به گزارش خبرنگار دفاعپرس از زاهدان، شهید غلامرضا پیشداد در دوم اسفند 1343 چشم به جهان گشود. وی در راستای خدمت به جمهوری اسلامی ایران و پاسداری از انقلاب اسلامی وارد جبهه میشود و سرانجام در بیست و دوم بهمن 1364 در اروند رود به فیض شهادت نائل میآید.
در ادامه، وصیتنامهای را که از این شهید بزرگوار به جا مانده است، میخوانید.
این وصیتنامه بندهی حقیر و ذلیل و ضعیف و روسیاه مرتضی (غلامرضا) پیشداد میباشد که در کمال صحت و سلامت و آزادی نوشتم، شهادت میدهم که اهل بیت عصمت و طهارت در راه خدا مصائب عظیمی را تحمل کردند.
و شهادت میدهم که هر کس به آن رسول (ص) ظلم کرد و آنانکه به این اعمال راضی بودند همگی در آتش جهنم، تا ابد در عذاب خواهند بود.
یا اباعبدالله انی سلم لمن سالکم و حرب لمن حاربکم.
خداوند تو را به حق فاطمه زهرا (س) قسم میدهم دست ما را از دامان اهل بیت پیامبر (ص) کوتاه مگردان.
خداوندا به عنوان بنده ای روسیاه و ذلیل، رو به درگاه تو کرده در حالیکه بر گناهانم مقرّم و اعتراف میکنم به «ظلمت نفس»، و اعتراف میکنم خودم به هیچ وجه لیاقت نداشتم و ندارم که در جبهه نبرد حق علیه باطل شرکت کنم و این تو بودی که از راه لطف و کرم این توفیق را به من عنایت کردی حال چگونه تصور کنم که در این میدان نبرد رهایم کنی و کمک هایت را از من دریغ نمایی. هیهات، خداوندا، تو کریمتر از آنی که با موجودی ضعیف اینگونه رفتار کنی، همیشه اشتباه از کوچکترها بوده و بخشش از بزرگترها، خداوندا تو خود میدانی که کوچکترین ذره ناچیز من هستم و بزرگترین موجودی که در وصف نگنجد تویی، پس اشتباهات را بر این پستترین بندهات ببخش.
بار الها عمری است که حسین حسین میگویم، درست است که این حال را هم تو دادی ولی مرابه جهنم ببری (که سزاوار آنم) حسین تو ناراحت خواهد شد ناراحتی امام حسین (ع) ناراحتی مادرش زهرا اطهر (س) خواهد بود و ناراحتی فاطمه زهرا ناراحتی رسول تو و در نهایت ناراحتی تو خواهد بود، پس با فضل و کرم خود با من رفتار نما و به احترام پیامبر اکرم (ص) و اهل بیتش بر من ببخش جرم و گناهم را.
وصیت میکنم همه را به تمسک جستن به معصومین (ع)، بر شما باد نماز اول وقت و جماعت، بر شما باد اطاعت از ولایت فقیه، بر شما باد قرائت قرآن، بر شما باد کمک جانی و مالی به جبهه، بر شما باد حفظ حجاب اسلامی.
خانواده عزیزم اگر خدواند توفیق داد و مرا به لقاء خود رساند، نمیگویم گریه نکنید ولی به یاد علی اکبر حسین و قاسم گریه کنید و به یاد داشته باشید که من با توفیقات الهی برای یاری دین خدا و لبیک گفتن به ندای حسین(ع) به جبهه آمده ام و سراسر امانتی بودم از خداوند نزد شما و حال خداوند امانتش را گرفته، لذا برای چیزی که مال خودتان نبوده زیاد ناراحت نشوید.
حضرت زینب(س) را الگوی خود قرار دهید که همه مصیبت ها را برای رضای خدا تحمل کرد، اگر زحمتی نیست نمازها و روزه هایی را که مدتش را می دانید به جا آورید. برایم طلب امرزش کنید و از خدا بخواهید عاقبت ما را مسلمان بمیراند و عاشق اهل بیت(ع).
به علیرضا بگویید که برادرش برای یاری امام حسین(ع) رفت، اگرچه 1400 سال فاصله زمانی بود، ولی در سفر روحانی، مال و مقال مطرح نیست. راهم را ادامه دهید و قدر امام امت را بدانید.
هیچ حقی به گردن کسی ندارم و همه را بخشیدم امیدوارم هر کس به گردن من حقی دارد به بزرگواری خودش بر من ببخشد و حلالم کند.
ضمناً مبلغ 400 تومان به برادر، امیر منصور محمدی بدهکارم، آدرسش را از نامهها که داده و در اتاقم هست پیدا کنید.
این وصیتنامه را با آزادی کامل نوشتم، به امید پیروزی لشکر اسلام.
بارالها سوی تو با چشم گریان آمدم با دلی افسرده و حالی پریشان آمدم
گر بخوانی، یا برانی کی روم از درگهت بندهام من، با امیدی نزد سلطان آمدم
کردگارا من ز اعمالم پشیمان آمدم سوی تو با حال زار و چشم گریان آمدم
ناامید از هر امیدی، جز امید عفو تو با امیدی ای امید ناامیدان آمدم
انتهای پیام/