خالص است، از نیاموختنهاست، از عبرت نگرفتنهاست، از تنبلی و سستی کردنها و وقت گذرانی کردنهای خودم است که شما را نسبت به آن هشدار میدهم.
هرچه بتوانی خود را از این دنیا بالا بکشی و اوج بگیری و راه رشد و کمال پیشه کنی، زندگی و زیستی زیباتر، بزرگتر و شیرینتر خواهی داشت و هم مردنی عظیمتر و شیرینتر.
توصیه و سفارش من سخن خداوند سبحان است که در اسلام، انسان موجودی امانتدار خدا و برگیرنده امانتی است که خدا بر زمین و کوهها عرضه کرد و نپذیرفتند، امانت را انسان قبول کرد، یعنی مسئولیت را پذیرفت، که امانت همان مسئولیت است و انسان به خاطر انسان نیست.
توصیه من سفارش اسلام است که فرد جز از راه تلاش برای اصلاح جامعه اصلاح نمیشود و توصیه من سخن علی (ع) است که «آنچنان زندگی کن که گویی فردا میخواهی بمیری و آن چنان زندگی کن که گویی عمری دراز در پیش داری». آری برای کسب معرفت و درک و عمل به معروف و دینت آنچنان باش که گویی لحظهای بیش وقت نداری و باید عجله کنی و برای کسب مال و ثروت و دنیایت آنچنان که گویی فرصتی طولانی و عمری دراز برای کسبش هست و عجله لازم نیست.
اینک هر لحظه انتظار نشستن گلوله داغی را بر قلبم میکشم. از ناآگاهی تمام مردم مستضعف جهان که ناآگاهیشان علت بردگی و بندگیشان است به شدت در رنج و عذابم و تنها و تنها امیدم به ثمر رسیدن انقلاب عزیز اسلامیمان به رهبری امام خمینی است که مستضعفین زمین را تکانی دهد و خدای، آنان را نجاتی عاجل ... .
حال بر یکایک شماست که در راه بیداری مردم جهان از هیچ کوششی دریغ نورزید و از خداوند استقامت و صبر و عمل صالح طلب کنید.
توصیهای نیز مرا نه چندان مهم هست که اگر جسد بیروحم را یافتید، در صورت امکان آن را زیر پای برادرم ایوب به خاک بسپارید. خداوند همه شما را در راه خود موفق بدارد.
ضمنا پدرم مسئول به مصرف رسانیدن حقوقم در راه اسلام است.
جمعه 1359/2/12