گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- ولی منصوریان؛ مستندنگاری یکی از ژانرهای مهم ادبیات است که در ماندگاری دفاع مقدس برای نسلهای آینده و همچنین دستمایه قرار گرفتن برای نویسندگان جهت خلق ادبیات داستانی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. حفظ ارزشهای دفاع مقدس و انتقال آن به نسلهای بعدی ضرورت متکی بودن بر آثار مستند این حوزه را بیش از پیش روشن میکند.
اهمیت این موضوع و هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس بهانهای شد تا گفتوگویی را با «جواد کامور بخشایش» سرگروه داوران بخش مستندنگاری هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس انجام دهیم که قسمت اول آن را در ادامه میتوانید بخوانید:
حوزه مستند چه انواعی دارد، و فرق مستند با سند را بیان کنید؟
ژانر مستند یک زیرمجموعههایی دارد که شامل زندگینامه فردی، جمعی، روزنوشت، یادداشت روزانه، گزارش، وصیتنامه، سفرنامه و مجموعه سخنرانیهاست. همه اینها شامل زیر گروه مستند هستند.
مستند یعنی آنچیزی که از یک استناد پدید آمده است. یعنی سند هم شامل هر اثر، نشانه مکتوب و غیرمکتوبی است که دال بر موضوع، پدیده و یا رویدادی است.
تعریف سند در نهادها و سازمانهای مختلف نوشتاری، دیداری، شنیداری، الکترونیک این است که قابل استناد، دارای ارزش نگهداری، پیام و اطلاعاتی با ویژگیهایی است که میتواند زمانمند و مکانمند باشد و یک نمود انسانی در آن باشد، است. سند باید نقش روشنگرانه، مجاب کننده و دلالت کننده داشته باشند.
سند یعنی نشانه و مدرکی که بر یک پدیدهای دلالت کرده باشد. حتی علاوه بر انواعی که برشمرده شد در حوزه ادبیات دفاع مقدس ما با یک سری اسناد روبرو هستیم که به گفته جناب آقای علیرضا کمرهای «اسناد خانگی» تلقی میشوند. یعنی حتی یک لباس رزمنده، عطر و پوتین او یا کاغذی از جیب او جز اسناد محسوب میشود.
آنچیزی که به عنوان مستند مطرح میشود در واقع پدیده و محصولی است که در بررسی سند حاصل شده است؛ ما به این میگوییم مستند. هر اثری که تکیه بر سند دارد و با تکیه بر آن پدیده به یک محصول تبدیل شود را مستند میدانیم که به روشهای مختلف پدید میآید.
گاهی خیلیها فکر میکنند مثلاً اگر یک متنی از یک شهید پیدا شود که آن را منتشر کنیم، آن یک اثر مستند خواهد بود. ما در بررسیها میگوییم چنین اثری، اثر خام و سند است. یعنی با انتشار آن فقط عمومی کردن سند اتفاق افتاده است؛ نه فعل و انفعال پژوهشی که حاصل یک کار جدید و مستند باشد. یعنی با این تفاسیر و توضیح میتوان گفت: «مستند حاصل فعل و انفعالات و تحقیقات و نگارشهایی است که با تکیه بر یک سند پدید میآید».
محصول این فرآیند یادنامه جمعی است. یعنی انتخاب یک جامعه آماری که ممکن است متعلق به یک روستا، شهر و گردان و مسجد و ... باشد که عدهای به عنوان جامعه آماری برآن میشوند تا درباره شهیدان جامعه آماری مطلب تهیه کنند؛ تکیه اینها باید بر سند باشد.
مشکل جدی ما در حوزه زندگینامههای جمعی عدم استناد در آثار است. یعنی فکر میکنیم که خیلی از آثارمان قالب خاصی پیدا میکنند که معمولاً زندگینامههای شهدا خیلی نزدیک به هم میشوند به طوری که اگر نام شهید را حذف کنیم و نام دیگری را جایگزین کنیم، تفاوت خاصی رخ نمیدهد. این موضوع به بحث کاوش در سند مربوط میشود. یعنی هر قدر کاوش و تحقیق در سند به صورت جدی صورت گیرد، اثر و محصولی که از آن پدید میآید، محصول قابل قبولی خواهد شد. این محصول، مستندی خواهد شد که به شاخصهایی که در حوزههای مستندنگاری برای آن مترتب شده، نزدیکتر خواهد شد. هر قدر ضعیفتر باشد، فاصله از حالت مستندنگاری استاندارد کمتر خواهد شد.
هدف از مستندنگاری را شرح دهید؟
هدف از مستندنگاری ارائه یک محصول خوب است؛ و دوم اینکه رونمایی از اسنادی است که در مجموعههای خاصی نگهداری میشوند. از خانه یک شهید گرفته تا مراکزی که محل نگهداری اسناد هستند.
ویژگی هر کدام از زیربخشهای انواع مستند را بفرمایید؟
حوزههای مستندگاری خیلی حوزههای گستردهای هستند. اما در طول چندسالی که آثار تولید شده اگر بخواهیم از مستند به سند برسیم خواهیم دید که تنوع محصول در این ژانر خیلی گسترده است و نشان میدهد این اسناد و کارهایی که مستند هستند بخاطر تنوع و گستردگیشان باعث شدهاند که مستندات زیادی هم ایجاد شوند که هر کدام تفاوتهایی با هم داشته باشند. شاید در ظاهر به هم نزدیک باشند، اما وقتی به عمق این مقولهها وارد میشویم، میبینیم با هم تفاوت دارند. مثلا ممکن است آثار خودشان مجموعه سند به شمار آیند. یعنی یک مجموعه کتاب مجموعه سندی به شمار آیند. به عنوان مثال کتاب «حرمان هور» علیرضا کمرهای به عنوان مجموعه سندی است که حاصل بازکاوی و خودکاوی و تحقیق و تفحصی انجام شده درباره یک سند و زندگی یک شهید و نوشتههای اوست.
خاطرات، سفرنامهها و گزارشهای جنگی، یادداشتهای روزانه اینها هم یک نوع سند هستند که بر اثر فعل و انفعالات پژوهشی تبدیل به کار مستند خواهند شد. مثلا خاطرات روزنوشت شهید «حسن باقری» کتابهای مستند در حوزه یادداشتهای روزانه هستند. بعضی وقتها لازم است سخنرانی یک فرمانده را بررسی کنیم و آن را تبدیل به یک کتاب مستند کنیم. سالهای قبل چنین آثاری داشتیم مثلا آثاری همچون «به روایت همت» مجموعه سخنرانیها و مصاحبههای شهید همت بود که توسط حسین بهزاد منتشر شد یا «من احمد متوسلیان هستم» که مجموعه سخنرانیهای این فرمانده است که جمعآوری و تبدیل به یک کتاب مستند شده است.
کتابهای زیادی هم هستند که فلسفه وجودیشان یک سند خانگی است. یعنی اگر آن سند نبود مثلاً، هیچ وقت آن کتاب منتشر نمیشد. ما سالهای قبل کتابهایی مانند «عملیات فریب» داشتیم، فلسفه وجودی این کتاب دفترچهای بوده که در منزل شهید وجود داشته و برادر شهید آن را پیدا میکند که در نهایت منجر به انتشار کتاب خیلی خوبی با عنوان «عملیات فریب» میشود.
بعضی کتابها مبتنی بر اسناد شفاهی هستند، اما اسناد خانگی و فرهنگی نیز نقش زیادی در روند تولید آنها دارند، مثل زندگینامه مستند. زندگینامه مستند در 2 بخش زندگینامه فردی و جمعی است. زندگینامه مستند جمعی اینگونه است که حتماً باید به اسناد خانگی، فرهنگی، بنیاد شهید و همه سندها درباره یک شهید مراجعه و ماحصل آنها تبدیل به یک زندگینامه جمعی شود.
در حوزه زندگینامه فردی که فقط روی شخصیت یک شهید متمرکز است، باید همه اسناد مربوط به ایشان جمعآوری شود. مثل «شاهینِ بر آفتاب» کتاب زندگینامه غلامعلی پیچک که توسط گلعلی بابایی نوشته شده است. نویسنده همه اسناد مربوط به این شهید را بررسی میکند. علاوه بر اسناد مکتوب، اسناد شفاهی هم به کمک او میآید و مصاحبههایی انجام میدهد و در مجموع کتاب قابل تاملی در معرفی یک شخص خلق میشود. یا مثلاً برخی کتابها که جزو این مقوله میتوانند گنجانده شوند و ماحصل ترکیب 2 سند بوده، کتاب «بمو» است.
سفرنامهها: سفرنامهها، گزارشها، یادداشتهای روزانه، گاهنامهها و گاهنوشتها با روزنوشتها اندک تفاوتهایی دارند، اما در یک مقوله گنجانده میشوند. آن چیزی که در حوزه مستندنگاری مهم است، تولید یک محصول جدید از اینهاست. انتشار به عینه اینها ارزشمند است، اما اگر قرار بر داوری باشد، این در بخش مستند مورد داوری قرار نمیگیرد. برای اینکه سند از قبل تولید شده، باید ببینیم فرد محقق و پژوهشگر و نویسنده ادبیات در این مقوله چه فعل و انفعالاتی را انجام داده تا به یک محصول و پروژه برسد. این برای ما مهم و ارزشمند است.
این بخشها و ژانرها هرکدام شاخصههایی دارند. شاخص همه اینها تکیه برسندیتشان است. یعنی صحت آن سند باید مورد اعتماد کافی بوده باشد تا ما براساس یک سند، بازروایی از زندگی یک شخصیت را داشته باشیم. روش نگارش نکته دوم این شاخصههاست. یعنی مهندسی اطلاعات؛ در بحث مستندنگاری فرقی ندارد که زندگینامه جمعی یا فردی و گزارش باشد که عمدتاً در این مقولهها مهندسی اطلاعات خیلی مهم است؛ که نویسنده با چه مهندسی از این اسناد رونمایی کند تا حاصل آن را به خواننده ارائه دهد.
این مهندسی اطلاعات به نظرم، مهمترین بخش است. یعنی با تکیه بر یک سند، این اطلاعات و دادهها که شامل همه آن اسناد است، با یک مهندسی و هارمونی خاص چیده شود و به خواننده ارائه میشوند.
در عین حال این بخش مهم است در حوزه روش شناسی که ما روش استنادمان هم مهم است. روش مرجع نویسی و سندنگاری که بحث روشهای تحقیق را می رساند که ما به چه شکلی میتوانیم این ارجاعات را انجام دهیم؛ و این ارجاعات هرقدر مستندتر و دقیقتر، کار ما مستندتر خواهد شد.
سند الزاماً متن مکتوب نیست بلکه دیداری و شنیداری و حتی عکس و نقشه و انواع اسناد انسانی، همه شامل یک سند میشوند.
در گام بعدی ویژگیهای کتاب شاخص حوزه مستند باید ببنیم که مثلاً چگونه از یک سند استفاده شده و به اصطلاح علمی، سند را چگونه انعکاس داده است. این سند که مورد اشاره قرار میگیرد ممکن است دهها سند در یک مجموعه باشد و فقط یک سند نیست.
بعد از مهندسی اطلاعات، زبان و روش نگارش برای ما مهم است. یعنی زبان و نثر نگارش که ببنیم به چه زبانی توانسته یک اثر را برای ما بازآفرینی و تصویرسازی کند. این به لحاظ محتواست. یعنی به لحاظ محتوا اولاً تکیه بر سند و مهندسی اطلاعات و روش دارد و روش گردآوری اطلاعات مهم است و روش ارجاعدهیها مهم است.
در واقع شمولیت اطلاعات یا ارائه اطلاعات درباره تمامی برهههای زندگی آن فرد خاص برای ما مهم است. در هر برهه هم باید با تکیه بر سند باشد. زبان نگارش در ادامه خیلی مهم است. یک ضعف عمده ما که در آثار مربوط به دفاع مقدس شاهد آن هستیم زبان نوشتار است. یعنی ادبیات در نوشتن ضعیف است.
ادبیات لطمهای به سندیت آثار این گروه وارد نمیکند؟
نه خیر؛ برخی میگویند اگر وارد فضای ادبیات شویم و تشبیهات و استعارات و کنایهها را به کار ببریم، استناد کار لطمه خواهد خورد. منظور ما از زبان ادبی بهرهبرداری از تشبیهات و کنایههای ادبیات کهن نیست. یعنی یک زبان ادبی فاخر بتواند مفهوم را بی واسطه و به راحتی و با آرایش خاص و جذابیت به خواننده منتقل کند. یعنی زندگی شهید پیچک به گونهای جذاب نوشته شده باشد که ادبیات، ادبیات خشک نباشد و بتواند خواننده را برای ادامه مطالعه جذب کند. این ادبیات فاخر، آن ادبیاتی نیست که در ذهن خیلیهاست که منجر به تعریف، تمجید و توصیف میشود.
ادبیات دفاع مقدس الان باید ادبیات تعقلی باشد، اما همچنان ما شاهد آثاری هستیم که در حوزه توصیف و شعار مطلب مینویسند. عمده کتابهای دفاع مقدس از این مقوله رنج میبرند. من به کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند احترام میگذارم، اما همچنان نگاه ارزشی بر محصول تولید شده هم حاکم است. باید یک طوری بین این نگاه ارزشی و نگاه علمی فاصله و تفاوتهایی قائل شویم که در حوزه داوریهایی که صورت میگیرد محقق میشود. اما متاسفانه همچنان نگاه ارزشی در برخی نهادها و سازمانهایی که کتابهای دفاع مقدس را تولید میکنند، حاکم است؛ و ادبیات ارزشی متن را تولید میکند. این ادبیات ارزشی با معیارهای علمی ادبیات کاملاً فاصله دارد و نمیتوان آنها را با هم جفت و جور کرد. بحث من از ارائه ادبیات فاخر، زبان فاخر است. زبانی که واقعاً گویای تمام ابعاد زندگی یک شخص باشد. بدون توصیف و تمجید و نگاه ارزشی. برخی افراد تحت تاثیر شخصیت قرار میگیرند؛ این نگاهِ پایین به بالاست و در نهایت متنی که تولید میشود، با وجود بهره گرفتن از اسناد، اما به واسطه تحت تاثیر قرار گرفتن زیاد نویسنده، موجب میشود کار فاخری تولید نشود.
نویسنده در ناخودآگاه خود وارد فضایی میشود که کلمات و جملات را وارد توصیفات رازشی و توصیفی و تمجیدی و شعاری میکند. کار مستند یک کاری متکی بر سند با ادبیات فاخر است که زبان روایت و بیان، یک زبان علمی، ادبی و جذاب باشد. با نثر فاخر و کلمات فاخری باشد که بر جذابیت متن اضافه کند.
آثاری که در حوزه مستند نوشته میشود چه جایگاهی برای تاریخ یک کشور دارند و چه نیازی به این آثار وجود دارد؟
ژانرهای مختلف ادبی دفاع مقدس هر کدام در جایگاه خودشان، مورد نیاز ادبیات یک ملت و تاریخ و فرهنگ ملت هستند. به نظرم حوزه مستندنگاری نیز یکی از ضروریترین نیازهای فرهنگ و ادبیات دفاع مقدس و تاریخ است.
ضرورت آن این است که اولاً اسنادی که حفظ شده و برجای مانده با کنشهای پژوهشی تبدیل به مستند و محصول جدید خواهند شد. عمدتاً اسناد زبان گویا نیستند. کار مستند زبان گویای آن سند تلقی میشود. اسناد در یک مجموعه خاص خودنمایی میکنند و شاید کسی اسنادی که در منزل یک شهید باشد را نبیند. کارهای مستند باعث میشوند از این سندها رونمایی شود و همه این سندها. یعنی رونمایی از اسناد و بررسی آنها و بازآفرینی از آنها باعث میشود که برههای از تاریخ این مملکت روشن شود. اگر منظورمان دفاع مقدس باشد، با یادداشتهای یک نفر، یک فرمانده و سخنرانی او در برههای خاص، ما آن برههی خاص کشور را کاملاً روشن و آشکار خواهیم کرد و معلوم میشود در آن مقطع چه اتفاقاتی رخ داده است.
مثلاً حاج احمد متوسلیان قبل از عملیات سخنرانی میکند. وقتی این در قالب یک کتاب منتشر شود ما دقیقاً حال و هوای آن عملیات و اتفاقاتی که رزمندگان در حال انجام دادن آن هستند را متوجه میشویم. همه اینها نیز دوباره آثار و مجموعه اسنادی هستند که برای پژوهشهای بعدی و تولید آثار بعدی لازم و ضروری هستند. یعنی فرهنگ، تاریخ و ادبیات ما را آثار مستند و ژانرهای مختلف ادبیات دفاع مقدس، تولید و روشن میکنند.
آیندگان ما باید درباره تاریخ این مملکت آگاهی و اطلاعات داشته باشند. به نظرم مستندنگاری از 2 پایه خیلی محکم برخوردار است. یک پایه، پایه تاریخی است که به آن استناد میگوییم که تکیه بر سند دارد. بعد دیگر آن ادبیات فاخر است. یعنی ترکیب این 2 تا یک اثر مستند میشود که با اطلاعات خیلی خوب همخوانی دارد و آگاهیهایی که خواننده با مطالعه اثر از برههی خاصی از دفاع مقدس خواهد داشت و یک شهید را با تمام ابعاد و زوایا و اندیشهها خواهد شناخت؛ و یک برهه از تاریخ مملکت برای مردم معلوم میشود که ما در فلان عملیات رزمندگان چه کارهایی کردهاند و چه اتفاقاتی رخ داده و چه پیروزیها و شکستهای شامل نیروهای ما شد. همه اینها در حوزه مستندنگاری مهم است.
ادامه دارد ...