راست‌قامتان جاودانه انقلاب (۳)؛

اعتراف ساواک به هوش بالای شهید «حسین‌زاده»/ «حسن» مبارزه را از دوران کودکی آموخت

پس از گذشت ۲۰ روز از دستگیری و بازجویی‌های صورت گرفته از «حسن حسین‌زاده موحد»، پرونده وی جهت صدور حکم به دادستانی ارتش فرستاده شد؛ در همین گزارش بود که توانایی‌های روحی و دانش دینی و سیاسی این جوانان ۱۵ ساله مورد توجه کارشناسان ساواک قرار گرفت تا درباره او بنویسند «اصولاً فردی است مطلع و با استعداد».
کد خبر: ۳۳۵۶۹۹
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۸ - 13April 2019

خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس: «حسن حسین‌زاده موحد» که به «زندانی دو دیکتاتور شهرت دارد» مبارز انقلابی است که بار‌ها توسط حکومت پهلوی دستگیر، شکنجه و زندانی شد، این آزاده سرافراز در دوران دفاع مقدس نیز در عملیات «کربلای ۵» مجروح و به اسارت دشمن درآمد و در زندان‌های مخفی رژیم بعثی عراق به‌سر می‌برد تا این‌که در سال ۶۹ به میهن اسلامی بازگشت.

در این مدت که همه فکر می‌کردند که حسن حسین‌زاده به شهادت رسیده است، برای وی در قطعه ۲۴ بهشت زهرا تهران قبر نمادین تعیین کرده و برای وی مجلس بزرگداشتی به‌عنوان شهید مفقودالاثر برگزار کرده بودند که بازگشت وی موجب تعجب همگان شد.

حسن حسین‌زاده بعد از آزادی از اسارت با وجود آسیب‌های شدید جسمی که دیده بود، به فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی نظیر جلسات ماهانه زیارت جامعه کبیره، تشکیل گروه راهپیمایی و پیاده‎روی از تهران تا مرز خسروی (در زمان بسته بودن راه کربلا)، برپایی مراسم دعای عرفه همراه با آزاده سرافراز حجت‎الاسلام «سید علی‎اکبر ابوترابی» و... ادامه داد.

این پیشکسوت جهاد و مبارزه دوران انقلاب اسلامی و آزاده سرافراز و جانباز ۷۰ درصد، در سن ۶۳ سالگی و در سحر آخرین روز سال ۱۳۹۴ به یاران شهیدش پیوست.

در ادامه، بخش اول زندگی‌نامه شهید «حسن حسین‌زاده موحد» را می‌خوانید:

«حسن حسین‌زاده موحد» سوم فروردین‌ماه سال ۱۳۳۱ در خانواده‌ای مذهبی و مبارز ساکن شهر تهران (محله امامزاده یحیی) دیده به جهان گشود؛ پدرش حاج «محمد مهدی» یکی از کسبه متدین بازار تهران بود که در تیمچه حاجب‌الدوله، بلورفروشی می‌کرد و مانند بسیاری دیگر از بازاریان متدین آن زمان، افزون بر آشنایی با احکام مکاسب، از محضر حاج شیخ «مرتضی زاهد» نیز بهره می‌برد.

«حسن» از دوران طفولیت خود در دامن مادری علویه و اهل قرآن و معارف دینی، با مقدمات دینی آشنا شد و از محضر پدری که با معارف اهل‌بیت (علیهم‌السلام) انس و الفتی عمیق داشت، بهره برده و پس از رسیدن به سن تحصیل، همانند دیگر همسالانش برای درس‌آموزی رسمی پا به مدرسه گذاشت.

حسن مبارزه را از دوران کودکی آموخت

هنوز به تحصیلات ابتدایی مشغول بود که نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۴۱ آغاز شد و وی که نوجوان ۱۱ ساله بود در کنار پدر مبارز خود در مسیر نهضت اسلامی قرار گرفت.

پدرش حاج «محمد مهدی» در عرصه فعالیت‌های سیاسی نقش پررنگی داشت و «حسن» هم که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود را با خود همراه می‌کرد. در همین راستا در جریان نهضت امام خمینی که با مخالفت با لایحه «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» شروع شد، «حسن» که ۱۰ سال داشت همراه با پدرش در جمع اعضای هیئتی به نام «توابین» برای حمایت از امام ۲ مرتبه راهی قم شد.

اعتراف ساواک به هوش و استعداد شهید «حسن حسین‌زاده»

«حسن» در سن ۱۱ سالگی، کماکان پدر را در مبارزات همراهی می‌کرد و همین مسئله او را در جریان راهپیمایی روز عاشورای سال ۱۳۴۲ به مسجد «حاج ابوالفتح» کشاند تا در کنار پدر و در دل جمعیت به سوی دانشگاه برود و در جریان قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ نیز راهی خیابان شود.

وی پس از پایان دوره ابتدایی، به دبیرستان «امیرکبیر» در خیابان «ناصرخسرو» رفت و در این موقع بود که بنا بر توصیه پدرش، مدتی هم در مدرسه آیت‌الله «مجتهدی» دروس حوزوی را پی گرفت؛ ولی هنوز اول دبیرستان را به پایان نبرده بود که به فعالیت‌های تشکیلاتی روی آورد و با آن‌که این فعالیت‌ها موجب دستگیری و بازماندن وی از ادامه تحصیل شد، در دوران بازداشت در جلسات درسی که در زندان تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد و همین امر باعث شد که یکی دو سال از دبیرستان را در همان دوران بازداشت با قبولی در امتحانات متفرقه، پشت سر بگذارد.

دستگیری توسط ساواک

در آستانه ۱۵ سالگی به همراه تعدادی از دوستان خود به سازماندهی تشکیلاتی در قالب هیئت مذهبی با نام «هیئت جوانان اسلامی مرکزی حسینی» اقدام کرد.

در این زمان (شهید) آیت‌الله «سعیدی» در سخنرانی‌های خود باصراحت به دفاع از امام خمینی (ره) می‌پرداخت و «محسن خیاطان» مشهور به «خاتم» نیز که هیئت جوانان اسلامی مرکزی حسینی را رهبری می‌کرد، با وی ارتباط مستمری داشت.

در حالی که مدت زمان زیادی از برپایی این هیئت سپری نشده بود؛ علی‌رغم این‌که جلسه سری اعلام شده بود و اعضای آن نیز برای ادامه راه که اصلی‌ترین هدف آن بازگشت امام خمینی از تبعید بود هم‌قسم شده بودند، به علت درز اخباری که رخ داد، این افراد دستگیر شدند و در اولین روز اردیبهشت‌ماه سال ۴۶، منزل مسکونی «حسن حسین‌زاده موحد» مورد بازرسی قرار گرفت و عکس‌های مختلف امام خمینی، کتاب شیعه و زمامداران خودسر، رساله امام خمینی، کتاب نجات‌العباد به قلم امام خمینی و یک برگ اعلامیه خطی شعر به‌نام هدیه مردم اصفهان کشف شد.

اعتراف ساواک به هوش و استعداد شهید «حسن حسین‌زاده»

در همین راستا وی دستگیر و بازجویی شد و در جریان بازجویی خود، از اعلامیه‌های مکشوفه از اعضای هیئت جوانان اسلامی مرکزی حسینی در خصوص مخالفت به تشکیل مجلس مؤسسان و کوتاهی دست دیکتاتور از دخالت در امور مملکت، اظهار بی‌اطلاعی کرد.

در نتیجه این اقدامات، برای وی در شعبه بازپرسی دادستانی ارتش به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت قرار بازداشت موقت صادر شد؛ ساواک نیز که از طریق گزارش‌های منابع انسانی خود، از کم و کیف چگونگی تشکیل این جلسات اطلاع داشت، مجبور به پرسش‌های صریح و مستقیم شد و بازجویی روز بعد که با شدت و حدت بیشتری صورت گرفت.

در این بازجویی، پرده از مکاتبه «حسن حسین‌زاده موحد» با آیات عظام «مرعشی نجفی» و «سید محمدهادی میلانی» در دی‌ماه سال ۱۳۴۵ برداشته شد.

«حسن حسین‌زاده موحد» در سوم اردیبهشت‌ماه تحویل زندان قزل‌قلعه شد و در جریان بازجویی سه روزه، وی سعی کرد تا آیت‌الله سعیدی را از ارتباط با تشکیل هیئت جوانان اسلامی مرکزی حسینی بی‌اطلاع معرفی و ارتباط خود را با وی در حد یک نمازگزار عنوان کند.

اعتراف ساواک به هوش و استعداد «حسن حسین‌زاده»

پس از گذشت ۲۰ روز از دستگیری و بازجویی‌های صورت گرفته، پرونده وی جهت صدور حکم به دادستانی ارتش فرستاده شد؛ در همین گزارش بود که توانایی‌های روحی و دانش دینی و سیاسی این جوانان ۱۵ ساله مورد توجه کارشناسان ساواک قرار گرفت تا درباره او بنویسند «اصولاً فردی است مطلع و با استعداد».

دادرسی ارتش ۴۵ روز بعد از دستگیری وی تشکیل جلسه داد و «حسن حسین‌زاده موحد» را به اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت متهم کرد. پاسخ‌گویی وی در این موقع، نشان‌گر همان هوش و استعدادی بود که در گزارش بازجویی ساواک به آن اشاره شده بود. 

پس از این بازپرسی، وی به زندان «قزل‌قلعه» بازنگشت و تحویل زندان «قصر» داده شد و یک هفته بعد نیز قرار بازداشت وی به علت سن کم به اخذ کفیل تبدیل و حدود ۳۵ روز بعد پس از ۶۶ روز، با کفالت آقای «محمد حسن کاتوزیان» که قماش‌فروش بازار بود، آزاد شد.

این آزادی برای روح یک جوان پرشور چون «حسن حسین‌زاده موحد» که خود را مهیای مبارزه نفس‌گیر کرده بود، بسیار ناگوار بود؛ از این رو با همان شور و احساس جوانی، هر آن‌چه در دل داشت بی‌محابا روی کاغذ برد و چهار روز بعد از آزادی، نامه‌ای را به یکی از زندانیان نوشت و در آن زندکی در تهران را مانند زندان دانسته و بر ضرورت تلاش برای آزادی از این زندان تأکید کرده بود؛ هرچند با مرگ روبه‌رو بود...

کشف این نامه موجب شد تا «حسن حسین‌زاده موحد» برای ساعت ۸ روز ۱۲ شهریورماه سال ۱۳۴۶ به دادگاه احضار و برای وی تقاضای تجدید تامین داده شود؛ اما در تاریخ مقرر در دادگاه حضور نیافت و این مسئله موجب شد تا پدر بزرگوار وی مورد مواخذه قرار گیرد و تعهد دهد تا در ساعت ۸ روز پنج‌شنبه ۱۶ شهریورماه فرزند خود را به ریاست دادگاه شماره ۳ معرفی کند.

اعتراف ساواک به هوش و استعداد شهید «حسن حسین‌زاده»

در این تاریخ دادگاه تشکیل شد و مفاد نامه وی را اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت تشخیص داد و به اتفاق آرا قرار اخذ کفیل صادره درباره او را به علت صغر سن به قرار بازداشت موقت در دارالتأدیب تشدید و اعلام نمود.

«حسن حسین‌زاده موحد» در ساعت ۱۲ همان روز تحویل زندان «قصر» و در بند ۴ زندانی شد. ۶۵ روز بعد از بازداشت، مجدداً وی روز یک‌شنبه ۲۱ آبان‌ماه جهت مطالعه پرونده و آمادگی دادرسی به دادگاه فراخوانده شد.

پس از برگزاری چند جلسه دادگاه با حضور متهم این پرونده، در نهایت «حسن حسین‌زاده» به همراه پنج نفر دیگر از دوستانش به سه ماه حبس تعزیری محکوم شد. و به علت اینکه مدت بازداشت قبلی آنان بیش از مدت محکومیت بود، دستور آزادی آنان پس از شش ماه بازداشت صادر شد.

ادامه دارد...

113

نظر شما
پربیننده ها