گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: او را مسیح کردستان مینامند، فرزندی از دیار لرستان که کوههای سر به فلک کشیده غرب و جادههای پر و پیچ و خمش دلاوریهای او و همرزمانش را از یاد نخواهد برد. عضوی از مؤسسان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که با شنیدن خبر ترورهای ضد انقلاب و گروهکهای معاند خودش را به غرب رساند تا به دشمنان نظام بیش از این اجازه زدن زخم بر پیکره امید و ایمان مردم را ندهد. مسیح کردستان همانجا ماند و به مبارزه با ضد انقلاب پرداخت و با منش و روح بزرگش دلهای مردم کرد را به تسخیر خود درآورد.
تشکیل گروه «صف» و حلقه هفتگانه مبارزات مسلحانه علیه شاه
ناجی کردستان، محمد بروجردی، متولد سال 1333 در منطقه «پورد دره گرگی» بروجرد بود. پنج خواهر و برادر بودند که در خانواده «میرزا» صدایش میزدند. در شش سالگی پدرش را از دست داد و همین باعث شد از همان کودکی و با رفتن به مدرسه در کنار تحصیل، کمبود درآمد ناشی از فقدان پدر را با کار کردن جبران کند. شبها کار میکرد و روزها درس میخواند، همین اتکا به خود بود که از او در روزهای سخت جنگ مردی بزرگ و بالنده ساخت. با عزیمت خانواده به تهران، محمد در شرایط جدیدی قرار گرفت. همان زمان در کلاسهای فراگیری قرآن شرکت کرد و روح و جانش با فرامین و معنویت قرآن عجین و در همین کلاسها با جلسات مخفی و نیمه مخفی و گروههای مذهبی و سیاسی آشنا شد.
آشنایی شهید بروجردی با شهید مهدی عراقی باعث شد تا بیش از پیش وارد عرصه مبارزاتی شود؛ او دریافته بود که سرنگونی حکومت شاه جز با تشکیل گروههای منسجم امکانپذیر نیست، از این رو در سال 1356 «گروه توحیدی صف» را با هدف انجام فعالیتهای مسلحانه پدید آورد. گروهی که بعدها در پیوند با گروههای دیگر مبارزاتی هسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل دادند، این گروه حلقهای از گروههای هفتگانه بود که در ارتباط با شهید عراقی به امام خمینی(ره) مرتبط میشدند. این گروه کارهای مبارزاتی از قبیل تکثیر و پخش اعلامیه و نوارهای حضرت امام (ره) را در بین مردم بر عهده داشتند. با به حاشیه رفتن نقش سازمان فدائیان اسلام و کمرنگ شدن فعالیت مسلحانه هیات موتلفه، این شش حلقه تنها گروههایی بودند که فعالیتهای مبارزاتی را پی میگرفتند.
فرار از پادگان به شوق دیدار با امام خمینی (ره)
یک سال پس از ازدواج با دختر خالهاش به اجبار به سربازی رفت، در پادگان نیز از مبارزه علیه رژیم شاه غافل نشد؛ اما سرانجام تصمیم به فرار از پادگان گرفت و به مرز گریخت تا خود را به پیشوای مجاهدان راه حق در عراق برساند؛ اما در مرز دستگیر شد و پس از گذراندن شش ماه حبس بار دیگر او را روانه سربازی کردند. شش ماه حبس تاثیر عمیقی بر بینش محمد برای ادامه راه مبارزه گذاشت. در پادگان بود که با روشنگری، جمع زیادی را با نهضت اسلامی همراه کرد و از این طریق برای انجام کارهای مبارزاتی از ارتشیها کمک گرفت. ارتباط او با روحانیت و حلقه یاران نزدیک امام راحل باعث شده بود تا همواره در راه درست مبارزات قدم بردارد.
محمد بروجردی در سال 1355 در معیت چند تن از دوستانش برای فراگیری قواعد جنگی راهی سوریه شد تا بتواند در کنار مبارزان کشورهای عربی منطقه با فنون چریکی آشنا شود، مدتی بعد به «جنبش امل» معرفی شدند و دورههای رزم چریکی شهری و نبرد پارتیزانی را گذراندند.
زمستان سال 57 از راه رسید، محمد در این مدت سلسله عملیاتهای مسلحانه خود را با اجرای چند عملیات به پیش برده بود از جمله آن انفجار اتوبوس حامل مستشاران آمریکایی در لویزان، خلع سلاح ماموران قرارگاه شهربانی شاهنشاهی در تهران، انفجار تاسیسات برق مراکز فساد رژیم موسوم به کاخ جوانان در منطقه شوش و غیره بود، او در تمام این عملیاتها از روحانیت مبارز پیرو خط امام کسب اجازه میکرد.
در ادامه وقایع انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) خبر از بازگشت خود به ایران داد. گروهی متشکل از نزدیکان امام راحل از جمله استاد شهید مطهری، دکتر شهید بهشتی و حاج مهدی عراقی در جلسهای برنامه حراست و استقبال از امام راحل را به دو گروه با سابقه که تا پیش از این عملکرد درستی از خود نشان داده بودند، سپردند؛ این مهم به گروه صف و فجر اسلام تحت سرپرستی شهید محمد بروجردی و تحت هدایت شهید مهدی عراقی رسید.
12 مؤسس سپاه پاسداران
حکومت طاغوتی شاهنشاهی در 22 بهمن ماه درهم شکسته بود و کشتی انقلاب اسلامی پس از عبور از موانع سخت و نفسگیر به ساحل امنی رسیده بود. محمد بروجردی در این برهه از زمان نیز برای حراست از اقامتگاه امام راحل و نیز مسوولیت زندان اوین پیشنهاد تاسیس نهادی را داد. حفاظت از گروههایی که تا پیش از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی اسلحه به دست گرفته و فعالیت مبارزاتی داشتند، مسئله دیگری بود که باید به آن رسیدگی میشد. بروجردی به همراه 11 تن دیگر که بعدا شورای عالی سپاه پاسداران را تشکیل دادند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را تشکیل دادند. مسوولیت پادگان عشرت آباد که به پادگان ولیعصر (عج) تغییر نام داد به محمد بروجردی سپرده شد. این پادگان اصلیترین مقر سپاه بود این محل اولین نقطه حرکت مبارزاتی است که برای دفاع کشور و در روزهای نخست سالهای پس از انقلاب در صف اول مجاهدت قرار گرفتند.
عزیمت به کردستان
در نخستین ماههای شکلگیری انقلاب اسلامی برخی گروههای تجزیه طلب با یارکشی در بین مردمان غرب کشور به مبارزه با جمهوری اسلامی ایران قد علم کردند و چندین نقطه از شهرهای غربی کشور را نیز به تصرف خود درآورند با اعلام دستور امام خمینی مبنی بر اینکه «پاوه باید آزاد شود» جمعی از نیروهای سپاه پاسداران از جمله محمد بروجردی نیز به این منطقه اعزام میشوند. او در 25 سالگی در کنار تاکتیک نظامی به دنبال تسخیر دلهای مردم و همراه کردن آنان با انقلاب بود؛ چرا که عقیده داشت ضد انقلاب از سادگی مردم سو استفاده کردهاند. با همین هدف در نقاط روستایی و شهرها بلافاصله به دنبال جذب نیرو رفت و بدین ترتیب سازمان پیشمرگان کرد مسلمان تشکیل شد. او معتقد بود باید به دست مردم کرد اسلحه داد تا خود با نیروهای دموکرات و کوموله مبارزه کنند، بروجردی میگفت صف مرد کرد از صف ضد انقلاب جداست و این مردم مسلمان خواهان حکومت اسلامی هستند و اگر دست رحمت نظام اسلامی بر سر آنان گسترده شود با تمام قدرت در مقام ضد انقلاب میایستند.
عروج فرمانده
در کنار تاسیس قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) فرماندهی سپاه غرب نیز به محمد بروجردی سپرد شد تا زمینه پاکسازی کردستان و برقراری امنیت را فراهم کند. در همین ایام جنگ در مرزها از سوی رژیم بعث عراق بر ایران تحمیل شد، شهید بروجردی در این زمان نیز نیاز اصلی را حضور در کردستان و ماندن در سنگر اول خویش دید. او سرانجام در همین سنگر در حالی که تنها 29 سال سن داشت پس از سالها مجاهدت و مبارزه به دیدار حق شتافت و آسمانی شد. او در یکی از ماموریتها در اثر انفجار مین ضد انقلاب پر کشید.
انتهای پیام/ 141